از بریده بریده حرف زدن و قطع ناگهانی سخنانش، به سادگی می شود فهمید که این ماده مخدر تا چه حد به روان او لطمه وارد کرده است.
24 ساله است، از چهار سال قبل با حشیش شروع کرده و بعد با «گل» آشنا شده است.
با او درخصوص این ماده گفت و گوی کوتاهی داشتیم که در ادامه می خوانید.
چند سال قبل با گل آشنا شدی؟
گل را یک سال بیشتر نیست که می شناسم. قبل از آن فقط حشیش و گراس مصرف می کردم. البته موضوعی که برای خودم هم عجیب است این است که چطور به اینجا کشیده شدم. من کلا از مواد مخدر خوشم نمی آمد چون تعداد زیادی از افراد درجه یک خانواده ام اعتیاد داشتند اصلا دلم نمی خواست شبیه آن ها شوم.
18سالم بود که یک روز با دوستانم در پارک نشسته بودیم. یکی از آنها یک نخ سیگار درآورد و شروع کرد به کشیدن، قبل از آن هم سیگار کشیده بودم اما بوی سیگاری که آن روز دست دوستم بود فرق داشت.
بوی عدس سوخته می داد. هر نفر یک پک زد و نوبت به من رسید.
شناختی از حشیش نداشتم.
من هم یک پک زدم. دفعه اول بوی تندش مشامم را آزرد و به سرفه افتادم اما بعد از آن به قدری همراه با دوستانم به همه چیز خندیدم که سرفه را فراموش کردم.
حس و حال اولین مصرف حشیش چطور بود؟
فقط می خندیدم، آن قدر که نمی توانستم حرف بزنم. کلمات را از یاد برده بودم و فقط می خندیدم. این تجربه روز اول بود اما بعدا اتفاقات دیگری برایم رخ داد.
در خانه که سیگاری می کشیدم احساس می کردم وسایل خانه از سر جایشان بلند می شوند و روی هوا حرکت می کنند. دوستانم را شبیه موجودات دیگر می دیدم و از خنده غش می کردم.
تا چه مدت این خنده ها ادامه داشت؟
خیلی زیاد نبود، بعد از آن از نظر روانی به این ماده کاملا وابسته شدم. اگر یک روز حشیش به من نمی رسید اعصابم به هم می ریخت و پرخاشگر می شدم.
گل چه زمانی وارد زندگی ات شد؟
بعد از حشیش با گراس آشنا شدم. حال بدی که بعد از مصرف حشیش و گراس داشتم تفاوتی با هم نداشت تا این که یک سال قبل با گل آشنا شدم. مقداری از آن را گرفتم و به خانه دوستانم رفتم و این بار من این ماده را به آنها تعارف کردم. فروشنده ای که از او گراس می گرفتم این ماده را به من معرفی کرد و من هم آن را خریدم.
چطور شد که تصمیم به ترک این ماده گرفتی؟
مدتی بود که حالم هر روز بدتر می شد و وزنم با سرعت عجیبی در حال کاهش بود. در آن زمان هنوز «گل» مصرف می کردم. به دلیل ضعفی که داشتم به پزشک مراجعه کردم و فهمیدم سرطان دارم. دکتر گفت به دلیل مصرف حشیش و گراس است. بعد از اینکه درگیر سرطان ریه شدم تصمیم گرفتم دیگر لب به این ماده نزنم. از مرگ می ترسیدم. دلم نمی خواست با این سن و سال کم بمیرم. برای همین راهی کمپ شدم . دلم می خواهد برای خودم زندگی تشکیل بدهم و پدر بشوم. این بزرگترین آرزویم است.