هوس،قهرمان را ضربه فنی کرد

صدیقی- پر از آشوب است و نگرانی در چشمانش موج می زند. نگران آینده دو فرزندش است. روزگاری نه چندان دور سکوهای قهرمانی را یکی پس از دیگری فتح می کرد و چرخ نیلوفری را به زیر می آورد اما در یک غفلت با پیروی از هوس و طمع اسیر نگاه های شیطانی و مسیر زندگی اش از بلندای افتخار به زیر کشیده شد و در یک چشم به هم زدن همه افتخاراتش به دود و خاکستر تبدیل شد.
حالا گوشه ای از محوطه زندان کز و کمر خم کرده و به دوران طلایی ورزشی اش فکر می کند که چطور حریفان را ضربه فنی و از میدان رقابت خارج می کرد اما الان اسیر دود و دم و با یک تلنگر و پک مواد از میدان رقابت زندگی اش خارج شده است. گفت و گوی خبرنگار ما را با او می خوانید.
چند وقت و به چه جرمی در حبس هستی؟
نزدیک به 9سال است که به خاطر قاچاق مواد، درگیری و رابطه نامشروع در زندان هستم.
برای این جرم هایم علاوه بر16 سال حبس و پرداخت 64 میلیون تومان دیه به 3 سال تبعید هم محکوم شدم.
از ماجرای درگیری ات تعریف کن ؟
روزی مربی رزمی کارم از من خواست او را به خانه اش برسانم. هنگام رساندن آن خانم به منزلش ناگهان همسر و برادرش با من درگیر شدند و در این درگیری هر دوی آن ها را مصدوم کردم تا این که پلیس از راه رسید و علاوه بر درگیری به دلیل حمل مواد که داخل ماشینم بود دستگیر شدم.
گفتید باشگاه ورزشی داشتید، مگر ورزشکار هستید؟
من باشگاه پرورش اندام زنانه و مردانه داشتم.12 سال بود که به صورت حرفه ای در این رشته فعالیت می کردم و به خاطر پشتکاری که در این زمینه داشتم 4دوره قهرمان کشور شدم وکلی عناوین دیگر کسب کردم.
چطور شد که به سمت اعتیاد و قاچاق مواد کشیده شدید؟
همه این ماجراها و بلایی که سرم آمد زیر سر مربی بانوان باشگاه ام بود. اوایل شروع به کارش به من گفت که مطلقه و از شوهرش جدا شده است و به خاطر همین با این که 12سال از من بزرگتر بود با او دوست شدم و بعد از آن در سراشیبی سقوط قرار گرفتم، او اعتیاد داشت و با حیله و نیرنگ مرا فریب داد و در باتلاق اعتیاد اسیر کرد.
به واسطه زن حیله گرمعتاد شدم و اعتیادم هر روز بیشتر می شد تا این که به مواد صنعتی رو آوردم و زندگی ام بعد از این ماجرا نابود شد. مجبور شدم هر دو باشگاه ام را بفروشم. بعد از فروختن باشگاه ها ماشین سواری خریدم و با آن مسافر کشی و حین مسافرکشی مواد جابه جا می کردم .
در واقع مشتریان از من می خواستند که مواد مورد نیازشان را برای شان به خانه های شان ببرم و من هم با ماشین شخصی ام این کار می کردم.
این ماجرا ادامه داشت تا این که زن مربی به من زنگ زد و ازم خواست او را تا جایی برسانم که بعد از روبه رو شدن با همسر و برادرش آن اتفاق افتاد.
آیا متاهل هستی، فرزند هم داری؟سواد چطور؟
بله همسر و دو فرزند دارم. تا مقطع فوق دیپلم ادامه تحصیل دادم و با زندانی شدنم از ادامه تحصیل در مقاطع بالاتر باز ماندم. اما الان در زندان سعی می کنم دوباره ادامه تحصیل بدهم.
تا کی باید در زندان بمانی؟
الان تقریبا مدت حبسم تمام شده است و با پرداخت دیه رضایت دو شاکی را گرفتم و به خاطر ارتباط نامشروع 6ماه حبس به مدت حبسم اضافه شد که آن را هم گذراندم. الان نوبت طی کردن دوران تبعیدم است و باید به صورت آزاد دوران محکومیتم را در یک شهر دیگر بگذرانم.
خانواده ات بعد از زندانی شدنت چه سرنوشتی پیدا کردند؟
همسرم بابت این اتفاقات به شدت سختی کشید و با وجود این همه گرفتاری از دو فرزندم مراقبت کرد و الان هم از طریق کار در دامداری مخارج زندگی را تامین می کند.
فکر می کنی مقصر این اتفاقات ناگوار چه کسی بود؟
اول از همه خودم مقصر هستم چرا که با غرور جوانی و پیروی از هوس و طمع سرنوشت زندگی ام را به سوی تاریکی سوق دادم. نباید افسار زندگی ام را به دست زن شیطان صفت می دادم تا این گونه مرا را به خاک سیاه بنشاند.
اگر کمی عزت نفس داشتم و به دنبال هوا و هوس نمی رفتم الان این سرنوشت من نبود و به جای زندان و آوارگی سکوی های قهرمانی را یکی پس از دیگری فتح می کردم و مایه افتخار خانواده ام بودم نه مایه شرمساری آن ها.