ناگفته های «اوغل صبر»

روزهای تاریک پشتی ترکمن

نویسنده : نجاهی

 با بالا رفتن از پله های سنگی خانه، در انتهای ایوانی تیرهای چوبی خودنمایی می کنند که  سالیان سال سایه محرومیت بر روستای مرزی کلاته بهار را شاهد بوده اند اما همچون ساکنانش مشکلات قامتشان را خم نکرده است، اتاقی با در و سقف چوبی و زیراندازهای نمدی به استقبال چشم هایمان می آید. باورت بشود یا نه می شود این خانه را موزه صنایع دستی ترکمن نامید؛ خانه ای که روی تارهای سفید پشتی ترکمن که روزگاری زینت بخش هر خانه ای بود، شانه آهنی و کلاف های رنگی جا خوش کرده است و تو با استادی هم کلام می شوی که 40 بهار از عمر پر فراز و نشیبش را به نقوش پیچیده و البته دوختن پشتی های ترکمن منحصر به فرد پرداخته است. در کنار تمام ناگفته های خانم «اوغل صبر» که می توان گفت از هر انگشتش یک هنر می بارد دست های ورم کرده که تار محبت بر پود صفا می گذارند و بی وقفه صدای گوش نواز نخ های پشتی بر محیط کاملا سنتی و بومی طنین انداز می شود مرا کنجکاو می کند. او از پشتی ترکمن که از اصیل ترین نوع صنایع دستی این قوم به شمار می رود و از این که صنایع دستی قوم ترکمن هنر دستانی است که دوشادوش مردانشان برای گشایش گره های زندگی تلاش می کنند سخن می گوید.او که دوران کودکی اش با نقوش رنگارنگ و پر رمز و راز قالی و پشتی عجین بوده است می گوید: 40 سالی  می شود که من و این پشتی و دار قالی با هم همدم هستیم و از درآمد حاصل از آن امرار معاش می کنم اما بافت پشتی بسیار پیچیده و زمان بر است به گونه ای که بافت یک جفت پشتی دو ماه زمان می برد و از طرف دیگر قیمت تقریبی آن در بازار که اکثر سودش را هم دلالان به جیب می زنند ۶٠٠ هزار تومان است که ٢٠٠ هزار تومان نیز هزینه نخ و مواد اولیه آن است. مشکلات «اوغل صبر» به عنوان بافنده پشتی ترکمن تنها به دلالان ختم نمی شود و او از این که پشتی ترکمن در جرگلان خرید و فروش نمی شود هم سخن می گوید و می افزاید: بعد از اتمام بافت پشتی، به اجبار آن را برای فروش به مرکز استان می فرستیم اما آن جا هم متاسفانه کسی حاضر نیست در قبال آن مبلغی پرداخت کند و مجبور می شویم در قبال آن خواربار دریافت کنیم.
 او از این که هیچ گونه بازاریابی و زمینه سازی برای خرید و فروش پشتی ترکمن در منطقه صورت نگرفته است و به قیمت پایین به فروش می رسد گلایه می کند و بر این باور است که در این سال ها برای بیمه قالیبافی در این روستای مرزی و محروم و دورافتاده کسی سراغشان را نگرفته و اگر هم برنامه ای برای بیمه بوده از آن بی اطلاع هستند.
 هر چند دختران این بانوی ترکمن هنر مادر را به باد فراموشی نسپرده اند و این حرفه را از مادر به یادگار دارند، اما او  قصد دارد بعد از ۴٠ سال کار شبانه روزی با دست های ورم کرده و چشمانی کم سو و بازاری بی مشتری به واسطه  بالا رفتن سن و سال این هنر را  ترک کند.در حالی که دار قالی رو به روی پنجره ای چوبی قرار دارد و انگشتان استاد در لباس محلی همچنان بدون اندکی وقفه و درنگ، غرق در میان تارهای منظم پشتی است او به این فکر می کند  که در این سال ها برای حفظ اصالت ها و فرهنگش تلاش کرده و هنوز دار پشتی در خانه او و دخترانش به راه است اما بی توجهی های مسئولان  مرز نمی شناسد و امیدوار است روزی بازار فروش پشتی ترکمن رونق بگیرد.