آگاهی- با تلاش قضات دادسرای عمومی و انقلاب بجنورد و ریش سفیدان جوان قاتلی تا پای چوبه دار رفت اما اولیای دم در یک اقدام خداپسندانه به جای قصاص، طناب دار را از گلوی او باز کردند و به این جوان فرصتی دوباره برای بازگشت به زندگی سالم در جامعه دادند. به گزارش خبرنگار ما، همه چیز از یک اختلاف مالی ساده بر سر 200 هزار تومان شروع شد.
جوانی که در محل وجهه خوبی نداشت با الفاظ رکیک به نزدیکی واحد تجاری می رود که به گفته خودش سر یک اختلاف مالی ناچیز با صاحبش کینه به دل می گیرد.
صاحب واحد تجاری وقتی متوجه عربده کشی های جوان می شود با شناختن او چماقش را به دست می گیرد و به سمت او می رود. در یک لحظه درگیری شروع می شود و جوان عصبانی حین درگیری چاقویش را از جیبش خارج می کند و ضربه ای به دست صاحب واحد تجاری می زند.
در این حین مرد دیگری هم وارد درگیری می شود اما در لحظه ای چاقویی که در دست جوان است در قلب او فرو می رود و مرد نگون بخت نقش بر زمین می شود. جوان عصبانی با دیدن این صحنه پا به فرار می گذارد. اطرافیان، مرد مجروح را بلافاصله به بیمارستان می رسانند اما ضربه چاقو کاری بوده است و دیگر کاری از دست پزشکان بر نمی آید.
با مرگ این مرد بلافاصله پرونده قتل تشکیل می شود. یکی از افراد درگیر در این حادثه، ماجرا را این گونه شرح می دهد و مدعی می شود: پیش از وقوع حادثه جوانی که به عنوان یکی از اراذل و اوباش محل معروف بوده با حالت نامتعادل از پیاده رو در حال عبور بوده و با رسیدن به کنار یک واحد تجاری نسبت به مالک آن الفاظ رکیک به کار می برد.
مالک واحد تجاری با دیدن این صحنه با برداشتن چماقش به سمت جوان می رود و بین آن ها درگیری رخ می دهد. در حین درگیری مردی که می خواست آن ها را از یکدیگر جدا کند به یک باره نقش بر زمین و از سینه اش خون جاری می شود. پس از این حادثه جوان چاقو به دست از صحنه می گریزد. با اظهارات شاهدان و با دستور قضایی مأموران بلافاصله مقابل منزل متهم رفتند و پیش از آن که بخواهد فرار کند او را دستگیر کردند و چاقوی خون آلودی نیز از منزلش کشف شد. متهم به بازداشتگاه منتقل و چاقوی خون آلود نیز به پزشکی قانونی ارسال شد تا بررسی شود. با بررسی پزشکی قانونی مشخص می شود لکه های خون روی چاقوی متهم متعلق به مقتول است و بدین ترتیب بازجویی ها از متهم آغاز می شود. متهم هر چند در ابتدا منکر استفاده از چاقو و به قتل رساندن مقتول می شود اما با توجه به وجود مدارک و مستندات ماجرا را این گونه شرح می دهد و می گوید: عصر روز حادثه پس از مصرف مشروبات الکلی به سمت واحد تجاری فردی که بابت اختلاف مالی از او کینه به دل داشتم به راه افتادم.
من در حالی که تعادل نداشتم شروع به ناسزاگویی به مالک آن کردم و وقتی او با چوبش به سمت من آمد با او درگیر شدم و در این حین چاقویم را از جیبم خارج کردم. وی در ادامه مدعی شد: در این درگیری فرد دیگری نیز وارد دعوا شد و من برای دفاع از خودم چاقو را دور خودم چرخاندم و نفهمیدم چه شد.
بعد از آن از صحنه گریختم. با پایان بازجویی ها و تکمیل پرونده توسط بازپرس دادسرای عمومی و انقلاب بجنورد، دادگاه کیفری برای بررسی پرونده متهم به قتل این پرونده برگزار می شود.
متهم در دادگاه هر چند مالکیت استفاده از چاقو را حین درگیری 3 نفره می پذیرد اما ادعا می کند به دلیل شرب خمر اراده لازم را نداشته است و همچنین برای دفاع از خودش مقتول را به قتل رسانده است اما با توجه به مدارک و مستندات موجود و گواهی گواهان، اظهارات شاهدان و محتویات پرونده مسلوب الاراده بودن متهم برای دادگاه محرز نمی شود و حرکات و اقدامات وی از روی اراده و اختیار محرز می شود.
در پایان دادگاه قاضی پرونده با توجه به حصول علم متعارف حکم قصاص متهم به قتل را صادر می کند و هر چند وکیل متهم اعتراض می کند اما این اعتراض پذیرفته نمی شود و با حضور اولیای دم در دادسرای بجنورد و تقاضای قصاص قاتل مراحل استیذان رأی دادگاه آغاز می شود.
در نهایت با تأیید استیذان، مراحل اجرای حکم آغاز می شود و همزمان دادسرای بجنورد برای این که فرصتی دوباره برای اصلاح جوان قاتل ایجاد شود تلاشش را شروع می کند. اولیای دم اما براساس حق شرعی و قانونی خود قصاص قاتل را خواستار می شوند. روزها برای قاتل به سرعت سپری می شوند و او هر روز به چوبه دار نزدیک تر می شود. زمان اجرای حکم مشخص می شود و قضات دستگاه قضایی استان دوباره آخرین تلاش های خود را برای این که فرصتی دوباره به جوان قاتل داده شود به کار می گیرند. با آمادگی برای اجرای حکم او خودش را یک قدم به مرگ و چوبه دار نزدیک تر می بیند.
صبحگاه آخرین روزهای تابستان طناب دار در زندان بجنورد برای اجرای حکم آماده می شود. قاتل 3 سال پس از وقوع جرم با پاهای لرزان به چوبه دار نزدیک می شود. صحبت های دادستان و قضات دادسرای بجنورد مبنی بر اهمیت بخشش و عفو در دین اسلام اولیای دم را مردد می کند که قاتل به سزای عملش برسد یا این که به او فرصت دوباره ای برای خودسازی بدهند. طناب دار بر گردن قاتل انداخته می شود اما اولیای دم در لحظه آخر تصمیم خودشان را می گیرند تا با رأفت خود زندگی دوباره ای به این جوان بدهند.