روزنامه خراسان در شماره 2838 که 5 اردیبهشت 1338 به چاپ رسید، در مطلبی در ستون «گزارشها و اخبار خبرنگاران ما از شهرستانهای خراسان» از شن ریزی راه شیروان خبر داده است. در این مطلب که در صفحه 6 به چاپ رسیده است می خوانیم: «بر اثر بارندگی های اخیر راهها خراب شده و اکیپ مکانیزه راهسازی از قوچان تا شیروان مشغول شن ریزی کامل میباشند و این عمل اصلاحی تا نزدیکی بجنورد ادامه پیدا کرده و مشغول پیشرفت میباشند.» در مطلبی دیگر در این ستون با تیتر «ورود» آمده است: «رئیس پست و تلگراف استان نهم جهت سرکشی بشیروان وارد پس از دو ساعت توقف و رسیدگی بامور اداری رئیس پست و تلگراف شیروان راجع بقطعه زمینی که از بیست سال قبل جهت ساختمان مورد مکاتبه است مذاکره نمودند {رئیس پست و تلگراف استان نهم} از وضع کار و اداره پست و تلگراف شیروان اظهار رضایت نمود و ارجع بساختمان زمین نیز قول داد که اقدامات لازم را معمول دارند.»
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
رسالت رسانه های استان و تقدیر از مردم استان چکیده سخن نماینده ولی فقیه با سردبیر و اهالی اولین روزنامه بومی استان بود. آیت ا... یعقوبی گفت: رهبری مهر استقلال را بر استان خراسان شمالی زدند و پرونده استقلال خراسان شمالی را همزمان با تاسیس استان کامل فرمودند.به گفته نماینده ولی فقیه استقلال استان بر 2 پایه استوار می باشد و اگر هر یک از این 2 پایه نباشد نمی تواند رشد لازم را داشته باشد. به اعتقاد آیت ا... یعقوبی توسعه، استقلال و بالندگی استان به 2 بال نیاز دارد؛ تشکیل دستگاه های دولتی و نماینده ولی فقیه. به تعبیر وی جت توسعه با 2 بال می تواند پرواز کند و احقاق حق مردم بنماید و عنایت رهبری به استان همزمان با تأسیس استان این موهبت را به مردم هدیه کرد.نماینده ولی فقیه تصریح کرد: شاید برای همین بود که مردم اوج قدرشناسی خود را به رهبر فرزانه ابراز داشتند و برای استماع حکم رهبرشان اجتماع عظیمی را در مصلی شکل دادند. آیت ا... یعقوبی گفت: اجتماع بزرگ مردم در مصلی برای استماع حکم رهبر فرزانه انقلاب از جانبی بیعت جدید گوش به فرمان رهبرشان بودن و اطاعت از ایشان بود و از سوی دیگر مسئولیت و بار سنگینی بود که بر دوش «من» گذاشتند و با همه وجود عنایت و قدرشناسی مردم را سپاس می گویم و از همه متشکرم و برای همه با تمام وجود دعا می کنم و مطمئنم چون این حرکت را برای خدا انجام دادند اجرشان را از او خواهند گرفت«جزا کم ا... خیرالجزا». آیت ا... «یعقوبی» که همزمان با هفته خبرنگار با سردبیر و اهالی پر تیراژ ترین روزنامه محلی استان سخن می گفت به رسالت اهالی رسانه در استان پرداخت و منشور رسانه ای استان را نیز اعلام کرد.وی نظر بسیار مغتنمی در خصوص اهالی رسانه استان داشت و خبرنگاران و دست اندرکاران رسانه های استان را از بهترین ها می دانست، «یعقوبی» چنان به ریزه کاری های رسانه ای می پرداخت که گویا کفش خبرنگاری پوشیده و نقطه نقطه مثبت و منفی را لمس کرده است.او تعابیر بسیار بلند و زیبایی از خبرنگاران ارائه کرد به خصوص وقتی قرآن را گشود و داستان هدهد پیامبر را تشریح کرد، شاید باور نکنید وقتی تمثیل های قرآنی را در خصوص خبرنگاران و اهالی رسانه عنوان می کرد و چراغ های نورانی کتاب وحی را کلید می زد به خود گفتم جای تمامی اهالی هنرمند و رسانه ها خالی «چه گل متبرک، خوش بو و زیبایی».اما نماینده ولی فقیه به بعضی از اخبار و گزارش ها در رسانه نیز اشاره کرد و نشان داد که اشراف بسیار قابل توجهی نیز به رسانه دارد وقتی گفت: در تلگرام قبل از توزیع روزنامه گزارش، تیتر و خبر را خواندم.البته عنایت آیت ا... به روزنامه خراسان شمالی، هم مسئولیت آنان را دو چندان کرد، به خصوص وقتی به نکات ریز بعضی از موارد مطرح شده اشاره داشت. ورود خوب، به موقع و بهنگام، تیترهای مناسب، کار مخلصانه و انقلابی رمزهای موفقیت روزنامه «خراسان شمالی» است و استقبال مردم از این روزنامه هم نشانگر همین موضوع است. نماینده ولی فقیه در استان در حالی این مطلب را خطاب به سردبیر روزنامه های استانی خراسان و خبرنگاران و کارکنان روزنامه خراسان شمالی عنوان کرد که از تکلیف مداری و تعهد انسانی به عنوان دو مشخصه بارز دیگر کارکنان این روزنامه یاد کرد و در عین حال کار آن ها را جهادی و انقلابی برشمرد. روزنامه «خراسان شمالی» خوب و بهنگام به مسائل خبری ورود پیدا می کند و تیترهایش گاهی نشاط و تکلیف برانگیز و گاهی بیدارباش است؛ این توصیف دیگری بود که آیت ا... «ابوالقاسم یعقوبی» به کار برد و در ادامه مجموعه کارکنان روزنامه «خراسان شمالی» را خوب و متعهد عنوان کرد؛ موردی که به تعبیر وی، باعث شده است تا مردم به این روزنامه اقبال نشان دهند. نماینده ولی فقیه سپس با تیزبینی خاصی، رتبه نخست کشوری روزنامه «خراسان شمالی» در «درست نویسی و پاکیزه نویسی» را یادآور شد و با بیان این جمله که «پاکیزه نویسی نشانه جلوه نیت پاک است» ادامه داد: نیت های ما در عمل جلوه گری می کند و هر چه نیت خالص تر باشد، کار زیباتر و دلنشین تر خواهد بود. امام جمعه بجنورد، تلاش های این روزنامه در انعکاس گزارش های نماز جمعه را هم از یاد نبرد آن جایی که از پوشش مناسب و تلاش های صورت گرفته برای انعکاس نماز جمعه تقدیر کرد.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
گروه شهرستان ها-به مناسبت دهه کرامت،کاروانی از خادمان فرهنگی، هنری حرم منور رضوی ،با در دست داشتن هدایایی متبرک و پرچمی از این آستان نورانی در پارک وحدت فاروج حضور یافتند و با اجرای برنامه های متنوع و شاد، علاوه بر معرفی شخصیت امام رضا(ع) اهمیت گرامیداشت این دهه را خاطرنشان کردند و عطر و بوی حرم رضوی را به مردمان این شهر هدیه دادند.امام جمعه فاروج نیز در این مراسم با بیان حدیث شریف«سلسلة الذهب» و اهمیت آن بر اهمیت ولایت و رهبری و تبعیت از آن که همان پیروی کردن از امام زمان(عج) است تاکید کرد.حجت الاسلام «قلی زاده» افزود: مفتخریم درکشوری زندگی می کنیم که امن ترین کشور است و نعمت ولایت و رهبری در آن وجود دارد.به گزارش خبرنگار ما در این مراسم، فرماندار ، امام جمعه، بخشدار مرکزی،فرمانده ناحیه مقاومت بسیج و سپاه، شورای شهر و مسئول آستان قدس رضوی در فاروج به همراه جمعی ازمسئولان و عموم مردم ولایتمدار به ویژه مسافران حرم رضوی حضور داشتند.«ناصح» مسئول ستاد نماز جمعه شهر قاضی نیز با اشاره به مراسم استقبال از کاروان «در شعاع خورشید» در فردا گفت: از جمله برنامه های در نظر گرفته شده برای این کاروان در این شهر می توان به مولودی خوانی، دیدار با خانواده شهید لنگری ، دیدار با یک جانباز و پخش تبرکات اشاره کرد که فردا عصر نیز کاروان در شعاع خورشید راهی قلعه خان خواهد شد.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
صدیقی- گوشه ای نشسته است و با انگشتانش خاک را به هم می زند ،گویا در ذهنش دوران کشاورزی اش را تداعی می کند که چطور با کاشتن چند دانه بذر بعد از مدتی صبر و تلاش از آن صدها بذر برداشت می کرد. کشاورزی صبر و تحمل و تلاش می خواهد تا بتوانی حاصل دسترنج خود را برداشت کنی، اما او کم تحمل تر از آن بود که بتواند صبر پیشه کند وگام به گام قدم بردارد و به قول خودش البته با حرص و طمعش می خواست راه صد ساله را یک شبه بپیماید. ولی آنچه عاقبتش را انتظار می کشید خوشبختی که نه بلکه سراشیبی سقوط به سوی ظلمت و تاریکی بود. البته به گفته خودش به اندازه کافی متنبه شده و می خواهد بعد از آزادی اش زندگی سالمی درپیش بگیرد تا دوباره شرمنده خانواده اش نشود. او می خواست با فروش مال غیر، زندگی پر و پیمانی برای خودش دست و پا کند ولی در حقیقت نمی دانست که آبروی خود و خانواده اش را می برد. در ادامه گفت و گوی ما را با او از نظر می گذرانید.
چند وقت است که در زندان هستی و به چه جرمی ؟
بیش از یک سال است که به خاطر فروش مال غیر در زندان هستم.
شغلت چه بود ، آیا متاهل هستی و فرزند و سواد هم داری؟
متاهل هستم و دو فرزند دارم، تا مقطع دیپلم بیشتر درس نخواندم و به عنوان نگهبان در یکی از ارگان های دولتی مشغول به کار بودم البته قبل از آن کشاورزی می کردم.
چند سال حکم و چه جریمه ای برایت بریدند؟
3سال حکم حبس و علاوه بر آن مبلغ 60میلیون تومان جریمه هم برایم بریدند.
گفتی کشاورز بودی و هم به عنوان نگهبان در یک ارگان دولتی کارمی کردی پس چرا دست به کلاهبرداری زدی؟
درسته کشاورزی می کردم ولی به خاطر خشکسالی های اخیر دست از کشاورزی کشیدم و در یک ارگان دولتی مشغول به کار شدم اما به خاطر وسوسه و طمع یک شبه راه صد ساله رفتن دست به فروش مال غیر زدم.
کمی از خودت و خانواده ات بگو؟
پدرم کشاورز و در کنار آن کاسب هم بود و زندگی آبرومندانه ای داشتیم. برای پدرم حلال و حرام خیلی مهم بود و همیشه انصاف و مدارا با مردم را سرلوحه خودش قرار می داد و به ما مدام تاکید می کرد که از چشم دوزی به مال مردم پرهیز کنیم و به داشته های خودمان قانع باشیم. من هم کنار درس و کتاب در کارهای کشاورزی و همچنین کارهای مغازه کمک حال پدرم بودم و سعی می کردم از او چیزهای زیادی به خصوص در امر کاسبی یاد بگیرم. به درس و مشق علاقه زیادی نداشتم و تا مقطع دیپلم به زور و ترس از پدرم ادامه دادم و بعد از آن ترک تحصیل کردم و در کنار پدرم به کاسبی مشغول شدم. بعد از مدتی ازدواج کردم و تشکیل خانواده دادم و در کنار کاسبی کشاورزی هم می کردم. همه چیز به خوبی پیش می رفت تا این که پدرم خودش را بازنشسته کرد و همه امور را به من سپرد و از آن روز به بعد بلند پروازی هایم به علت داشتن دوستان نابابم شروع شد و به جای گام به گام قدم برداشتن هر چند قدم را یکی می کردم و به خیال خودم رو به جلو و ترقی می رفتم .
تا به خودم آمدم دیدم از طریق دوستانم معتاد شده ام و دیگر مثل سابق دل به کار نمی دادم. وقتی پدرم دید به اعتبار چندین ساله کاسبی اش لطمه وارد می کنم مغازه را تعطیل کرد و من را به دنبال کشاورزی فرستاد. مدتی کشاورزی کردم ولی آن هم مثل سابق به غیر از زحمت زیاد عایدی نداشت و علاوه بر توقع زیاد من به خاطر خشکسالی های پی در پی مجبور شدم زمین های کشاورزی را رها کنم و به دنبال شغل دیگری بگردم.
مدتی بیکار و به دنبال کار می گشتم تا این که از طریق یکی از دوستان پدرم در یک ارگان دولتی به عنوان نگهبان مشغول به کار شدم. حدود 4 سال در آن ارگان کار می کردم و تازه داشت زندگی ام سر و سامان می گرفت که دوباره پای چند نفر از دوستانم به محل کارم باز شد و مثل شیطان دوباره در جلدم فرورفتند و افکار بلند پروازانه ام را در من احیا کردند و من را وارد گرداب رویا های دست نیافتنی و خانه خراب کن کردند. مدتی ذهنم درگیر حرف های پوچ آن ها بود و این قدر پول و ثروت باد آورده را عین مته در مغزم فرو کردند تا این که تسلیم افکار شوم آن ها شدم و کارم را که با هزار بدبختی به دست آورده بودم رها کردم و با طناب پوسیده آن ها وارد بازار خرید و فروش املاک شدم. مدتی فعالیت کردم انصافا درآمدش بد نبود و کم کم بر اوضاع مسلط شدم. تا زمانی که منصف و به حق خودم قانع بودم اوضاع خوب بود تا این که یک روز شیطان در جلدم فرو رفت و من را به سمت قطعه زمینی برد که مالکش مدت ها پیش فوت کرده بود و از ورثه اش هم خبری نبود و تا آن زمان هم کسی سراغ آن زمین را نگرفته بود. کم کم وسوسه شدم و قطعه زمین را به یک خریدار به صورت قولنامه ای فروختم. مدتی گذشت و از این که اصلا کسی از ورثه متوجه چنین زمینی نخواهد شد خیالم راحت بود. به خرید و فروش املاک ادامه می دادم تا این که متوجه شدم خریدار از دست من شکایت کرده است و خیلی زود محکوم و به جرم فروش مال غیر زندانی شدم و علاوه بر 3سال زندانی به پرداخت 60میلیون تومان به عنوان جریمه نیز محکوم شدم.
آیا پول خریدار را پس دادی و با جریمه چکار کردی؟
بله بعد از مدتی رضایت خریدار را گرفتم، تمام پولش را پس دادم و بعد از گرفتن رضایت از شاکی، جریمه من تخفیف خورد و به 18میلیون تومان رسید.
خانواده ات الان چکار می کنند و آیا توان پرداخت جریمه را داری ؟
خانواده ام الان نزد پدرم زندگی می کنند و پدرم تمام هزینه های آن ها را می پردازد و پولی برای پرداخت جریمه ندارم و باید بعد از اتمام مدت محکومیتم به خاطر ناتوانی در پرداخت جریمه به ازای آن در زندان بمانم تا مبلغ جریمه صاف شود.
بعد از آزادی از زندان چه برنامه ای داری؟
دیگر به اندازه کافی در اینجا متنبه شده و تجربه کسب کرده و تصمیم گرفته ام بعد از آزادی ام مثل سابق به شغل کشاورزی روی بیاورم و گذشته تاریکم را دوباره روشن کنم و مثل بقیه سالم و به دور از هوا و هوس زندگی کنم تا فرزندانم در آینده از من ذهنیت بد و منفی نداشته باشند . هر چند شاید درآمد کشاورزی کم باشد و قابل توجه نباشد ولی همین که شب ها کنار خانواده با وجدان آسوده سر بر بالین می گذارم و نفرین کسی پشت سر خودم و خانواده ام نیست به پولی که آدم از راه حرام به دست می آورد، می ارزد.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
پرونده اجرای یازدهمین جشنواره تئاتر رضوی با به روی صحنه رفتن 6 اثر نمایشی از استان های تهران، اصفهان، کرمانشاه، خراسان رضوی و شمالی در روزهای چهارم و پنجم جشنواره بسته شد. هنرمندان پس از چند ماه تلاش و تمرین مداوم و با وجود تمام کم و کاستی های موجود به روی صحنه رفتند. پس از اجرای هر اثر نمایشی با کارگردان های شرکت کننده در جشنواره به گفت و گو نشستیم تا از چگونگی تمرین و فعالیت گروه ها و ناهماهنگی ها و بی برنامگی هایی بگوییم که موجب شد تا آن ها نتوانند آثارشان را در فضای دلخواه و متناسب با نوع نمایش به روی صحنه ببرند.در شماره گذشته مروری داشتیم بر نمایش های اجرا شده و در این شماره، بخش دوم و پایانی نمایشها را تقدیم می کنیم.
زندگی در سال صفر
«پویان عطایی» که با حضور در جشنواره یازدهم تئاتر رضوی، سومین حضورش را در این جشنواره تجربه می کند، می گوید: بیشتر کارهایم رنگ و بوی مذهبی و دفاع مقدسی دارد، ضمن این که به آثار با موضوع امام رضا(ع) و فرهنگ رضوی علاقه مندم، زیرا علاوه بر لذت بردن از کار، از برکات آن نیز در زندگی بهره مند شده و می شوم. او اعلام دیرهنگام اسامی متون پذیرفته شده را عامل کوتاه بودن زمان تمرین عنوان می کند و می افزاید: با توجه به این که «زندگی در سال صفر» نمایشی پر بازیگر و بسیار زمان بر بود، اما 20 تا 25 جلسه تمرین کردیم.این کارگردان جوان می افزاید: فرقی نمی کند که چه اثری را به روی صحنه می بری، حمایتی وجود ندارد و تنها توانستیم فضایی برای تمرین بگیریم اما از حمایت های مالی خبری نبود و نیست، در حالی که هنری که می تواند تماشاگران بسیاری را به سالن های نمایش هدایت کند، نباید مهجور باشد.او استقبال از نمایش را بسیار خوب و عالی توصیف می کند و می گوید: علاوه بر این که استقبال مردم بجنورد واقعا عالی بود، فرهنگ تماشای تئاتر در این خطه بسیار بالاست و این لذت بخش است.وی معتقد است: اگر یکی، دو سالن نمایش مانند تالار شمس، به مجموعه سالن های شهر اضافه شود، بجنورد به قطب تئاتر ایران تبدیل می شود.وی که از اجرای نمایش ابراز رضایت می کند، می افزاید: با این که فضای موجود مناسب نمایش ما نبود، اما تلاش کردیم با وجود تمام کم و کاستی ها اجرای خوبی داشته باشیم که خوشبختانه اتفاق افتاد.
بازگشت در چهارشنبه آخر سال
«رضا حسینی» که 4 دوره در این جشنواره شرکت کرده است، حضور در جشنواره رضوی را به واسطه احساس ادای دین به امام رضا (ع)، یک وظیفه می داند و سعی می کند از هنر و تخصصی که دارد در راستای ارائه مفاهیم رضوی بهره بگیرد.وی که کار کردن با این مضامین را برای رقابت و برگزیده شدن انتخاب نمی کند، معتقد است: برای رسیدن به آرامش باید هر سال و یا هر 2 سال نمایشی را با رویکرد رضوی تولید کنم و به روی صحنه ببرم.کارگردان اثر نمایشی «بازگشت در چهارشنبه آخر سال» با بیان این که 2.5 تا 3 ماه تمرین کردیم، می گوید: در واقع از اولین مراحل اجرای کار مشکلات آغاز می شود، با این همه از اجرای نمایش راضی بودم.
هزار سال و یک روز
«عباس کریمی» که در شرایطی ویژه و خاص کار را برای اجرا در جشنواره تئاتر رضوی پذیرفته بود، اظهارمی دارد: با این همه، استقبال مردم از اثر خوب و بازخورد مردم هم رضایت بخش بود.او با بیان این که 2تا3 ماه برای اجرای نمایش تمرین کردیم، می گوید: نمی توانم بگویم مشکلی برای تمرین داشتم یا نداشتم زیرا همه چیز در مرز لطف و احترام بود و در عین حال کمبودهایی هم وجود داشت.
رستگاری در شب دور
«بهار کریم زاده» که تجربه حضور در دوره های گذشته را برای حضور در جشنواره داشته، اما نخستین بار در این جشنواره به میزبانی خراسان شمالی شرکت کرده است، می گوید: شاید دلتنگی برای امام رضا (ع) انگیزه و دلیلی برای حضور در این جشنواره بود.او با بیان این که از زمان تصویب متن تا بازبینی آثار یک ماه و نیم تا دوماه تمرین کردیم، می گوید: سعی کردیم خودمان را با شرایط وفق دهیم و امسال اداره تئاتر همکاری خوبی به لحاظ سالن و ساعت تمرین با گروه داشت و اعضای گروه به شکل منسجم و منظم تمرین کردند و در واقع امام رضا(ع) ما را طلبیده بود.وی ادامه می دهد: از اجرای اول که داوری می شد، راضی بودم، زیرا حس کردم در اجرای دوم ریتم کار کند شد و حال و هوای آن کم شد.وی هر چند از همراهی و همکاری «فیروزه»هنرمند پیشکسوت عرصه تئاتر استان و از مهمان نوازی مردم بجنورد قدردانی می کند، اما از برنامه ریزان جشنواره انتقاد می کند و می گوید: برای اسکان به واسطه تغییر مکان با وجود صحبت و رایزنی به نتیجه نرسیدیم، ضمن این که نمایش «رستگاری در شب دور» را برای فضای بلک باکس در نظر گرفته بودیم و برای همین مجبور به یکسری تغییرات شدیم تا بتوانیم در سالن به اجرا بپردازیم.
وی ادامه می دهد: قبل از بازبینی و دو، سه هفته قبل از جشنواره اعلام کردند که نمایش ما در سالن اجرا می شود و با این که رسما فضای پلاتو را با توجه به نوع کار برای اجرا درخواست کردم و نسبتا قول مساعد هم دادند، اما این اتفاق نیفتاد.
دقایقی با رضا
«سعید نوروزی» که سال گذشته با اثر نمایشی«عکس اتفاق عزیز» در جشنواره تئاتر رضوی شرکت کرده بود، اعتقادات و باورهای شخصی و این امر را که امام رضا (ع) جزئی از زندگی و معنویات مردم شیعه به خصوص در غرب کشور و کرمانشاه است از دلایل حضورش در این جشنواره عنوان می کند.او به 2 ماه تمرین با روزی 9 ساعت اشاره می کند و می گوید: گروه سختی های زیادی را متحمل شد تا نمایش شکل بگیرد.او که مشکلات تمرینش را سخت افزاری بیان می کند از این که در کرمانشاه به لحاظ مالی از گروه چندان حمایت نکردند، اظهار تاسف می کند و می افزاید: لوازم مورد نیاز برای دکور را از بجنورد تهیه کردیم و تنها مشکلمان ویدئو پروژکتور بود.کارگردان نمایش «دقایقی با رضا» این را هم میگوید که به عنوان اجرای اول از کار با وجود یک سری ناهماهنگی ها راضی بودم و تلاش می کنم تا این ناهماهنگی ها را برطرف کنم.او از فضایی که برای اجرای نمایش در اختیارش گذاشته شده بود، ابراز رضایت می کند و می گوید: اسکان و پذیرایی هم خوب بود.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
مریم ضیغمی- خدا را شکر می کنم که در شیرین ترین جشن و شیرین ترین کاری که بازی کردم جایزه گرفتم. این سخنان را نسرین نصرتی بازیگر نقش فهیمه خواهر نقی معمولی در سریال «پایتخت» می گوید. بازی روان و شیرین او در این سریال سبب شد تا جایزه شیرین بهترین بازیگر زن کمدین در جشن حافظ را کسب کند. نصرتی مدتی است که چشم انتظار تولد دخترش است و قدم او را با دریافت این جایزه مبارک می داند.
شنیده ام به سلامتی به زودی مادر خواهید شد و هنوز نیامده این همه شادی و خوشحالی را برای تان به ارمغان آورده است.
حتما این گونه است. همیشه این اتفاق ها درهایی را برای انسان باز می کند. من این همه در خانه نشسته ام و چشم انتظار تولد دخترم هستم و فکر می کردم حالا حالاها نمی توانم دوستانم را ببینم و نمی توانم در جریان اتفاقی قرار بگیرم اما خدا را شکر این اتفاق افتاد. مدتی از فضای کاری دور بودم و اصلا به آن فکر نمی کردم. وقتی دخترم بزرگ شد به او خواهم گفت زمانی که من صاحب تو شدم یک اتفاق بزرگ در زندگی ام افتاد و جایزه گرفتم و دیده شدم.
خدا را شکر که در شیرین ترین جشن و شیرین ترین کاری که بازی کردم جایزه گرفتم.
به طور حتم سریال «پایتخت» برای شما جایگاه ویژه ای دارد؟
پایتخت خیلی برای من عزیز است و این جایزه سبب شد تا خیلی عزیزتر هم شود.
به نظر شما نقش فهیمه خواهر نقی چه ویژگی داشت که از میان کاندیداها شما انتخاب شدید؟
فهیمه در یک موقعیت شیرین قرار گرفت و اغراق آمیز نبود، تنها خاصیتی که این نقش در بازیگری دارد تعریفش این است که نه من اغراق آمیز بازی کردم و نه این که نوشته شده بود. به نظر من در پایتخت آنقدر ساختار ریشه ای شخصیت ها به لطف تیم نویسندگان درست است که قابل باور می شود.
از شهرت فرار می کنید؟
خیلی دوست دارم. فکر می کنم زیادی اش سوء تفاهم است. من خیلی موافق شهرت سالم هستم مثلا خوش اخلاقی. بگویند فلانی من را اذیت نکرد. این که تو به بزرگترت احترام بگذاری. مخصوصا در کار ما. دوست دارم شهرتم در این حرفه در با اخلاق بودنم باشد چون برایم اهمیت دارد که 3 یا 10 سال بعد که از آن کار بیرون آمدم وقتی همان عوامل را میبینم رضایت را در چشمشان ببینم نه این که از من به بدی یاد شود. من این شهرت را دوست دارم و آن موقع آرامش دارم.
بهترین نقشی که تاکنون بازی کردهاید کدام بود؟
در تلویزیون نخستین نقشم را در «روشنایی های شهر» با مسعود کرامتی بازی کردم و همیشه یادم می ماند. همه کارهایی که با سیروس مقدم انجام دادم برایم عزیز است به خصوص آخرین نقشم که شیرین بود و با دریافت جایزه حافظ شیرین تر هم شد.
دوستان و دیگران نسرین نصرتی را با چه ویژگی هایی می شناسند؟
من خیلی اجتماعی بودن و رفاقت بادوستانم، گفتن و خندیدن و سفر کردن را دوست دارم و جزو چیزهای لازم برای وجودم است. ولی در عین حال می توانم بگویم که در کنارشان خجالتی هم هستم. من عاشق سفر هستم. دوست دارم تمام زندگی ام یک چمدان باشد و در مکانی راکد نمانم و مکان های جدید را ببینم، دلم تغییر می خواهد.
شوخی و طنز در زندگی تان اهمیت دارد؟
خیلی کاربرد دارد، زندگی همین است. من در دوران کودکی به گونه ای تربیت شده ام که هیچ چیزی برای من مشکل نبود. زندگی والدینم به گونه ای بود که همیشه در سفر و در حال تغییر بودیم و ما این گونه بار آمده ایم. پدرم در زندگی همیشه اهل ریسک بود و من هم این گونه تربیت شده ام. به نظرم گاهی اوقات انسان می تواند در چنین شرایطی زندگی کند. وقتی انسان تغییر نمی کند زیاد درک نمی کند که چه چیزی را از دست می دهد.
برای خلاص شدن از درگیری های ذهنی چه می کنید؟
سلاح من گریه و خنده است. آن قدر آدم حساسی هستم که ممکن است به خاطر چیزی دلم بشکند و روزها گریه کنم و همان اندازه هم آدمی هستم که به راحتی می خندم و می توانم شاد باشم. ولی در موقع عصبانیت یا هر چیزی که ممکن است برایم ناخوشایند باشد مهم ترین عکس العمل من سکوت است.
آخرین باری که خوشحال بودید یا گریه کردید کی بود؟
وقتی فهمیدم صاحب فرزند شده ام خیلی خوشحال شدم. البته جایزه جشن حافظ این شادی را تکمیل کرد و خیلی برایم عزیز و مهم است. دریافت این جایزه خیلی برایم غیر منتظره بود. من اگر ناراحت باشم باید چند قطره اشک بریزم. شاید همین دیروز و پریروز بود. چند قطره اشک می ریزم تا خلاص شوم، یعنی گریه و خنده هر کدام توی یک مشت دستم است. از آن هایی نیستم که احساساتم را بروز ندهم.
حرف آخر.
برای رسیدن به این جایگاه خیلی تلاش کردم، در هنرستان در رشته کودکیاری تحصیل کردهام. تیپ و اسم هنرمند را میخواستم با خودم حمل کنم. البته انتخاب این رشته در زندگی ام خیلی تاثیر گذار بود. درس های هنرستان در زندگی ام کاربرد دارد، بعد از گذراندن هنرستان کلاس آزاد گریم را گذراندم. می خواستم در رشته طراحی پارچه و لباس در خارج از ایران تحصیل کنم. اما دیدم نمی توانم غربت را تحمل کنم و برگشتم. خیلی تلاش کردم و از طریق یکی از دوستان تئاتری ام وارد این حرفه شدم. اولین کارم پشت صحنه تئاتر و دومین آن بازیگری در تئاتر بود. بعدها سعی کردم باز هم پشت صحنه تئاتر کار کنم چون تاثیر خوبی گذاشت و چیزهایی که در پشت صحنه تجربه می کردم چند برابر بازی روی صحنه بود. سال 80 تئاتر تجربی را شروع کردم.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
دلسوزی مدیران خوب استان دیروز در تحریریه خراسان شمالی گل کرده بود آنچنان جدی و دلسوزانه با یکدیگر به گفتگو پرداخته بودند که دست خبرنگاران را از پشت بسته بودند. یک نفر می گفت و دیگری پاسخ می داد انگار کمیسیون نقد برخی بخشنامه ها و قوانین تشکیل شده بود با خود گفتم مثل این که این روزنامه حرارت انتقاد دارد و هر کس روی صندلی تحریریه بنشیند منتقد می شود اما جالب بود و حاکی از اوج دلسوزی برای مردم. آن چنان اشتغال جوانان را دغدغه داشتند حتی بیشتر از والدین آن ها.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.