علوی- صبحگاه دیروز بر خلاف هر روز که از ابتدای صبح سر و صدای بچه ها و بوق ممتد سرویس مدارس همه را بیدار می کرد، همه جا سوت و کور بود. فقط هر از گاهی صدای چرخ های خودروهایی که روی برف انبوه کوچه ها سر می خوردند به گوش می رسید. اول صبح فقط در هر کوچه و خیابان تعداد کمی از مردم بیرون آمده بودند، دیگر مانند گذشته صدای پارو کردن برف از حیاط و پشت بام ها نمی آمد. به کوچه که رفتیم، یکی، دو عابر پیاده با احتیاط از حاشیه خیابان در حال عبور بودند. خودرویی در حال نزدیک شدن به آن ها بود. خودروی در حال حرکت به شدت می لغزید و هر لحظه بیم آن می رفت که با عابران پیاده برخورد کند اما آن ها فارغ از این اتفاق به راه خود ادامه می دادند.
برف سنگینی بر همه جا سایه افکنده بود و مدارس حتی در مقطع دبیرستان را نیز به تعطیلی کشاند. هیاهوی صبح برفی مانند روزهای گذشته نبود و با این که تعداد کمی از شهروندان در خیابان ها بودند اما شادی و نشاط در نگاه و رفتارشان موج می زد. در مسیری به سمت میدان مرکزی شهر بجنورد تماشای چند شهروند میانسال و کهنسال که در کنار برف ها ایستاده بودند و از عابران می خواستند از آن ها در کنار شمشادهایی که با برف پوشیده شده بود ، عکسی به یادگار بگیرند، دیدنی بود.
در کنار این همه زیبایی ، کارگران همیشه منتظر چهارراه باسکول مانند همیشه به امید یافتن کار و روزی آمده بودند اما این بار تعدادشان به اندازه انگشتان دست بود. برف شاید برخی از آن ها را بیش از گذشته ناامید و خانه نشین کرده بود. اما از آن طرف برف با همه زیبایی هایش دردسرهایی برای مردم به وجود آورد. کندی حرکت خودروها، بسته شدن برخی مسیرها و لغزندگی معابر از مشکلاتی بود که دیروز برخی از شهروندان و میانسالان و کهنسالان را خانه نشین کرد.
دیروز پارک های شهر رنگ شادی به خود گرفتند و میزبان میهمانان بزرگ و کوچکی شدند که با شادی برف روی زمین را به این سو و آن سو می ریختند و برخی نیز دور هم جمع شده بودند و آدم برفی درست می کردند. پارک شهر بجنورد هم در ساعات میانی روز میزبان سالخوردگانی شده بود که در همان حوالی ساکن بودند و به کمک جوانترها به آن جا آمده بودند. اما برف های حاشیه فرهنگ سرای شهروند بکر تر از همه جا باقی مانده بود و عده ای برای گرفتن عکس و برف بازی به سراغ آن رفتند تا خاطرات کودکی شان را دوباره زنده کنند.