محله مالکان است اما به جز زمین های رها شده و بلاتکلیف، اهالی مالک هیچ چیز نیستند، نه حتی مالک خیابان و پیاده روهایی مناسب که درخور زندگی شهری است، محله شان حلقه اتصال ویلاشهر، شهرک امام خمینی (ره) و میدان بار است با این حال می توان گفت تنها محله بی نام و نشانی است که کوچه ها و خیابان هایش اسم ندارند و خانه ها هم از داشتن پلاک محروم هستند. اینجا محله زمین های مالکان است که بین ساکنان به «محله ای در غبار» مشهور است محله ای که نه قواره شهری دارد و نه می توان آن را روستا نامید چرا که بهره ای از کوچکترین امکانات شهری و زیر بنایی نبرده و انگار در بن بست امکانات و بی مهری مسئولان قرار گرفته است.
هم سن و سال و همپای شهرک امام خمینی (ره) شکل گرفته اما گویا دچار بیماری کمبود محبت و بی مهری از سوی مسئولان است. فقط کافی است سری به این محله بزنی وساعتی در کوچه پس کوچه های بی قواره وبی نظم، خاکی و پر از زباله آن قدم بزنی و متوجه دردهای پیدا و پنهان آن شوی. محله مالکان بیش از 800 قطعه زمین تفکیک شده را در خود جای داده که حدود نیمی از آن ها یک خط در میان ساخته و بقیه نیز به شکل بایر رها و به محلی برای تجمع انواع زباله ها تبدیل شده اند.
«احمدی» یکی از ساکنان این محله از فروش زمین های قولنامه ای در این محل گلایه دارد و می گوید: به خاطر اختلاف قدیمی که در رابطه با انتقال سند به نام خریداران وجود دارد مشکلات زیادی برای آنها ایجاد شده است و از طرفی باعث سوء استفاده برخی از کلاهبرداران برای فروش زمین قولنامه ای به چند نفر شده است.
گر چه ظاهرا این اواخر مشکل سند ها حل شده اما سندهای ارائه شده با سندهای رسمی تفاوت دارند و ارزش سندهای رسمی را ندارند. وی ادامه می دهد: سال هاست در این محل ساکن هستم اما از کوچکترین امکانات در این جا خبری نیست و کافی است پیاده در کوچه و خیابان های خاکی و بی نام و نشان آن قدم بزنید تا متوجه اوضاع وخیم ساکنان شوید، چرا که با عبور هر خودرو از خیابان و کوچه های این محل ابری از گرد و غبار سراسر آن را فرا می گیرد تا جایی که برای چند لحظه چشم ، چشم را نمی بیند.
به گفته اهالی بیش از 20 سال است که زمین های این محل تفکیک و در نیمی از آنها ساختمان بنا شده است اما کوچه ها و خیابان ها همچنان بی نام و نشان هستند و حتی خانه های احداث شده پلاک هم ندارند و معلوم نیست که مرسولات پستی چگونه به دست صاحبان آن ها می رسد. با پیمایش تمام محله حتی یک پارک یا فضای سبز کوچک هم نمی توانید پیدا کنید و فقط باید به واسطه عبور هر خودرو و ایجاد گرد و غبار زیاد دچار سرفه شوید.
از روشنایی کوچه و خیابان ها هم خبری نیست و قدم زدن شبانه در این محله دل و جرئت زیادی می خواهد، چرا که به گفته «اربابی» یکی از ساکنان حاشیه خیابان 42 متری به خاطر تاریکی کوچه ها و خیابان ها گوشه و کنار آن به محل و پاتوقی برای برخی اراذل و اوباش تبدیل شده است که ساکنان این محل از این بابت خیلی نگران و برای رفت وآمد به خصوص خانم ها در تنگنا هستند.
وی ادامه می دهد: بیش از 13 سال است که در محل ساکن شده ایم و تمام هزینه های خدماتی و زیربنایی را به ارگان های مربوطه پرداخت کرده ایم اما خبری از ارائه خدمات زیربنایی نیست و فقط در این سال ها وعده پشت وعده تحویل گرفته ایم.
وی می گوید: به علت تاریکی و ناامن شدن محله سرقت های زیاد انجام شده است و هر از گاهی ساکنان باید شاهد به تاراج رفتن اموالشان از سوی سارقان باشند.
وی به کوچه خاکی و چاله های زیاد به ویژه در خیابان 42 متری اشاره واعلام می کند: بیش از 2 سال است که از شن ریزی آن می گذرد اما خبری از آسفالت نیست و با عبور هر وسیله نقلیه ای علاوه بر ایجاد گرد و خاک زیاد باید نگران پرتاب شدن سنگ ریزه ها از زیر چرخ های آن ها به سمت خودمان باشیم که چندین بار نیز به خاطر پرتاب شدن سنگ ریزه ها شیشه های مغازه ام شکسته است.
وی به چالش دیگر خیابان ها و کوچه های بی نام و نشان اشاره می کند و می گوید: مجبور هستیم برای دادن آدرس از طرف ویلا شهر که چند کوچه نام گذاری شده است استفاده کنیم که این باعث سردرگمی مامور پست می شود و او مجبور است با پرس و جو صاحب مرسوله را پیدا کند.
انگار تمام مشکلات یک جا در این محله جمع شده و برای رفع آنها اقدامی انجام نشده است. از یک طرف ساکنان باید در فصل تابستان با گرد وخاک دست و پنجه نرم کنند و از طرف دیگر با رسیدن فصل بارندگی با گل و لای سر و کار داشته باشند، مانده اند میان انبوهی از مشکلات و معضلات ریز و درشت شهری و چاره ای جز صبر و کنار آمدن با آن ها را ندارند. یکی دیگر از اهالی می گوید: حالا که از آسفالت و پیاده رو و روشنایی و دیگر امکانات خبری نیست حداقل یک نانوایی یا چند سوپر مارکت ایجاد کنند تا مجبور نباشیم برای هر کار و خرید کوچکی به شهرک امام خمینی (ره) یا ویلاشهر مراجعه کنیم .
وی اضافه می کند: اگر مرد خانواده نباشد زن و فرزند او چگونه در شب آن هم در تاریکی و با وجود زمین های بایر از کوچه های نا امن عبور و ارزاق مورد نیازشان را تهیه کنند.«رحمانی» اضافه می کند: وجود سگ های ولگرد امان ساکنان را بریده و باعث ایجاد وحشت در کودکان و زنان شده است تا جایی که جرئت تنها بیرون آمدن از خانه در شب را ندارند.
اگر بخواهیم زمین یا خانه های خودمان را خرید و فروش کنیم علاوه بر مشکل انتقال سند آن به علت نبود حتی کوچکترین امکانات مجبوریم خانه ها را با نازلترین قیمت و با مبایعه نامه ها بفروشیم. کسی حاضر به سکونت در محل نمی شود و به ندرت این اتفاق می افتد که ملک ها خریداری شود. محله مالکان برخلاف نامش به محله ای در غبار تبدیل شده است؛ محله ای در غبار فراموشی.