اهتزاز
در مشک ها حتی نمانده شبنمی دیگر
با تشنگی هایت مدارا کن کمی دیگر
طاقت بیاور آه ! اسماعیل من! طاقت
شاید بجوشد زیر پایت زمزمی دیگر
از روی دستان پدر پر می گشایی تا
دشمن ببیند اهتزاز پرچمی دیگر
تیر سه شعبه از گلویت بوسه می گیرد
خم می شود پشت فلک در ماتمی دیگر
دنیا برای وسعت بال و پرت تنگ است
پر می گشایی تا ببینی عالمی دیگر
ای ماه! گیسوی پریشانت تماشایی است
دل می رود از دست، در پیچ و خمی دیگر
مرضیه براتی
سیمرغ
خورشید هواخواه صفایت شده است
سیمرغ هوایی هوایت شده است
هر جای جهان که عاشق پاکی بود
دیوانه دشت کربلایت شده است
اباصلت رضوانی
مصیبت اعظم
تک تک برای تان همه از غم نوشته اند
از داغ و دردهای دمادم نوشته اند
صورت ورق شده است و مرکب شده است اشک
شعری برای ماه محرم نوشته اند
اینجا به روی پرده سرخی به یادتان
از داغ سبط حضرت خاتم(ص) نوشته اند
حتی نفس کشیدن پرچم پر از غم است
وقتی که «یا حسین(ع)» به پرچم نوشته اند
خارند و خس تمامی غم های دیگرم
وقتی که از مصیبت اعظم نوشته اند
ما جزئی از سیاهی لشکر شدیم تا
از نوکران عشق مسلّم نوشته اند
صادق ایزانلو