نسخه ای برای کمک به کودکان پرخاشگر
علوی
«همه فروشگاه را روی سرش گذاشته بود و چنان جیغ و داد می کرد که توجه همه را به خود جلب کرده بود، اصرارهایم برای ساکت شدنش بی فایده بود و برای آرام کردنش مستاصل شده بودم...»؛ شاید این مشکل بسیاری از خانواده هایی باشد که با پرخاشگری کودکان خود مواجه هستند و گاهی از این که نمی توانند راه حل مناسبی پیدا کنند، مستاصل می شوند و برخی دست به خشونت و تنبیه می زنند و برخی دیگر منفعلانه رفتار می کنند تا نتیجه مطلوبی بگیرند اما هر چه تلاش می کنند کمتر نتیجه می گیرند. پرخاشگری کودکان ممکن است لفظی باشد یا بدنی مانند لگد زدن و گاز گرفتن. بیشتر پرخاشگری کودکان از نوع «وسیلهای» است.
این نوع پرخاشگری به خاطر متعلقات آن هاست. کودکان اسباب بازی خود را از کودکان دیگر می گیرند و ممکن است همدیگر را هل بدهند یا به یکدیگر آسیب برسانند تا به اسباب بازی که میخواهند با آن بازی کنند، دست یابند. پرخاشگری خصمانه گاهی توسط کودکانی اتفاق میافتد که از روی خشم و عصبانیت می خواهند به فردی آسیب برسانند یا دست به پرخاشگری بزنند. گاهی برخی کودکان به دلیل نداشتن الگوی مناسب رفتاری دچار چنین حالت هایی می شوند. این کودکان در سنین 2 تا 3 سالگی با رفتارهای ناپسند والدین هنگام عصبانیت مواجه بوده اند و بر این تصور هستند که هنگام خشم باید به جای کنترل آن به رفتارهای خشونت آمیز دست بزنند.
شهروندی از عصبانیت و خشم کودک 10 ساله خود بسیار ابراز نگرانی می کند و می گوید: بیشتر اوقات پسرم عصبانی است و زمانی که با برادر بزرگ تر خود بازی می کند، خیلی زود عصبانی می شود و دعوا به راه می اندازد و خشم خود را به بدترین شکل ممکن بروز می دهد. وی که نمی خواهد در دعوای فرزندانش دخالت کند، می افزاید: این پرخاشگری های پسرم تمامی ندارد و با چنان عصبانیتی رفتار می کند که خودش آزار زیادی می بیند و بعد از هر دعوا به گریه و داد و بیداد می پردازد. مادری دیگر هم که به گفته خودش فرزندش بیش از حد خشونت دارد، اظهارمی کند: هر جمله ای که فرزندم می گوید، بار خشونت دارد و با دوستانش هم همین گونه رفتار می کند.
بیشتر خشونت ها و پرخاشگری هایش لفظی است و زمانی که بیش از حد عصبانی می شود دست به کتک زدن و پرتاب وسایل می زند. وی که تمایلی ندارد نامش را در گزارش ذکر کند، می گوید: یک بار به سفارش یکی از دوستانم فرزندم را نزد روان شناس بردم تا مشاوره بگیرم و او اظهارکرد نشانه های یک اختلال در فرزندم نمود دارد اما این حرف برای همسرم بسیار سنگین بود و از ادامه مشاوره خودداری کرد و اکنون پس از گذشت یک سال پسرم بدتر شده است و کنترلی روی رفتارش نداریم.
وی خاطرنشان می کند: البته فرزندم از همان دوران شیرخوارگی بی قرار بود ولی اطرافیانم می گفتند این عادت بسیاری از نوزادان است و مشکل خاصی وجود ندارد اما به گفته مشاور، او از اختلال بیش فعالی رنج می برد و رفتارهای نادرست ما با او به این مشکل دامن زده است.
البته این دسته از پدر و مادرها کم نیستند که به دلیل علاقه به فرزندان شان قبول این مشکلات برای شان دشوار است و نمی خواهند آن را بپذیرند و با بهانه آوردن و بی توجهی به هشدارهای مشاوران یا معلمان بر مشکلات این کودکان می افزایند در حالی که اگر این کودکان در زمان مناسبی درمان نشوند، نمی توانند در امور آموزشی و فعالیت های اجتماعی خود موفق عمل کنند و ممکن است برای خود و اطرافیانشان مشکلآفرین شوند زیرا علاوه بر داشتن تحرک زیاد، برخی از آن ها به اختلال توجه و تمرکز دچارند و باید به طور حتم تحت درمان قرار گیرند. یک کارشناس ارشد روان شناسی، علل بروز اختلال بیش فعالی در کودکان را ژنتیکی و محیطی ذکر می کند که به گفته «کاظمی» علایم این اختلال قابل شناسایی و کنترل و به همکاری والدین نیاز است و باید اطلاعات بیشتری درباره چگونگی رفتار با این کودکان کسب کنند.
وی اضافه می کند: بیش فعالی یا ADHD نوعی اختلال شایع است که حدود 8 تا ۱۰ درصد کودکان را مبتلا می کند. وی بر همکاری دوسویه والدین و معلمان برای درک بهتر این کودکان تاکید می کند و می گوید: والدین باید از تنبیه بدنی این کودکان به طور جدی خودداری کنند و بدانند در روند درمان ممکن است برخی کودکان به دارو نیاز پیدا کنند. وی بی توجهی به مشکلات کودکان بیش فعال و درمان نکردن آن ها را زمینه ساز بروز اختلال های دیگری مانند افسردگی می داند و بیان می کند: والدین باید از همان دوران کودکی که ابتدایی ترین نشانه های این اختلال را در کودک دیدند، به درمان او بپردازند تا در آینده از بروز اختلال هایی مانند افسردگی و اضطراب جلوگیری کنند.