«تکله قوز» ؛ قطعهای از بهشت
نویسنده : نازلی حیدرزاده
افشره
پشت این راه پرفراز و نشیب و پر از پیچ و تاب؛ جاده ای خاکی و باریک، باورت بشود یا نه؛ گنج خوابیده و غبار فراموشی بر تن آن پاشیده است.
«تکله قوز» اینچنین آرام و صبور با آن همه داشته های غنی فرهنگی، منابع طبیعی و تاریخی، نفس می کشد و مردمان دلیر ترکمن را در خود جای داده است.
پشت این راه پرفراز و نشیب و پر از پیچ و تاب؛ جاده ای خاکی و باریک، باورت بشود یا نه؛ گنج خوابیده و غبار فراموشی بر تن آن پاشیده است.
«تکله قوز» اینچنین آرام و صبور با آن همه داشته های غنی فرهنگی، منابع طبیعی و تاریخی، نفس می کشد و مردمان دلیر ترکمن را در خود جای داده است، جایی در مرز بین ایران و ترکمنستان، همان جایی که اگر سرت را به اطراف بچرخانی مرزبانان هر دو کشور را می بینی که در حال پاسداری از خط و مرز کشورشان هستند.اما چرا چنین سرزمینی با وجود داشتن ظرفیت های فراوان که می تواند قد علم کند و زیبایی های خود را به رخ گردشگران بکشد اینگونه یکه و تنها و البته ناشناخته باقی مانده است. کافی است به سمت راز و جرگلان حرکت و عزمت را جزم کنی و از بجنورد حدود 167 کیلومتر راه بپیمایی تا پیمانه پیمانه زیبایی ها را خوراک چشم هایی کنی که فقط مناطق تکراری گردشگری را دیده اند. دریچه ای تکرار نشدنی روبرویت گشوده می شود و تو نمی دانی از کدام نقطه، عطش بیشتر دیدنت را سیراب کنی.
«تگلک خوز»
«تکله قوز» که در شهرستان راز و جرگلان واقع است در اصل«تگلک خوز» بوده در گویش ترکمن که به معنی گردوی گرد است. از آن جایی که در این روستا چند درخت گردو کنار هم رشد کرده بودند و از دور مانند یک درخت گرد دیده می شدند این نام را گرفته است. جمعیت این روستا به گفته «راهدان» دهیار آن، در سرشماری سال 95، حدود 960 نفر با 270 خانوار بود. همچنین فاصله این روستا با مرکز بخش 32 کیلومتر، با مرکز شهرستان راز و جرگلان 67 و با مرکز استان حدود 167 کیلومتر است؛ روستایی ترکمن نشین از قبیله تکه ها.دره سر سبز و مرزی «تکله قوز» تو را به سوی خود می خواند تا از دیدن نقاشی خالق هستی لذت ببری. روستایی بکر که خانه های پلکانی قدیمی و گلی را در خود جای داده و منظره زیبایی را خلق کرده است. زنان ترکمن با پوشش چشم نواز و رنگارنگی که از آبا و اجدادشان به ارث برده اند در کوچه های باریک و خاکی و یا روی پشت بام هایی که در اصل حیاط منزل شان است در حال رفت و آمد هستند و عطر ناب نان خانگی و آتشی که از تنورهای گلی به سوی آسمان آبی زبانه می کشد لذت مهمان شدن بر سر سفره های ساده و صمیمی ترکمنان این منطقه را دوچندان می کند.
صنایع دستی
بسیاری از آداب و رسوم این دیار دست نخورده باقی مانده است که از جمله آن می توان به مراسم عروسی آن ها اشاره کرد که می تواند زمینه جذب گردشگران را فراهم کند. البته بیشتر از آن ، صنایع دستی متنوع و جالب توجه «تکله قوز» است که قابل تأمل است. بافت فرش دوروی ابریشم، نمدمالی، تنها گوشه ای از هنر دستان بانوان این روستاست و در این جاست که به راحتی می توان جمله « از هر انگشتش یک هنر می بارد» را برای هر یک از بانوان این دیار به کار برد.اما رکود اقتصادی، دامن پر از نعمت این منطقه را نیز گرفته است به طوری که دارهای قالی یکی یکی فرو می افتند و برخلاف گذشته که هر خانه ای، دار قالی داشت حالا تعداد آن ها انگشت شمار شده است.فرش های دوروی ابریشم که انسان از دیدنشان متحیر می شود انگار دیگر خریدار ندارد و با قیمت اندکی که البته سود آن به جیب دلالان سرازیر می شود به فروش می رسد.
«راهدان» یکی از بانوان هنرمند این مرز و بوم است و در حالی که دست بافته های خود را نشان می دهد از نبود بازار خرید گلایه مند است و دغدغه اش را دغدغه همه صنعتگران این روستا برمی شمرد. آن ها نیز منتظر نگاه مسئولان هستند تا از این تنگنا در بیایند، دوباره بازار صنایع دستی شان پررونق شود و بتوانند از قبل فروش دست بافته های خود که شبانه روز برای شان زحمت می کشند نانی بر سر سفره شان بگذارند.
اینجا گویی همه چیز دست نخورده باقی مانده است تا با گشت و گذار در آن به تاریخ کهن این دیار بیشتر پی ببری و علاوه بر طبیعت زیبایش در صنایع دستی بی نظیر آن غرق شوی؛ منطقه ای که «عابدی» معاون صنایع دستی اداره کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری خراسان شمالی اعتراف می کند که یکی از روستاهایی است که در بخش صنایع دستی آن به ویژه بافته های ابریشم دو رو در حقش اجحاف شده است زیرا به گفته وی روستای «دویدوخ » شاید به علت در مسیر بودن و تردد زیاد بیشتر شناخته شده است اما به «تکله قوز» به طور شایسته و بایسته پرداخته نشده است.
البته «راهدان» دهیار روستا با بیان این که صنایع دستی در این روستا در گذشته خیلی زیاد بود و در هر خانه ای را که می زدی امکان نداشت که خالی باشد می گوید: اما الان باید بگردی تا خانه ای را با این شرایط پیدا کنی زیرا تولیدات صنایع دستی به فروش نمی رسد.
بر لباس های دختران و بانوان، رد پای سوزن دوزی با نقش های زیبایی که زاییده ذهن هنرمندان این خطه است جا خوش کرده است، همان دست هایی که با ظرافت این نقوش را خلق می کند، نمدمالی را هم فراموش نمی کند تا این هنر دستی آبا و اجدادی خود را حفظ کند. هر چند یکی از بانوان سالخورده این نگرانی را دارد که در آینده ای نه چندان دور کمتر دختری بتواند این هنرهای ارزنده را نگه دارد. رودوزی های سنتی، فرش های دورو و یک روی ابریشم، قالی های پشمی، گلیم بافی، نمد و سوزن دوزی های منحصر به فرد، لباس های ترکمنی تنها گوشه ای از هنرهای بانوان این روستاست که اینجا در همه خانه ها می بینی.
«دین» یکی از اعضای شورای اسلامی این روستاست که به مراحل بافت قالی دوروی ابریشم اشاره می کند و با بیان این که در گذشته قالی بافی در همه منازل وجود داشت می گوید: اما اکنون برای تولیدات، خریداری نیست و این امر موجب کاهش قالی بافی شده است و همان افراد اندکی هم که مشغول کار هستند با این که حدود 4 ماه و به طور شبانه روز برای بافت یک فرش وقت صرف می کنند اما با مبلغ کم هنر خود را می فروشند و دستمزدشان نیز به شکل قسطی و بیشتر در طی 7 تا 8 ماه پرداخت می شود.
به گفته «امانی» یکی دیگر از اعضای شورا، صنایع دستی در گذشته خرج خانواده را در می آورد اما اکنون به شکل سرگرمی است و تلاش می کنیم این صنعت بیشتر شناخته و فعال شود. بانوی سالمندی هم که 50 سال است موهایش را در راه صنایع دستی سفید کرده است از این که در این مدت حمایت نشده است تا تولیداتش به فروش برسد و خرج زندگی اش در بیاید گلایه مند است و به زبان ترکمنی تلاش می کند خواسته های خود را به گوش مسئولان برساند.
نامناسب بودن جاده
پرواز انواع پرندگان به ویژه مرغ مینا در آسمان صاف روستا و آواز خوش بلبل، فضا را دلنشین تر کرده است و وقتی اینجا هستی دیگر دشواری جاده ای که برای رسیدن به این روستای ناشناخته طی کرده ای، فراموش می شود.
موضوعی که به گفته اهالی، بزرگترین مشکل ساکنان این روستا به شمار می آید به ویژه در فصل زمستان که جاده صعب العبور می شود و مصایب آن ها را دوچندان می کند زیرا 11 کیلومتر از این راه خاکی است که 5 کیلومتر آن گردنه است. دوری از امکانات رفاهی و درمانی نیز از جمله مشکلات دیگری است که یکی دیگر از ساکنان روستا به آن اشاره می کند. بسیاری از جوانان روستا نیز به دلیل این که درآمدی ندارند برای کار کردن به تهران رفته اند و فقط برای عید قربان و یا عروسی ها به روستا بازمی گردند. آن طور که دهیار روستا می گوید جمعیت روستا طبق آمار رسمی سال 90، 908 نفر و آمار واقعی هزار و 100 نفر بود و اکنون به دلیل مهاجرگریز بودنش کمتر نیز شده است زیرا جا برای اسکان و خانه سازی نیست. دو مینی بوس فرسوده و یک دستگاه تاکسی تنها دارایی این روستاست برای رفت و آمد اهالی در این جاده پر پیچ و خم.
وضعیت تحصیل
صدای رود و بازی کودکان در کوچه پس کوچه های خاکی بر طراوت بهاری این روستا افزوده است، کودکانی که تحصیلات ابتدایی خود را در کلاس های مختلط طی می کنند، مدرسه ای سه کلاسه که دیوار آن نیز در اثر سیل سال 92 تخریب شد و از آن زمان احداث نشده است. یک مدرسه متوسطه اول هم که محوطه آن دیوار چینی ندارد میزبان دانش آموزان این دوره است و بس. البته نکته قابل توجه بومی بودن معلمان این روستاست ضمن این که بیشتر جوانان دارای تحصیلات عالی هستند اگر چه هنوز تعداد خانم های تحصیل کرده انگشت شمار است.
نگاهی دیگر
از ظرفیت غنی صنعتگران این خطه که بگذری و با نگاه دیگری به اطراف نگاه کنی تانکرهای زنگار بسته نفت را می بینی که در گوشه و کنار معابر روستا نشسته اند تا سوخت اهالی را تأمین کنند. زباله ها نیز در اطراف پراکنده شده اند و برخی از اهالی برای خلاص شدن از شر آن ها، آتش شان می زنند.وجود خانه بهداشت و خدمات به موقع و شبانه روزی آن، پست بانک، آنتن دهی موبایل از جمله امکاناتی است که اهالی از داشتن آن ها خوشحال هستند و اگرچه شبکه های یک، دو، سه و اترک تلویزیون را می توانند ببینند اما گویا شبکه های دیجیتال نیز قرار است امسال راه بیفتد.
یکی از ساکنان روستا با بیان این که 8 سال قبل از نعمت تلفن برخوردار شدیم می گوید: شرکت مخابرات در خدمات دهی ضعیف عمل می کند زیرا وقتی خط ها خراب باشد آن را دیر اصلاح می کند ضمن این که خطوط پر است و نمی توان تقاضای خط جدید کرد.
اگر چه اهالی از آب لوله کشی بهره مند هستند اما رسوب آب زیاد است و هر سال چندین مرتبه لوله ها می گیرد و باید رسوب زدایی شود. طرح هادی روستا نیز با روستا همخوانی نداشته و در حال اصلاح است.
گیاهان دارویی و محصولات باغی
نسیم ملایم بهاری، ناخودآگاه تو را راهی باغ ها و مزارع روستا می کند و از عطر گیاهان دارویی از جمله آنخ، آق باش، قسنی و آویشن سرخوش می شوی و فقط نفس می کشی با عمق وجودت. باغ های گردو، بادام و سیب و انواع محصولات جالیزی بر حاصلخیز بودن این دیار صحه می گذارد، جایی که سرشار از داشته های پنهان است و کافی است پیدا شود.
گورستان قدیمی
گورستان قدیمی یکی از دیدنی ترین نقاط روستاست که از دور با سنگ های بلندی که بر سر مزارها قرار گرفته است دیده می شود و علف های سبزی که در این گورستان روییده بر سحرآمیز بودن و زیبایی این منطقه افزوده است. شب، چادر سیاهش را بر تن نازک روستا می کشد، «تکله قوز» در خواب شیرینی فرو می رود و فقط صدای کو کوی مرغ حق است که سکوت را می شکند و روزهای خوشی را نوید می دهد.