ماندگاری روی ترازوی انصاف و خوش نامی
تعداد بازدید : 164
خاطراتی از کسبه قدیمی بجنورد
نویسنده : علوی
مغازه هایی با کرکره های قدیمی، شیشه هایی خاک گرفته و نرده هایی که از شیشه ها به راحتی جدا می شوند، قفل های قدیمی که صبح به صبح با دستان چروکیده کاسبان قدیمی باز می شد، هنوز هم در خاطره بسیاری از افراد باقی مانده است.
قدیمی ترین کاسب های شهر در حاشیه میدان کارگر، میدان شهید (فعلی)، چهارشنبه بازار و پای توپ بودند و مردم بیشتر داد و ستدها را در این مکان ها انجام می دادند، قدیمی ترین برنج فروش ها، پارچه فروش ها، کفاشی ها، آهنگری ها، بار فروشی ها، عطاری ها و بقیه مشاغل بیشتر در این مناطق قرار داشت.
بسیاری از کسبه قدیمی، به معنای واقعی «حبیب ا...» بودند و در هر شرایطی میزان را رعایت می کردند. چنان که برخی از آن ها هنوز هم در یاد و خاطره بسیاری از شهروندان باقی مانده اند و همه با نام نیک از آن ها یاد می کنند.
آن روزها به گفته بسیاری از شهروندان بیشتر کسبه دفتر و دستک مانند الان نداشتند تا حساب و کتاب های مردم را یادداشت کنند چون بین آن ها اعتماد وجود داشت و هر که به خاطر داشت چه اقلامی را به چه ارزشی به خریداران فروخته است و خریداران هم به موقع پول شان را می آوردند. آن موقع ها اعتماد بود و نام خوش.
یکی از شهروندانی که به گفته خودش از حدود 5 سالگی در حمام «سراب» بجنورد کار می کرده و از همان دوران راه کسب و کار و فوت و فن کاسبی را فرا گرفته است و به واسطه کار و محل زندگی اش بیشتر کاسب های منطقه میدان کارگر و خیابان فعلی شهید بهشتی را می شناسد، می گوید: در زمان قدیم بیشتر کاسب ها به ویژه بقال ها اجناسی را که می خواستند به فروش برسانند روی برگه های دفتر مشق استفاده شده فرزندان شان می گذاشتند، چنان که به خاطر دارم یکی از کسبه قدیمی به نام «سید میرزا بابا آل طه» که سلامت کاری اش ورد زبان همه بود و مغازه اش در حد فاصل میدان کارگر تا میدان شهید فعلی واقع شده بود، زمانی که جنسی مانند حنا را از او می خریدیم، برای آن که ذره ای در حق مشتری اجحاف نشود، دو برگه کاغذ دفتر مشق را روی دو کفه ترازو می گذاشت سپس آن را وزن می کرد.
«احسان حصاری مقدم» به بعضی از قدیمی ترین کسبه این منطقه از جمله «عبدالحسین قرایی»، «صباغی» و «فیض پور» اشاره می کند که در قید حیات هستند. وی که خاطراتی از حلواپزی ها هم دارد، به آبنبات فروشی «معمارزاده» ، حلواپزی «آقا سید حلوا پز» در ابتدای کوچه سعدی هم اشاره ای می کند و می افزاید: آقا سیدحلواپز بقالی داشت و در فصل های سرد سال حلوا می پخت و در فصل گرم هم بستنی درست می کرد و می فروخت. البته وی برخی نانواهای قدیمی را نیز از خاطر نبرده است و بیان می کند: حاج «حسن نوایی» یکی از نانواهای قدیمی، مومن و درویش بود که در ماه مبارک رمضان همیشه افطاری می داد و بسیار متدین بود.
وی عنوان می کند: در زمان قدیم به ویژه قبل از انقلاب فروش نان به صورت دانه ای اصلا وجود نداشت و نانواها هنگام عرضه نان، آن را وزن می کردند و در این مورد بسیار دقیق بودند تا حق فردی ضایع نشود همچنین در آن زمان برخی از نانواها از افراد بی بضاعت مهر قبول می کردند به این شکل که افراد متمول به عنوان مثال 10 تومان مهر تهیه می کردند که دانه ای 3 ریال بود و 33 قرص نان می شد.
این مهرها را در کوچه و خیابان به هر فردی که بی بضاعت بود و می شناختند، می دادند، آن فرد به نانوایی می رفت و با دادن آن مهر می توانست نان بخرد. وی از کربلایی «شیر محمد پور آدینه»هم یاد می کند و می گوید: این فرد نیز حلواپز و بقال بود. در طول سال از اواخر شهریورماه حلوا می پخت، شب های چله هم همیشه حلواپزی اش به راه بود و همچنین برای عید نوروز که هوا هنوز سرد بود انواع حلوا را با مغزهای مختلف درست می کرد.
این شهروند نام بردن از دو کسبه قدیمی ابتدای میدان شهید را که هر دو قنادی داشتند از یاد نمی برد و خاطرنشان می کند: 2 کسبه قدیمی بجنورد به نام های «اکبرزاده» و «توکل» قنادی داشتند و جزو کاسبان خوش نام آن زمان محسوب می شدند.
وی ادامه می دهد: در حاشیه میدان کارگر و کمی بالاتر از آن ها بارفروشی های معروفی مانند «بابا شرکت» و حاج «رجب ترابی نژاد» بودند که ساز و کار زیادی داشتند.
بار میوه ای که از مناطق مختلف بجنورد می رسید توسط بارفروشی های آن ها توزیع می شد.
وی به کار و کاسبی بستنی فروش ها هم اشاره می کند و می افزاید: یکی از قدیمی ترین بستنی فروشی های زمان قدیم، بستنی فروشی مرحوم «نوریان»، مقابل سینما سعدی قدیم بود و در نزدیکی میدان کارگر هم بستنی فروشی «محمد ابراهیم رغیب» معروف و خاطره انگیز بود و جزو نخستین بستنی فروشی هایی بود که لژ خانوادگی داشت، همچنین در چهارراه مخابرات هم بستنی فروشی و قنادی مرحوم « یاهوئیان» و در بولوار آزادی کنونی هم بستنی «رشیدی» و «غلامیان» و «اتحاد» وجود داشت که هنوز هم برخی از آن ها وجود دارند.
وی از کسبه بزاز نیز به پارچه فروشی «بزازان» و «شایگان» و «شرکا» و تنی دیگر از کسبه خوش نام به عنوان قدیمی ترین بزازان اشاره و ذکر می کند: در قدیم دادو ستد ها به شکل کنونی رایج نبود و بیشتر بحث اعتماد بود به طوری که اگر پارچه ای خریداری می شد حتی در دفتر ثبت نمی شد و خریدار و فروشنده به طور شفاهی می دانستند که حساب و کتاب شان چقدر است و به موقع پرداخت می شد.
وی از 2 کسبه ای که کالای صوتی داشتند و هر دو در کنار هم در حاشیه میدان شهید کاسبی می کردند و اکنون هم پسران آن ها در مغازه پدر کسبشان را ادامه می دهند، یاد و عنوان می کند: بسیاری از مردم بجنورد که از کوچه سنگی چهارراه مخابرات تا میدان شهید که آن زمان به شکل کنونی نبود، عبور می کردند، از این دو کاسب به نام های مرحوم حاج «سید احمد علوی» و مرحوم «مهدی طوسی» به نیکی یاد می کنند.
وی از یکی دیگر از همشهریان و کسبه مرحوم منطقه به نام «محمد علی ضیغمی» هم یاد می کند و عقیده دارد که نمی توان سهم این شهروند را که بین بجنوردی ها به «ممی کاکل» معروف بود، نادیده گرفت زیرا در عزاداری های ایام محرم سهم عمده و به سزایی داشت، بیشتر افراد علاقه شدیدی داشتند که در مراسم چهل و هشتم که راهی مشهد می شدند، با هیئت او همراه و هم اتاق باشند. وی ادامه می دهد: بیشتر اوقات «ممی کاکل» را همراهانی مانند حاج «رجب کیوان پور»، حاج «علی شاهسون»، مرحوم «پورطیبی» و «مهدی شکری» از کسبه قدیمی همراهی می کردند.
به گفته وی «ممی کاکل» برای مردم از جان مایه می گذاشت و در اعیاد مذهبی مانند نیمه شعبان پارچه های رنگی به مقدار زیاد تهیه می کرد و در برخی خیابان ها پارچه رنگی می بست.
وی می افزاید: این کاسب قدیمی از برپاکنندگان مراسم عزاداری امام حسین(ع) و منشا خدمات خیر برای مردم بود که ایام محرم نیز در حسینیه کربلایی «نایب علی» فعالیت می کرد و بیشتر مردم از او به عنوان مردی نیک یاد می کنند.