مردم در زمان قدیم از نداشتن برق رنج می بردند، شب ها مانند اکنون وسیله سرگرمی مانند تلویزیون نداشتند تا این که به تدریج برق به بجنورد آمد.نخستین سینمای بجنورد در سال 1317 در محل فعلی سینما قدس در ساختمانی کوچک پا گرفت. این سینما چندی پس از آن با ساخته شدن سینمای جدید به نام «شهرزاد» که سالن بزرگی داشت، به کارخود پایان داد. ولی چندسال بعد، با ساختن بنایی جدید و سالنی تابستانی شروعی دوباره داشت. با گذشت سال ها، سینما «سعدی» هم به آن ها پیوست. این روزها اگر چه سینما قدس به عنوان آخرین بازمانده سینماهای قدیمی بجنورد تعطیل شده و دستگاه آپارات آن به موزه خاطرات پیوسته است اما بیشتر شهروندان قدیمی، خاطرات آن سینماها و فیلم هایی را که در آن اکران می شد، به خاطر دارند. یکی از صف های طولانی برای تماشای فیلم می گوید، دیگری از این که طی روز همه سئانس های فیلم را تماشا می کردند و به قول خودشان صبح به سینما می رفتند و غروب باز می گشتند، می گوید. این شهروندان کهنسال خاطرات خوب روزهای جوانی را یک به یک ورق می زنند و ماجرای سینما رفتن آن موقع را شنیدنی می دانند.یکی از آن ها که حالا حدود 60 سال سن دارد، از وجود 3 سینما در زمان قدیم خبر می دهد و می گوید: با این که آن موقع 3 سینما در بجنورد بود اما 4 سالن نمایش داشت که در یکی از آن ها یک سالن تابستانی در فضای باز تعبیه شده بود. «بهمنیار»، سینما «شهرزاد» را در محدوده میدان فردوسی کنونی می داند و می افزاید: این سینما در همان زمان تخریب شد اما سینمای دیگری به نام سینما «سعدی» در حد فاصل میدان شهید فعلی و چهارراه مخابرات وجود داشت که حدود سال 60 تعطیل شد و از آن پس تا مدتی نمایشگاه های مختلف درآن برگزار می شد. وی تنها سینمای فعال بجنورد پس از انقلاب را سینما «قدس» عنوان می کند. وی با اشاره به اشتیاق و استقبال مردم در دهه 60 از اکران فیلم های مختلف بیان می کند: در آن زمان چون مردم در خانه هایشان دستگاه های پخش فیلم مانند ویدیو، دی وی دی و سی دی نداشتند، برای گذران وقت به سینما می رفتند و سینما در آن زمان رونق خیلی زیادی داشت و با این که شهر کوچک بود اما چرخ سینما به خوبی می چرخید. این شهروند به ذکر اکران فیلم های مختلف در دهه 60 می پردازد و می گوید: در آن زمان فیلم های تاریخی و جنگی بسیاری اکران می شد و با این که زمستان های آن موقع برف سنگینی می بارید اما مردم برای دیدن فیلم از جلوی سینما تا آن طرف تر از چهارراه مخابرات صف می بستند و برای رفتن به سینما منتظر می ماندند. در آن سرما مدت زیادی را در نوبت می ماندند، عده ای هم از این اشتیاق مردم سوءاستفاده می کردند و بازار سیاه بلیت را به راه می انداختند و بلیت های خود را به دو برابر قیمت می فروختند. وی ادامه می دهد: پس از انتظار در سرمای هوا مردم تازه وارد سالن سینما می شدند و می دیدند که همه صندلی ها پر شده و جای خالی برای نشستن وجود ندارد با این وجود روی زمین می نشستند یا سر پا می ایستادند و فیلم را تماشا می کردند.
به گفته وی اطراف سینما هم در زمان اکران فیلم برای خود حال و هوای دیگری داشت، یک عده در کنار سینما ساندویچ درست می کردند و می فروختند و یکی دیگر اسباب بازی هایی مانند تفنگ بادی می فروخت. وی به نمایش اجرا کردن و دعوای برخی جوان ها هم پس از تماشای فیلم اشاره می کندو می گوید: آن موقع ها پس از اتمام فیلم عده ای روی سن می رفتند و به تقلید از بازیگران، کارهای آن ها را انجام می دادند یا مقابل در سینما بارها می دیدیم که برخی جوان ها مانند فیلم های اکشن با هم دعوا می کنند و همان حرکات بازیگران را اجرا می کنند. وی به اکران فیلم های مطرح سینمای جهان در دهه 60 هم اشاره می کند. یک پژوهشگر فرهنگ عامه با یادی از خاطرات آن دوران عنوان می کند: اولین بلیت به تماشاچیان در سال1317، 5 ریال فروخته شد که به مرور تا زمستان 1357 به8 ، 16و 21 ریال افزایش یافت. «حصاری مقدم» ادامه می دهد: صندلی های جلوی سِن و بالکن، ازجنس چوب و تاشو بود که هنگام نشست و برخاست تماشاچیان با سرو صدای زیادی همراه بود. قبل از شروع فیلم، تبلیغ کالاهای تجاری شروع می شد پس از تبلیغ که کم کم صندلی ها پر می شدند، بخش های کوتاهی از یکی دو فیلم را که قرار بود در آینده نمایش داده شوند می دیدیم که با نام «پیش پرده» می شناختیم شان.
وی خاطرنشان می کند: در فاصله تنفس بین دو قسمت فیلم، مسئول بوفه سینما، با جمعیت زیادی مواجه می شد که در روزهای گرم، نوشیدنی سرد را از او می طلبیدند. در کنار خوراکی های متنوعی هم چون آجیل، بیسکویت، ساندویچ کالباس و تخم مرغ آب پز 3 ریالی پیچیده شده در روزنامه و دوغ محلی در شیشه نوشابه مصرف شده به فروش می رسید که پس از خالی شدن،آن ها را از تشتی که تکه یخی آن را سرد می کرد، پر می کردند.
به گفته وی، شروع بخش دوم فیلم، همیشه با هجوم عده ای به سالن روبه رو می شد که می خواستند خود را به اولین صندلی خالی در تاریکی برسانند. زمانی هم که به هر دلیل فنی، نمایش فیلم دچار اشکال صوتی یا تصویری می شد، عموماً بخش عمده ای از جمعیت بنای سوت زدن را به طور دسته جمعی می گذاشتند. شدت کف زدن و هورا کشیدن برای پخش سریع تر فیلم ، زمانی فروکش می کرد که کارکنان سینما به داخل می آمدند و سعی می کردند از هیجان تماشاچیان بکاهند.وی به اکران فیلم های خارجی هم اشاره و عنوان می کند: فیلم های اروپایی و آمریکایی در اواخر دهه 20 و سال های پس از آن که به ایران وارد می شد، به علت نبود سیستم صدا گذاری یا همان برگردان به فارسی، به زبان اصلی و با زیرنویس نمایش داده می شد. اما به دلیل آن که همه سواد خواندن زیر نویس ها را نداشتند، گوش به دهان افرادی می دوختند تا با صدای بلند، آن ها را بخوانند. وی با یادآوری آن روزها می گوید: مقابل ورودی سینماها، حتی در ساعات تعطیل هم محل ازدحام افرادی بود که متناسب با فصل، مواد خوراکی متنوعی را به فروش می رساندند؛ از جمله زولبیا،ذرت بو داده و جوشیده، باقالی،تخمه، نخود جوشیده و چوزمه (نان نازک شیرین محلی) را در پیاده رو می پختند. در روزهای گرم هم، فروشندگان آلاسکا و کیم با دیگر عرضه کنندگان مواد خوراکی هم صدا می شدند و با صدایی بلند و آهنگین، رهگذران و تماشاچیان درحال ورود به سینما را برای خرید فرا می خواندند. اطراف سینماها چندین مغازه خوراک پزی فعال بودند که غذاهایی از قبیل انواع ساندویچ، خوراک لوبیا و جگر را به فروش می رساندند. روی ویترین یکی از این مغازه ها این عبارت با خطی خوش نوشته شده بود: « اول جگر و لقمه، بعد سینما.» اما با همه این اوصاف، سینماها در ایام سوگواری تعطیل می شدند و در آن روزها کمتر فردی از فروشندگان مواد غذایی در آن جا دیده می شد.
وی می افزاید: حاشیه پیاده رو هم محلی برای نگهداری دوچرخه و موتورسیکلت افرادی بود که با پرداخت یک یا2ریال می توانستند با خاطری آسوده یک یا2 سئانس از فیلم را ببینند.وی بیان می کند: تعویض این تابلوها با پای پیاده و گاهی از طریق حمل با دوچرخه انجام می گرفت که در بین راه، بیشتر علاقه مندان متوجه تغییر فیلم می شدند. بر سر در سینما، بلندگویی نصب شده بودکه به هنگام نمایش، صدای آن در بیرون قابل فهم و دریافت بود و در فاصله تنفس، موسیقی پخش می کردند.
وی اظهارمی دارد: اکنون که بیش از 3دهه از آن روزها می گذرد، درمی یابیم که شهری کوچک و کم جمعیت، فعالیت 4 سالن سینما را به خود دید و در مقطعی چند ساله،3 سالن هم زمان فعال بودند که پس از گذشت مدتی کوتاه این تعداد به یک عدد کاهش یافت. آن هم با بنایی قدیمی و کهنه و با کمترین تحرک در زمینه پیشرفته ترین فناوری درعرصه صدا و تصویر.