نقش مادر «برکه» را در قصه پرکشش سریال «ممنوعه» بازی می کند؛ سریالی که از ابتدای توزیعش در شبکه نمایش خانگی دچار حواشی و بعد از 3 قسمت توزیع آن به طور موقت متوقف و دوباره از هفته گذشته پخش مجدد آن در شبکه نمایش خانگی آغاز شد. هر چه سعی می کنم از «نسرین نکیسا» درباره پایان قصه و عاقبت شخصیت ها بدانم با زیرکی پاسخ نمی دهد و می گوید من موقع خواندن فیلم نامه از سرنوشت برخی شخصیت ها شوکه شدم و دوست دارم همین حس را هم شما در هنگام تماشای آن داشته باشید. در این شماره گفت و گوی ما را با «نسرین»، مادر برکه سریال «ممنوعه» می خوانید.
چه شد که به پروژه «ممنوعه» پیوستید و آیا بر اساس ارتباط با عوامل این اتفاق افتاد یا این که کارگردان بر اساس توانمندیها شما را انتخاب کرد؟
یک ماه از تولید کار می گذشت که منشی صحنه مرا به این پروژه معرفی کرد. امیر پورکیان را نمی شناختم اما با آتیلا پسیانی در چند اثر همچون «آژانس شیشه ای» افتخار همکاری داشتم. به هر حال اقبال من این بود که در این سریال بازی کنم.
با توجه به این که بازی در مدیوم های سینما، تئاتر و تلویزیون با شبکه نمایش خانگی متفاوت است، نخستین تجربه تان برای شبکه نمایش خانگی چگونه بود؟
شبکه نمایش خانگی متفاوت است چون حرف هایی را که بنا به هر دلیلی در سینما نمی توان زد در شبکه نمایش خانگی می توان گفت. مخاطبان ما خانواده ها هستند و این رسالتی است که بر عهده شبکه نمایش خانگی قرار داده شده تا حرف ها از این طریق و با آزادی عمل و اختیارات بیشتری که تیم سازنده دارد، بیان شود. این شبکه خیلی زود توانسته جای خود را در بین مردم باز کند و دست روی موضوعات اصلی و اساسی بگذارد. به نظر من شبکه نمایش خانگی می تواند خیلی تاثیرگذار باشد.
هاجر و یحیی، زن و شوهر سنتی قصه «ممنوعه» در کنار نسل جوان هستند و جالب این جاست که اسم فرزندشان را برکه که نامی امروزی است گذاشته اند.
بله، این دو شخصیت را اگر بخواهیم با نسل امروز مقایسه کنیم شخصیت های سنتی هستند. هاجر و یحیی شاخص ترین شخصیت های قصه و کاملاً از لحاظ ایدئولوژی، جهان بینی، رفتار و کردار با نسل امروز متفاوت هستند. به نظرم انتخاب اسم برکه حساب شده است. معتقدم نام «ممنوعه» برای این مجموعه خیلی مناسب و حکایت از روابط و رفتارهای ممنوعی دارد که جزو ضد ارزش ها محسوب می شود و جامعه ما آن ها را نمی پذیرد و البته این سریال آن ها را آسیب شناسی می کند.
از شاخص ترین نکات سریال ممنوعه رابطه خسرو و پروانه است. در قسمت چهارم این برداشت می شود که پروانه از همسرش پژمان طلاق نگرفته در صورتی که جور دیگری به تصویر در آمده است.
برخی مفاهیم در تدوین منتقل نمی شود و حتی ممکن است برعکس نمایش داده شود. شاید این گونه به نظر آمده است. وقتی فیلم نامه را می خواندم این ارتباط زمانی بود که پروانه از همسرش جدا شده بود. فکر می کنم مربوط به ضعف عواملی همچون تدوین و دکوپاژ باشد. باید ترفند یا نشانه هایی می گذاشتند که ممکن بود فلاش بک یا تصویر ذهنی خود پروانه باشد ولی درست به مخاطب منتقل نشد. هر کاری معایبی دارد که در پخش خودش را نشان می دهد.
اگر سناریوی کار ضعیف بود، باز هم نقش را قبول میکردید؟
قطعاً نمی پذیرفتم چون دلم می خواهد اگر ضعفی هم وجود دارد دستم در پرداخت شخصیتی که به من پیشنهاد داده می شود باز باشد. قاعدتاً در همه کارها ضعف و قوت وجود دارد و اگر آزادی عمل به بازیگر داده شود تا ضعف ها را برطرف کند کار بهتر می شود. اگر قرار باشد جای اصلاحی وجود نداشته باشد و نتوانم آزادی عمل داشته باشم ترجیح می دهم نقش را بازی نکنم.
شاید هر کارگردانی این فیلم نامه را میساخت به گونه ای دیگر آن را به تصویر می کشید. فیلم نامه از نگاه شما چگونه بود؟
چون از امیر پورکیان شناختی نداشتم دلهره و دغدغه داشتم که سرانجام کار چه خواهد شد اما از آن جایی که پایه اول هر اثر مطلوب در قصه گذاشته می شود آن را خیلی منسجم، خوب، جذاب و پر مخاطب دیدم و این امید در من ایجاد شد که با مشارکت های فکری که گذاشته می شود کار آبرومندانه و خوبی از آب در می آید. وقتی قصه را خواندم می دانستم که چقدر جای کار دارد و چقدر می تواند در دل مخاطب جا باز کند چون دست روی مواردی گذاشته بود که دغدغه خیلی از مردم است.با وجود این که امیر پورکیان خیلی جوان است اما جرئت و جسارت قابل تحسینی دارد. همچنین در کنار او تهیه کننده ای حرفه ای داشتیم که می توانستیم به او اعتماد کنیم. بعد از آن هم اعضای تیم خوب و حرفه ای بودند. وقتی 10، 12 بازیگر بنام و صاحب نظر و شاخص در سریال حضور دارند که از طرز تفکر آن ها اطمینان دارم، می توانم به تیم اعتماد کنم و دلم قرص و محکم شود.
آیا نیاز بود که سانسور در برخی قسمت ها صورت بگیرد؟
درباره سریال «ممنوعه» طبیعی بود که مردم سریع واکنش نشان دهند چون برای اولین بار بود که دست گذاشته شده بود روی موارد اخلاقی که خیلی رایج است و قبح خیلی چیزها دارد شکسته می شود و دغدغه خیلی از خانواده هاست و احساس خطر و ناامنی می کنند اما کسی جرئت ندارد درباره آن صحبت کند. امیر پورکیان در کنار تهیه کنندگان و تیم سازنده «ممنوعه» دست به کاری زد که مردم می خواهند درباره اش حرف بزنند اما کسی جرئتش را ندارد. او در جایی از خط قرمزها عبور کرد چون نمی شود همیشه پشت حصار ماند. هدف بهبود و آسیب شناسی این روابط نامتعارف بود.
خیلی دوست دارم بدانم انتهای قصه این آدمها چه می شود؟
استقبال مردم از این سریال نشان دهنده جذابیت و تعلیقی است که ایجاد شده و مخاطب را دنبال خود می کشد. مطمئنم به همه سوال های مخاطبان درباره عاقبت شخصیت ها جواب داده خواهد شد. خیلی درست به سرانجام همه شخصیت ها پرداخته شده است. آن ها به هر طرف که کشیده شوند بر اساس معادله ای چیده شده است و باید صبوری وقصه را تا آخر دنبال کرد.
حرف آخر.
آرزو می کنم این سریال به سوالاتی که در ذهن مخاطبان ایجاد می شود به درستی پاسخ دهد و در نهایت گره از مشکلاتی که هر کدام مان به نوعی با آن ها درگیر هستیم باز و ما را به سمت آرامش رهنمون کند.