اسدی- فردا سالروز میلاد دردانه نبی اکرم(ص)، بانوی دو عالم، حضرت فاطمه زهرا (س) است، روزی که به یاد این بانوی بزرگوار روز زن و روز مادر نام گذاری شده است، روز زنان و مادرانی که هر کدام به تنهایی الگویی برای یک نسل هستند، روز همان پروانه هایی که دور شمع می چرخند و شیره جان خود را نثار فرزندان و خانواده خود می کنند. چشم که به جهان می گشایی قلبی مهربان و نگاهی پر از صداقت و بی ریا را می بینی و لبخندی سبز که در لحظه های توفانی پناهگاه است.
به راستی تندیس آرامش است این نگین خلقت، هر کجا که باشد مادر است و تداعی کننده درس عشق و فداکاری. این همه عشق و رأفت نشأت گرفته از اسوه خلقت است؛ الگوی این آرامش، حضرت فاطمه زهرا(س) است، زنی ایستاده در سختی ها همچون ستونی محکم که ظلم را تاب نیاورد و همراه با خاندانش ایستادگی کرد.
کم نیستند زنان سختکوشی که دخت گرامی پیامبر اعظم(ص) را الگوی خود قرار داده اند، زنانی که سختی های زندگی نه تنها آن ها را از پا در نیاورده که به آن ها عزمی مضاعف برای ادامه راه داده است. «لیلا یزدانی» از این مادران نمونه است، نمونه در مادری و در کار؛ آن قدر نمونه که سال 95 به عنوان کارآفرین برتر شناخته شد. او سال هاست به دلیل فوت همسرش، سرپرست خانوار است. حاصل زندگی متاهلی او یک فرزند پسر است که در حال حاضر 18 سال دارد. سال هاست که به تنهایی بار زندگی را به دوش می کشد و هم مادر و هم پدر است و همین امر هم از او زنی سختکوش ساخته است.
این مادر کارآفرین و سرپرست خانوار می گوید: از سال 83 سرپرست خانوار هستم و 13 سال است که هم نقش مادر و هم پدر را ایفا می کنم.
او با بیان این که همزمان با از دست دادن همسرش، تنها راه برای تامین مخارج زندگی را ایجاد شغل می دید، می گوید: ورودم به کار تولید لباس ورزشی ارتباط تنگاتنگی با علاقه ام دارد. از کودکی بسیار علاقه مند به راه اندازی یک لباس فروشی بودم بنابراین تلاش کردم تا به آرزویم برسم.
این مادر اظهارمی کند: چند سالی فروشگاه لباس داشتم تا این که تصمیم گرفتم خودم تولید کننده باشم. آن روزها برادرانم هم تولیدی پوشاک داشتند و با استفاده از سابقه و تجربه ای که داشتم تولیدی ام را راه اندازی کردم.
برخلاف خیلی از واحدها که بدون شناخت بازار اقدام به راه اندازی واحد تولیدی می کنند این مادر با مطالعه وارد کار شده است، او در این باره اظهار می کند: آن موقع بازار تولید پوشاک و لباس های معمولی اشباع شده بود و نمی شد وارد این کار شد بنابراین تولید لباس های ورزشی را انتخاب کردم و تولید کننده پوشاک ورزشی شدم.
«یزدانی» با بیان این که با تبلیغاتی که انجام شد شناخته شدیم، اظهارمی کند: در حال حاضر یکی از تولیدی های شناخته شده هستیم و مشتری های خود را داریم و 8 نفر به صورت مستقیم در این کارگاه تولیدی کار می کنند.
او به سختی های یک زن سرپرست خانوار هم اشاره می کند؛ زنی که بار مالی خانواده را به دوش دارد و یک مادر هم هست. او می گوید: کار ساده ای نیست مادر بودن در این شرایط. زنی که در این شرایط سخت به فکر تامین منابع مالی است خیلی سخت است که مادر هم باشد و این موضوع همیشه ذهن و فکرم را درگیر می کرد، با این حال هم مشکلات را حل و سخت کار می کردم و هم با مهربانی تنها پسرم را پرورش می دادم و به او عشق می ورزیدم.
آن قدر از حس و انجام وظیفه مادری خود مطمئن است که می خواهد با پسرش در این باره صحبت کنیم، تنها فرزندش 18 سال دارد و سوارکار اسب های کورسی و در حال حاضر یکی از مربیان این رشته ورزشی است.
این بانوی نمونه ادامه می دهد: هر زمانی و درهر ساعتی پسرم قصد شرکت در کلاس ها را داشته خودم او را برده و همیشه کنارش بوده ام.
او هم مانند همه مادران کوشا خاطراتی دارد؛ خاطراتی که همیشه گوشه ذهنش می مانند و گاهی بر زبان جاری می شوند، انتخابش را به عنوان کارآفرین برتر سال 95 یکی از بهترین خاطراتش می داند و تلاش همسر مرحومش برای گرفتن تنها فرزندش تلخ ترین خاطره ای است که همیشه به یاد خواهد داشت.وی خصوصیات اخلاقی را رمز ماندگاری اش در بازار می داند.
دیگر تابوی ناتوانی زنان در کارهای سخت شکسته شده است و به راحتی می توان گفت که مشاغل مردانه ای هستند که امروزه زنان در آن ها مشغول به کارند، زمانی کار زنان و مادران محدود به دوخت و دوز و کارهای ظریف هنری می شد اما امروز برخی زنان ثابت کرده اند که می توانند از دیوارهای نتوانستن عبور کنند.
«حافظه نامور» مادر و همسری نمونه است؛ زنی که بر کرسی ریاست هیئت مدیره یک شرکت باربری نشسته است و اگر چه سخن زیادی برای گفتن ندارد اما تمام موفقیتش را حاصل تلاشش و پذیرفتن جمله «می توانم»، می داند.
این مادر می گوید: به واسطه شغل همسرم که مالک یک شرکت مسافربری بود وارد این شغل شدم و در حال حاضر 27 سال است که به عنوان رئیس هیئت مدیره یک شرکت باربری مشغول به کار هستم.
مادر 5 فرزند است؛ یک پسر و 4 دختر. مادر بزرگ هم هست و خاطره شیرین خود را دریافت این پست می داند. هنوز مشغول به کار است و دوشادوش همسرش امور شرکت را مدیریت می کند. او می گوید که با وجود این همه مشغله کاری اول مادر بوده و فرزندانش را در اولویت قرار داده است.
«عصمت رجبی» یک بانوی کارآفرین دیگر است؛ انسانی موفق که ظرفیت تولیدات روستاییان را دریافته و در حال حاضر تولیدی صنایع دستی داری و فروش این محصولات را دارد.
فوق لیسانس ادبیات است و نبود کار و شرایط بد بازار کار، او را به فکر کارآفرینی انداخته است. در یک تصمیم تولیدات داری مردم روستا را جمع آوری و اقدام به فروش آن ها کرده است.
او در این باره می گوید: پس از آن یک دوره آموزشی گلیم بافی برگزار کردم و به 10 نفر آموزش دادم و از این طریق کارگاه تولیدی خود را راه اندازی کردم. در حال حاضر 10 تا 15 نفر در این واحد مشغول به کار هستند و تولیدات آن ها از طریق جذب سفارش به فروش می رسد.
سال گذشته از طرف کمیته امداد به عنوان کارآفرین برتر شناخته شدم. با نیروهای انسانی که در کارگاه وجود دارند کار و برای فروش محصولات تلاش زیادی می کنیم.«شیرین وقاری» مادر نمونه دیگری است که او هم به نتوانستن نه گفته است و دست روی زانوهایش گذاشته و برخاسته است، روزهای سخت کاری را سپری کرده و الان یکی از بهترین های تولید لباس در استان است.او با بیان این که مادر 3 فرزند و 9 سال است که همسرش را از دست داده است، می گوید: پدر فرزندانم مربی یک رشته ورزشی بود. یک روز در سالن ورزشی شهید علیدخت در حین ورزش حادثه ای رخ داد و همسرم را از دست دادم.
وی با بیان این که 30 سال است وارد این حرفه شده، ادامه می دهد: 12 سال است ساکن استان خراسان شمالی هستم و 9 سال است که به تنهایی بار مسئولیت زندگی را به دوش می کشم.
وی اظهارمی کند: در تمام این سال ها تنها بوده و هیچ کمکی نداشته ام با این حال 60 درصد تولید پوشاک مدارس را در هر سال بر عهده گرفته ام و در بین 18 تولیدی اولین تولید کننده هستم.
او که اینک مادر بزرگ هم هست، مادر را عشق و عشق را دلیل انرژی می داند و بر همین اساس هم با همه سختی های کاری و زندگی هیچ گاه خسته نشده و به راهش ادامه داده است.
او می گوید: عاشق که باشی سختی را احساس نمی کنی و عشق به فرزندانم در همه این سال ها نگذاشت که سختی کار را احساس کنم. به راستی نفهمیدم که هم مادر و هم پدر هستم.
این مادر موفق، اضافه می کند: ساعت های طولانی کار می کردم به نحوی که از ساعت 9 تا 13 و 16 تا 22 در کارگاه بودم اما مسئولیت مادری خودم را که شامل مسائل خانه و پخت و پزهای همیشگی است انجام می دادم. به گفته خود، ارتباط کلامی و صمیمانه ای با فرزندانش دارد. او بیان می کند: در سال های گذشته کارآفرین برتر و سال گذشته هم عضو انجمن های تولیدی شدم و لوح تقدیر دریافت کردم. این بانوی کارآفرین ادامه می دهد: سنگ اندازی ها در کار زیاد بود اما من هیچ وقت ناامید نشدم و همین امیدواری هم مسبب شیرین ترین تجربه زندگی من است، زمانی که تازه همسرم را از دست داده بودم برای سفارش کار به مدارس می رفتم اما به من اعتماد نداشتند به نحوی که تنها توانستم با هزار دست سفارش شروع کنم اما ناامید نشدم و امسال 7 هزار دست سفارش دریافت کردم. وی با بیان این که سنگ ها زیاد است اما نباید ناامید شد بلکه باید سنگ ها را برداشت، ادامه می دهد: با این حال تجربه های تلخم ناشی از همین سنگ اندازی هاست.
وی با بیان این که 30 تا 32 نفر به شکل مستقیم و غیر مستقیم در این کارگاه تولیدی کار می کنند، اعلام می کند: تلاش مضاعف را بچه هایم هم یاد گرفته اند. زمانی که همسرم فوت کرد آخرین فرزندم کلاس چهارم بود و آن زمان معدلش 18 بود. وقتی پدرش را از دست داد تلاشش را بیشتر کرد و با معدل 20 قبول شد. وی ادامه می دهد: به تمام زنان و مادران توصیه می کنم که هیچ گاه شکست را نپذیرند چرا که شکست پلی برای پیروزی است، از موانع نترسند و از آن ها برای خود تجربه کسب کنند.