گپی با یک هنرمند خلاق استان
تعداد بازدید : 14
هنر درصدر حذف از سبد خانوار
خلاقیت در اقامتگاه هنری
مرتضوی
سال هاست که در عرصه هنر فعالیت می کند و آن را به عنوان یک حرفه پذیرفته است. «علی معمری» که دستی در نقاشی دارد، یک سالی است که به زادگاه پدری اش برگشته است و تلاش می کند فعالیت های هنری اش را در دل یک مکان تاریخی دنبال کند؛ مکانی که تا پیش از این حتی برای او مصداق «دریا برای مردم صحرانشین دریاست، ساحل نشینان قدر دریا را نمی دانند» داشته است. حالا او عزمش را جزم کرده تا از این ظرفیت در «قلعه خان» با خلاقیتی که به خرج داده، بهره ببرد و این مکان را به اقامتگاه هنری تبدیل و به گنجینه ای از آثار هنری در این منطقه دست پیدا کند. به این بهانه با او گپ و گفتی کوتاه داشتیم و از وضعیت هنر، ظرفیت های هنری در استان و برطرف کردن غم نان در عرصه هنر و راه های رسیدن به رونق آن سخن گفتیم.
تولد اثر هنری در دستان شما چگونه اتفاق می افتد؟
در تولید یک اثر علاوه بر موضوع و تحقیق پیرامون آن، توانایی های فرد در تکنیک، متریال، ابزار و بستری که کار می کند به عنوان ابتدایی ترین بخش ماجرا دخیل است و بیان شخصی در مرحله بعدی قرار دارد. تولید اثر برای من در دفعات مختلف راهکارهای متفاوتی دارد و مجموعه کارهایم در یک مسیر نبوده است زیرا قرار داشتن در یک مسیر به عادت در تولید مجموعه های مختلف تبدیل می شود.
بنابراین در مجموعه اخیرم از تکنیک های مختلفی استفاده کردم و به این نتیجه رسیدم بسیاری از آن ها باید با هم ترکیب شوند تا آن چیزی که می خواهم نشان داده شود بدون آن که تکنیک را به رخ بکشم؛ مدنظرم اثری است که ارتباط تنگاتنگی با بیان شخصی ام و آن چه می خواهم بگویم، داشته باشد.
درباره فلسفه راه اندازی کارگاه نقاشی در قلعه خان برای مان بگویید. این فکر از کجا و چگونه به ذهن تان رسید؟
قلعه خان زادگاه پدری ام است و ماحصل رفت و آمدهایم در سال های قبل به این منطقه، تولید آثاری با رویکرد طبیعت و البته با نگاه زیست محیطی بود و این دغدغه زیست محیطی در کنار برخی خاطرات مشترک و حس نوستالژی مرا به این منطقه کشاند و از سال گذشته تصمیم گرفتم بخشی از کارگاهم در تهران را به این منطقه بیاورم. این تصمیم ام با مطالعه زندگی نامه برخی هنرمندان مطرح دنیا که بخشی از زندگی شان را در کارگاه های دورافتاده از محیط اصلی شان تشکیل دادند و اتفاق های خوبی را رقم زده بودند، رنگ قطعیت گرفت تا کم کم تبدیل به اقامتگاه هنری شود البته دریافت لحظه های ناخودآگاهم مرا به این نقطه کشاند.
نقش هنر را در معرفی ظرفیت های فرهنگی و تاریخی استان تا چه اندازه پر رنگ می دانید؟
هنر یک رسانه قدرتمند است که متاسفانه خیلی کم از آن نسبت به دیگر رسانه ها استفاده می کنیم. در حالی که در نقاط مختلف دنیا فضایی که قدمت تاریخی و هنری ندارد از طریق هنر به دیگران می شناسانند، اما ما در این زمینه ضعیف بودیم و در این باره نمی توان به هنرمندان خرده گرفت زیرا رسانه هنر در گرو دیگر رسانه هاست و صاحبان رسانه در حوزه های هنری خیلی راغب نیستند فعالیت های هنری شان را به نمایش بگذارند.
چرا تاکنون از ظرفیت هنرمندان بومی استان استفاده نکردید، آیا برنامه ای دارید؟
عیار هنری افراد بسیار مهم است و من تاکنون از هنرمندانی که از پایتخت به این منطقه آمدند هم در بعد علمی و هم هنری منتفع شدم. البته برنامه هایی هم برای هنرمندان استان داریم و قرار است برخی از هنرمندان نقاشی، گرافیک و کاریکاتور را دعوت کنیم تا فضا را ببینند و بعد با گروه های بزرگ تری همراه شوند و به تولید آثار هنری بپردازند.
با توجه به فعالیت های گسترده ای که در فضای هنری خارج از استان داشتید، فضا و جریان هنری را در خراسان شمالی چگونه می بینید؟
من بسیاری از هنرمندان را از اتفاق های خارج از استان می شناسم و حتی اتفاق هایی را که ممکن است در استان رقم بخورد از طریق فضای مجازی رصد می کنم، از این رو ظرفیت خوبی در عرصه هنر داریم و افرادی که باید در این عرصه فعالیت می کردند، فعالیت کردند و خودشان را بالا کشیدند و در ایستایی و سکون نیستند، اما این ظرفیت در معدود هنرمندان استان دیده می شود.
با این شرایط تا چه اندازه رونق فعالیت های هنری در استان را در گرو توسعه فضاهای هنری می بینید؟
در برخی رسانه های هنری همچون تئاتر رونق فعالیت های هنری، بسیار مرتبط با توسعه این فضاهاست اما در حوزه تجسمی وابستگی کمتری میان توسعه هنر و فضاهای هنری وجود دارد.
درباره «غم نان» در میان هنرمندان چه نظری دارید؟ چطور باید به این موضوع نگاه کرد و آن را از سر راه زندگی هنرمندان برداشت؟
هنر اگر شغل باشد، آخرین گزینه توانمندی را در برطرف کردن غم نان دارد زیرا نخستین موردی که در شرایط سخت اقتصادی از سبد خانوار حذف می شود، هنر است اما اگر هنرمندان همان فضای جدی را دنبال کنند اولین گام در برطرف کردن غم نان است.
در واقع مسئله عاشقی است؛ فرد اگر عاشق باشد به هر شکل ممکن ادامه می دهد و اگر نباشد خود را توجیه می کند بنابراین همه چیز به هنرمند برمی گردد.