همراه با «ماه چهره خلیلی»؛ از خلبانی تا معماری و حضور در جشنواره فیلم فجر
تعداد بازدید : 375
نقش های متفاوت قلقلکم می دهند!
نویسنده : مریم ضیغمی
سال هاست که «ماه چهره خلیلی» را می شناسم و بسیار خونگرم و صمیمی است. خلیلی بازیگر 5 سریال تاریخی و بزرگ تلویزیون و نوه زنده یاد «پروین سلیمانی» اکنون ترجیح می دهد تمرکز خود را روی بازی در فیلم های سینمایی بگذارد. او امسال را با بازی در تئاتر آغاز کرد و سپس در سه فیلم سینمایی ایفای نقش کرد که 2 فیلم او در جشنواره فیلم فجر به نمایش در می آید. ماه چهره علاوه بر نقش آفرینی مقابل دوربین، عکاسی می کند، فیلم می سازد و در مقطعی سردبیری مجله را هم تجربه کرده است. با این بانوی هنرمند به بهانه جشنواره فیلم فجر در حاشیه این جشنواره گفت و گویی انجام دادیم.
امسال با چند فیلم در جشنواره فجر شرکت کرده اید؟
در فیلم «یادم تو را فراموش» بازی کردم که فیلم خیلی خاصی است. این فیلم در بخش سودای سیمرغ سی و پنجمین جشنواره فجر به نمایش در می آید. هم چنین در فیلم «اشنوگل» بازی کردم که روایتگر داستان 175 شهید غواص است و در این فیلم، نقش زن مجاهدی را بازی کردم که اوایل دوران جنگ در ایران کار می کند و برادرش جزو شهداست. او و برادرش دو مسیر مخالف را رفته اند. این زن بعد از 30سال که در پایگاه اشرف عراق در انفرادی زندانی بود از زندان بیرون می آید و دچار بیماری هایی همچون فراموشی است. بنابراین باید درباره نقش خیلی تحقیق می کردم.بازی در این فیلم هم خیلی سنگین و هم خوب بود. در این فیلم ها نقش های متفاوتی بازی کردم، چون نقش های متفاوت قلقلکم می دهند!
حس تان از حضور در جشنواره چیست؟
من سال گذشته هم یک فیلم داشتم. سال قبل از آن هم فیلم داشتم اما امسال پر کار هستم. من یک سال در جشنواره 5 فیلم داشتم. البته این که نتیجه و ماحصل کارمان چه می شود خودش یک داستان است.
نمی توان درباره جشنواره پیش بینی کرد؟
برایم بیشتر حضور و فیلم داشتن در جشنواره مهم است. هیجان جشنواره به دید و بازدید آدم هایی است که با آن ها کار کردی و رو به رو شدن با آن ها جذاب است.
شنیده ام یکی از آرزوهای دوران مدرسهتان این بوده که دوست داشتید خلبان شوید. درست است؟
پدرم خلبان است و آرزویی بود که در آن مقطع سنی داشتم بنابراین مدرک اولیه خلبانی را به یاری پدرم در سن 19 سالگی دریافت کردم.
مدرک فوق لیسانس معماری از دانشگاه آکسفورد انگلستان دارید اما چرا مسیر زندگی تان به سمت بازیگری سوق داده شد؟
این گونه نبود که بخواهم درسم را رها کنم و به سراغ بازیگری بروم. معماری را دوست داشتم و درسم را در این رشته خواندم. بعد از آن به ایران آمدم و پیشنهاد بازی به من داده شد و این حرفه برایم جذاب بود.
فکر کنم هم دوره بازیگری را در لندن گذراندید و هم در ایران تحت نظر استاد سمندریان دوره دیدید؟
بعد از بازی در نخستین فیلمم به نام«چشمان سیاه» دغدغه هایم شروع شد که بیشتر بدانم. در «چشمان سیاه» به یاری و کمک زنده یاد ایرج قادری، همسرش و هم چنین مادربزرگم بازی کردم. آن ها من را بازیگردانی می کردند. اما خیلی دغدغه برایم به وجود آمد. دوست داشتم بیشتر بدانم، بیشتر یاد بگیرم و بیشتر بپرسم. بعد از پایان فیلم به لندن رفتم و در دوره یک ساله بازیگری ثبت نام کردم. دوره شیرین و خوبی بود. البته کلاس ها سخت بود و هزینه بالایی داشت اما به دلیلی علاقه بسیارم دوره را گذراندم. سپس بعد از یک سال یعنی در زمستان 1382 برای اکران فیلم «چشمان سیاه» به ایران برگشتم که هم زمان بازی در سریال «در چشم باد» به من پیشنهاد داده شد. در این مقطع اندکی ذهنم از بازیگری پرتر بود.
نوه دختری پروین سلیمانی هستید؛ چه خصوصیتی از این زنده یاد به ارث بردید؟
امیدوارم از مادر بزرگم هنرش را به ارث برده باشم و یا کمی در خونم جاری باشد. درباره تاثیراتش در زندگی ام باید بگویم که یک دنیا زندگی و تاثیرات داشت. مادر بزرگم را خیلی دوست داشتم و در بدو ورودم به ایران با او زندگی کردم تا جا افتادم بنابراین روی اخلاق، باورها و نگاهم خیلی تاثیر گذار بود. امیدوارم آموخته هایم از او در من دیده شود.
فکر می کنم به واسطه مادر بزرگ تان وارد سینما شدید و دوست داشتید هنرپیشه ها را ببینید و با آن ها عکس بیندازید؟
بله. من هنوز هم با عشق و احترام از مادربزرگم یاد می کنم. البته او نه تنها مادربزرگم و نه تنها پروین سلیمانی بود بلکه الگوی زندگی ام بود و برایم مادری کرد. مادر بزرگم من را معرفی کرد اما هیچ وقت از او کمک نگرفتم و حتی برایم زنگی نزد و من را جایی معرفی نکرد یا به واسطه او سر کار نرفتم. من سعی کردم بدون واسطه و روی پای خودم در سینما جلو بروم و برای خودم اسمی داشته باشم و بعد با افتخار بگویم من نوه پروین سلیمانی هستم و یاد مادر بزرگم را زنده کنم و او هم به من افتخار کند.
شما علاوه بر بازی تجربه کارگردانی هم داشتید. چند مستند و فیلم کوتاه ساختهاید؟ با وجود این که فیلم های تان جوایز خارجی دریافت کردند چرا دیده نشدند؟
فیلم هایم خیلی جایزه گرفتند ضمن این که مربوط به سال های پیش است که تلگرام و اینستاگرام نبود. «عید قربانی» نام موفق ترین فیلمم است که برای آن 8 جایزه بین المللی دریافت کردم. آن موقع در ایران 3 ،4 جایزه گرفتم ولی تازه وارد سینما شده بودم. البته خیلی از مجله ها و روزنامه ها خبر آن را نوشتند. خودم زیاد سر و صدا نکردم و گفتم بهتر از این فیلم را می سازم.
کلا آدم کم حاشیه ای هستید.
خدا را شکر این گونه است. دوست هم ندارم زیاد پرحاشیه باشم.
ایده آل تان در بازیگری چیست؟
نقش های تاریخی را دوست داشتم که بازی کردم. برای بازی در این نقش ها بررسی و تحقیق کردم و آن بخش از تاریخ را بیرون کشیدم تا شخصیت را بشناسم سپس خود را با آن بازی در گریم، لباس و فضای کار تاریخی دیدم. اما به ایده آل رسیدن به آن نقش بر می گردد یعنی هر چه نقش را به واقعیت نزدیک تر کنم برایم ایده آل تر می شود. ایده آل آن است که تو بتوانی نقش هایی را در کارنامه ات به شکل ماندگار داشته باشی و مردم از آن ها یاد کنند.