سقوط
منم
سنگریزه ای
که از صعود تو
سقوط می کند
علیرضا روشن
همسفر
بگذار بگذرد همه چیز آن چنان که هست
دنیا همین که بوده و دنیا همان که هست
پای سفر که پیش بیاید مسافریم
آدم هراس جاده ندارد جوان که هست
تا هر چه دور پشت مرا گرم می کند
مثل تو دست همسفری مهربان که هست
اصلاً بدون مشکل شیرین نمی شود
در راه دست کم دو، سه تا امتحان که هست
گاهی برای ما خود این راه مقصد است
یک جاده با فراز و نشیب آن چنان که هست
حالا اگر چراغ نداریم بی خیال
فانوس شعرهای تو در دست مان که هست
خواب دو جفت بال و پر سبز دیده ام
پاهای مان شکسته، ولی آسمان که هست
مهدی فرجی