خاطرات کجاوه نشینان و شتر و اسب سوارانی که مسافرت های سالانه داشتند

گردشگران و تاجران سال‌های دور

کجاوه نشینی پرخاطره و پرمخاطره
نویسنده : علوی

 حال و هوای زیارت وقتی به دل شان می افتاد، دیگر هیچ چیزی جلودارشان نبود. بار و بندیل سفر را می بستند، لباس های سرد و گرم را در کوله باری جدا و وسایل طبخ غذا و نوشیدن را نیز در بقچه ای دیگر می گذاشتند. از دوستان و اقوام خود خداحافظی می کردند، سفارش ها و توصیه های شان را به فرزندان ارشد خود می کردند و به امید خدا قدم در راه سفرهای پر فراز و نشیب آن روز می گذاشتند.
 آن روزها در گرما و سرما با چهارپایانی مانند  شتر، اسب و قاطر به سفر می رفتند. کوله بار سفر را بر پشت چهارپایان می بستند و عازم سفری دور و دراز می شدند که امروزه، با استفاده از وسایل حمل و نقل جدید به چند ساعت کاهش یافته است.
مرارت های سفرهای دور و دراز زیارتی، از اشتیاق قدیمی ها برای راهی سفر شدن کم نمی کرد. روزها زیر آفتاب داغ تابستان یا روزهای سرد و زمخت زمستان همراه با کاروان هایی به راه می افتادند و با رسیدن به هر قریه ای خستگی در می آوردند و دمی در آن جا استراحت می کردند، چهارپایان شان را نیز در گوشه ای می بستند و برای شان آب و علوفه فراهم می کردند تا رمق ادامه مسیر داشته باشند.  
دور تا دور کاروانسراهای آن زمان اتاق های متعددی با همان معماری قدیمی اش بود که لت های درهای آن به بیرون باز می شد، کف اتاق فرشی ساده و دستباف پهن و یک دست رختخواب بود که برخی از افراد کهنسال که این خاطرات را از زبان بزرگترهای خود شنیده بودند و اکنون بازگو می کنند، می گویند مسافران درآن جا استراحت می کردند و یا شب را به صبح می رساندند و سپس صبح اول وقت به راه خود ادامه می دادند.
به گفته یکی از شهروندان کهنسال، سفر به مکه حدود یک سال طول می کشید  و افراد در این راه، ممکن بود به بلایای طبیعی، راهزن ها و سختی های دیگری گرفتار شوند اما باز هم مشتاقان راهی این سفر می شدند.
  بانوی کهنسالی هم اظهار می دارد: مردم در زمان قدیم برای زیارت، تجارت و دیدار اقوام با اسب، قاطر و الاغ مسافرت می کردند.
بانو« اشرفی» ادامه می دهد: مسافرت برای انجام فریضه حج یک سال طول می کشید و برخی افراد به شوق زیارت مرقد مطهر امامان معصوم(ع) در کشور عراق رفت و آمدشان3 ماه و مسافرت های تجاری شان 10 تا 15 روز و گاهی یکی، 2 ماه طول می کشید. اگر اقوام یا دوستان در شهرهای کشور ساکن بودند ممکن بود این سفرها یک تا 2 ماه طول بکشد و در این بین در مسافرخانه های روستاهای مسیر یا در خانه اقوام و کاروانسراهای بین راه اتراق و استراحت می کردند.
شهروند دیگری هم که به گفته خودش در کودکی داستان های زیادی درباره مرارت های سفر در زمان قدیم از والدینش شنیده است، بیان می کند: در گذشته به دلیل نبود وسایل حمل و نقل و امکانات امروزی، مردم نمی توانستند به تنهایی به سفر بروند و به هر منطقه ای که  می خواستند ، سفر کنند، گروهی می رفتند تا بین راه مشکلی برایشان پیش نیاید.
وی که خود را «حمیدی» معرفی می کند، می افزاید: سفرهای گروهی زیارتی یا تجاری توسط کاروان و با راهنمایی یک یا چند فرد انجام می شد، سفر در روزها انجام می‌شد و به گفته وی  هر روز  حدود یک منزل یا 6 فرسخ معادل ۳۶ کیلومتر، راه طی می‌شد و کاروانیان شب را در مکانی استراحت می‌کردند.وی ادامه می دهد:  طی این سفرها برای آن که افراد سالخورده خسته نشوند، روی چهارپایان «کجاوه»، «محمل» یا «زین» می گذاشتند تا آن ها بتوانند به راحتی بنشینند و بقیه چهارپایان نیز بار مسافران را حمل می کردند. این شهروند اظهارمی دارد: رفتن به سفرهای طولانی مانند سفر حج یا عتبات عالیات به دلیل بعد مسافت و زمانی که به طول می انجامید به تنهایی به هیچ وجه صلاح نبود و مردم با کاروان راهی سفر می شدند تا بتوانند در مقابل گزندهای سرما و گرما تدابیر خوبی بیندیشند یا در برابر راهزنان مقاومت کنند و آن ها را شکست دهند. اگر در بین راه بیمار می شدند، افراد با استفاده از تجربیات شان و گیاهان دارویی که با خود به همراه می بردند، می توانستند تا حدی بیماران را درمان کنند.
وی که به آهستگی خاطرات دوران کودکی خود را ورق می زند، عنوان می کند: کاروان توسط قافله سالار هدایت می شد و به گفته قدیمی ها آن ها خوب می دانستند که کاروان در کجا و در چه زمانی از روز اتراق کند، قافله سالار و زیر دستانش بار چهارپایان را در هر اتراق و آماده سفر شدن، پیاده و سوار می کردند و وظیفه تیمار چهارپایان را برعهده داشتند.
وی به نکته دیگری در کاروان هم اشاره می کند و می گوید: بیشتر چهارپایان کاروان ها زنگوله داشتند تا زمانی که می خواستند صبح های زود به راه بیفتند مسافران با شنیدن صدای زنگوله ها از خواب بیدار شوند یا اگر طی راه فردی به هر دلیلی از مسیر خارج می شد یا از ادامه راه باز می ماند، با شنیدن صدای زنگوله ها بتواند خود را به کاروان برساند.
« تخت روان» ، «هودج »، «کجاوه»  از جمله وسایلی بود که روی چهارپایانی مانند شتر می گذاشتند و افراد کهنسال یا زنان روی آن می نشستند.چاپارخانه هایی نیز در زمان قدیم وجود داشت که علاوه بر انجام خدماتی که شامل سرویس دادن به چاپارها، پیک‌ها، ماموران دولتی و محموله‌های پستی بود به مسافران و سیاحان خدمات ارائه می دادند.
وی عنوان می کند: سفر نیز مانند بقیه موارد در زمان قدیم سخت و جان فرسا بود اما امروزه مسافران به راحتی در عرض چند ساعت از یک سوی دنیا به سوی دیگر می روند و با خطرات کمتری مواجه هستند در حالی که در گذشته مسافران و زائران باید خطرات زیادی را به جان می خریدند اما با این وجود سفرهای آن روزها دوست داشتنی و خاطره انگیز بود.