
کلیک روی آلبوم های قدیمی
تعداد بازدید : 221
عکاس باشی ها در قاب خاطرات
نویسنده : علوی

قاب عکس های قدیمی رنگ و رو رفته ای که در کنج طاقچه قدیمی خانه مادربزرگ هنوز جا خوش کرده است، حرف های بسیاری از آن دوران دارد.
هنوز هم می توان با نگاه کردن به آن ها و محو تماشای شان شدن، به آن سال های دور سفر کرد، همان سال هایی که پدران و مادران و پدربزرگ ها و مادربزرگ هایمان دوران کودکی و جوانی خود را در آن سپری کردند. گرم و سرد روزگار را چشیدند و دم نزدند، آن ها مانند امروزی ها وسیله ای به نام گوشی های تلفن همراه در اختیار نداشتند تا بتوانند همه صحنه های ناب خود را ثبت و ضبط کنند.
در روزگاران قدیم مردم حتی برخی امکانات اولیه زندگی را هم در اختیار نداشتند، شاید آن ها در دل آرزو می کردند ای کاش وسیله ای درست شود که بتواند آن ها را به نوعی همیشه یاد روزهای خوش زندگی شان بیندازد، اما آرزوی بسیاری از آن ها محقق نشد. آن سال ها از برق خبری نبود تا بتوانند آتلیه های پر زرق و برق را با نور پروژکتورهای مختلف روشن و تزیین کنند. نور خورشید تنها منبعی بود که نخستین عکاس های بجنوردی از آن برای عکاسی بهره می گرفتند.
اما امروزه پس از طی مسیر پرفراز و نشیب، هر یک از افراد برای خود عکاس شده اند، دیگر عکس هایی که هر روز به تعداد زیادی گرفته می شود در هیچ آلبومی جا نمی گیرد و خاطرات ما را زنده نمی کند. ما هر روز عکس می گیریم که آن ها را به عنوان یادگاری نگه داریم ولی آن قدر تعداد و حجم عکس های مان زیاد است که حوصله چاپ کردن آن ها را نداریم و فقط از آن ها در دستگاه های دیجیتال و هوشمند نگهداری می کنیم و شاید سالی یک بار هم نگاهی به آن ها نیندازیم.
آن روزها آلبوم های قدیمی جایگاه خاصی در خانه ها داشت و شب های طولانی و سرد پاییز و زمستان را ورق زدن آلبوم های قدیمی و خاطره انگیز کوتاه می کرد. عکس های سیاه و سفید خانوادگی هنوز هم جذابیت های خاص خود را دارد و هر فردی با نگاه کردن به هریک از عکس های خانوادگی خود هزاران خاطره در دلش زنده می شود.
از بیشتر آن هایی که روزگاری در عکس بوده اند اکنون فقط یادی باقی مانده است و کودکانی که مادران، پدران و شاید پدربزرگ ها و مادربزرگ های امروزی شده اند.
هرچند ورق زدن آلبوم های قدیمی لبخندی شیرین را بر گوشه لب مان می نشاند اما گذر زمان را نیز به یاد مان می آورد و گزاف نیست اگر عکس را دنیایی از سخن ها بدانیم که از رنگ ها حکایت و گذر زمان را یادآوری می کنند.
شهروندی که موی سپیدش حکایت از گذران سال های زیاد دارد، عنوان می کند: آن زمانی که تازه در بجنورد حرفه عکاسی باب شده بود به خاطر دارم که چگونه با هزار التماس از پدرم خواستم ما را به عکاسخانه شهر ببرد تا در آن جا عکس بیندازیم. وی که خود را «قربانی» معرفی می کند، ادامه می دهد: پدرم پیر و سالخورده بود و مانند بیشتر مردم اطلاعی از عکس نداشت و در تصورشان هم نمی گنجید که چگونه یک نفر می تواند از داخل جعبه ای کوچک از آدم ها عکس بگیرد و آن ها را با آن هیبت در یک تکه کاغذ جا دهد، بنابراین خیلی طول کشید تا توانستم او را همراه با خانواده راضی کنم که به عکاسی برویم و عکسی بیندازیم.
وی بیان می کند: روزی که به عکاسی رفتیم همه چیز در آن جا جالب و بدیع به نظر می رسید. عکاس باشی ما را روی نیمکتی نشاند و آینه ای مقابل مان قرار داد که نوری به چشم مان زد و چشم های مان را بستیم اما گفت که باید چشم های مان را باید باز نگه داریم. کمی بعد چشم های مان به آن نور عادت کرد و عکاس باشی سرش را داخل جعبه چوبی برد و گفت با اشاره دستش فقط به لنز دوربینش نگاه کنیم و سپس عکسی خاطره انگیز از ما گرفت.
سابقه عکاسی در بجنورد به سال 1290 بر می گردد چنان که «علی نوروزی» یکی از عکاس های شهر، قدیمی ترین عکاس های بجنورد را «باقر حیاتی» و «رحیم رحیمی» می داند و می گوید: آن زمان در بجنورد از برق خبری نبود و این دو نفر که مهاجر روسیه بودند، به کمک نور خورشید عکاسی می کردند.
او با یادی از یکی از این عکاسان قدیمی بیان می کند: مرحوم «باقر حیاتی» استاد عکاسی ام برایم تعریف کرده بود که در ترکمنستان زندگی می کردند و برادرش در آن جا عکاس بود. روزی که می خواستند مهاجرت کنند، برادرش به او یک دوربین عکاسی داده و گفته بود که این وسیله نان و روزی است.
وی ادامه می دهد: پس از مهاجرت به بجنورد و اسکان، محلی را برای عکاسی خود انتخاب و این حرفه را آغاز کرد.
وی درباره عکاسی در زمان قدیم بیان می کند: آن زمان به دلیل نبودن برق، عکاس ها از نور خورشید برای عکاسی استفاده می کردند به این ترتیب که به وسیله آینه نور را روی صورت مشتری منعکس می کردند تا بتوانند عکس بگیرند با همین نور نیز عکس را داخل جعبه ای که به عنوان دوربین استفاده می کردند چاپ می کردند.
« نوروزی» ادامه می دهد: داخل جعبه مواد شیمیایی را با هم ترکیب می کردند که شامل ظهور، آب و ثبوت بود. مواد تشکیل دهنده ثبوت سولفات سدیم بود که به کمک آن رنگ عکس را ثابت می کردند. وی توضیح می دهد: کاغذ چاپ وقتی در این ترکیب می ماند سیاه می شد، وقتی عکس به رنگ نرمالی می رسید، ابتدا داخل آب و سپس داخل ثبوت می انداختند تا رنگش ثابت بماند و تغییر نکند. وی با این که امکانات آن زمان را بسیار محدود می داند اما در عین حال می گوید: مدت زمانی که طول می کشید یک عکس چاپ شود بین 10 تا 15 دقیقه بود.
به گفته وی در زمان قدیم برای آن که برق نبود بیشتر عکاسی ها در هوای آزاد انجام می شد تا بتوانند از نور خورشید برای نور دادن به چهره استفاده کنند.
رئیس اتحادیه عکاسان بجنورد بیان می کند: اگر قرار بود که عکسی داخل ساختمان گرفته شود از پشت بام وسیله ای می گذاشتند تا نورخورشید به داخل اتاق بتابد سپس آن نور را به کمک آینه هایی به صورت مشتری می تاباندند در صورتی که امروزه با نور پروژکتورها و فلش ها به صورت مشتری نور می اندازند. وی ابتدایی ترین دوربین زمان قدیم را حاوی جعبه چوبی می داند که ابعادش 30 در 50 سانتی متر بود.