تعداد بازدید : 3
افسردگان کوچک
علوی
ناراحتی برخی کودکان، پرخاشگری و در خود فرو رفتن شان توسط برخی والدین جدی گرفته نمی شود. بسیاری بر این باورند که کودکان همیشه شاد و خندان و در رویاهای خود غرق هستند و چیزی از غم و اندوه نمی فهمند و ناراحتی شان دیری نمی پاید و به سرعت رفع می شود. اما باید گفت برخی کودکان به دلایل مختلف دچار ناراحتی های طولانی می شوند و کم کم زمینه های بروز افسردگی در آن ها نمود می یابد. در برخی موارد ناراحتی های طولانی مدت کودکان و جدی نگرفتن آن ها باعث ایجاد اختلال در رفتارهای عادی شان می شود و خانواده ها باید این زنگ خطر را جدی بگیرند.
افسردگی در کودکان با نشانه هایی مانند نوسانات خلقی و احساس ناامیدی آغاز می شود.
بر اساس نتایج یک پژوهش علمی، خردسالانی که دچار افسردگی می شوند 2.5 برابر بیشتر از افراد دیگر در معرض بازگشت مجدد این اختلال در سال های بعد زندگی شان هستند.
خشم، بی خوابی، حواس پرتی، بی تفاوتی، احساس خستگی و مشکلات گوارشی به مدت طولانی می تواند از نشانه های افسردگی باشد.
ارثی به نام افسردگی
یکی از والدینی که از طریق یک مرکز آموزشی که فرزندش در آن جا دوره ای را می گذراند، متوجه اختلال افسردگی او شده است، به برخی نشانه های افسردگی خود در دوران نوجوانی و همچنین پس از زایمانش اشاره و بیان می کند: در دوران نوجوانی مدت کوتاهی از افسردگی رنج می بردم که با چندین جلسه مشاوره و تغییر سبک زندگی بهبود یافتم اما میزان افسردگی ام پس از زایمان بیشتر بود. وی که تمایلی به معرفی خود ندارد، ادامه می دهد: با این که با نشانه های افسردگی به خوبی آشنایی داشتم اما تصور نمی کردم فرزندم گرفتار آن شود و برخی علایم را جدی نگرفتم.
مادری دیگر که بروز این اختلال در کودکش باعث آشفتگی او شده است، اظهارمی کند: فرزندم تابستان را در مهد کودک سپری کرد و مربیانش اعلام کردند متوجه تغییر خلق شدید او شده اند و با تست هایی که از او گرفته اند متوجه بروز اختلال افسردگی در او شده اند اما من این حرف را قبول نکرده ام. وی ادامه می دهد: برای من باور این موضوع بسیار سخت است، یک کودک که باید در دنیای شاد خود غرق باشد چگونه می تواند افسرده شود. وی می افزاید: ما از هیچ تلاشی و فراهم کردن امکانات لازم برایش دریغ نکرده ایم اما نمی دانم مربیانش با چه استدلالی این حرف را گفتند.
یک شهروند دیگر که فرزندش در 7 سالگی به این اختلال دچار شده است، اظهارمی کند: بارزترین رفتار فرزندم پرخاشگری بود، اوایل تصور می کردم این رفتارش نتیجه بازی ها و تماشای بیش از حد کارتون های خشن است اما این رفتار ادامه پیدا کرد و او هر بار پس از پرخاشگری مدت طولانی گریه می کرد و وقتی او را نزد روان شناس بردم گفت افسردگی دارد که با چندین جلسه روان درمانی و یکی، دو نوبت مصرف دارو بهبود یافت.
دوره شادی یا افسردگی
یک کارشناس ارشد روان شناسی دوران کودکی را فارغ از غم و ناراحتی ذکر و بیان می کند: وقتی کودکان به دلایل مختلف دچار غم و اندوه می شوند یا ناکامی هایی را تجربه می کنند به طور کوتاه مدت دچار تشویش و ناراحتی می شوند اما زمانی که این روند ادامه پیدا می کند در صورت توجه نکردن دردسر ساز می شود. «محمدی» ادامه می دهد: به طور معمول والدین در صورت مواجهه با این موارد آن ها را به موقت و زودگذر بودن، موفق نبودن کودکان در یک بازی یا درس یا به تاثیر پذیری آن ها از محیط اطراف و بچه های هم سن و سال شان نسبت می دهند در صورتی که اگر جدی گرفته نشود با تبعات منفی در آینده رو به رو خواهند شد.
وی خاطرنشان می کند: اضطراب از پدر و مادر به کودک، بر اثر مشاهده و الگوسازی رفتاری انتقال می یابد و انباشته شدن این اضطراب ها می تواند زمینه های بروز اختلال افسردگی را فراهم کند.
وی می گوید: وقتی کودکان غمگین، تحریک پذیر یا آشفته می شوند والدین اغلب چنین خلق منفی را به عوامل موقتی مانند بی خوابی یا بی حالی نسبت می دهند و انتظار دارند این وضع خاتمه یابد.
به گفته وی، افسردگی کودکان بیشتر به این دلیل که والدین و در برخی موارد معلمان، زیربنای خلق منفی آن ها را در نمی یابند، تشخیص داده نمی شود.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
در جلسه شورای قضایی استان تاکید شد؛
تعداد بازدید : 14
جایگزین حبس
رئیس کل دادگستری استان با اشاره به اهمیت استفاده از مجازات های جایگزین حبس و تاثیر آن در کاهش جمعیت کیفری زندان ها، بر ضرورت تغییر رویکرد قضات رسیدگی کننده و استفاده حداکثری از این تأسیسات حقوقی تأکید کرد.
حجت الاسلام «جعفری» در جلسه شورای قضایی استان با بیان این که استفاده از مجازات های جایگزین حبس، کاملاً قانونی و واجد آثار و پیامدهای مثبت است، ادامه داد: انتظار ما از قضات این است که در راستای بخشنامه های ریاست معظم قوه قضاییه و دستورالعمل کاهش جمعیت کیفری زندان ها گام های جدی تری بردارند و استفاده از تأسیسات حقوقی مانند تبدیل، تعلیق، تخفیف، تعویق، استفاده از پابند الکترونیکی و همچنین خدمات عمومی و عام المنفعه می تواند علاوه بر کمک به تحقق اهداف پیش بینی شده در این دستورالعمل، زمینه ساز استفاده از قابلیت ها و توانمندی های افرادی شود که دارای تخصص و کارآمدی مورد نیاز جامعه هستند.
وی ادامه داد: مطابق قانون مرتکبان جرایم مهم از قبیل سرقت های مسلحانه، قاچاق عمده مواد مخدر، آدم ربایی، اسیدپاشی و دایر کردن مراکز فساد و فحشا از مزایای این تاسیسات حقوقی محروم و مستثنی شده اند.حجت الاسلام «جعفری» در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به مشکلات مبتلابه دستگاه قضایی و سازمان های تابعه از جمله اداره کل زندان ها و پزشکی قانونی در حوزه امکانات و تجهیزات و منابع مالی و ضرورت همکاری مسئولان اجرایی از جمله استاندار به عنوان نماینده عالی دولت برای رفع مسائل و مشکلات مذکور، از برگزاری جلسات تعاملی مرتبط در این حوزه در آینده ای نزدیک خبر داد.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
گزارش عینی از کازینوهای زیرزمینی شهر
تعداد بازدید : 978
یک شب در کازینوی انتحاری ها!
صدیقی
اصلاً شبیه محل زندگی نیست؛ این محل با سایر مکان ها متفاوت است. کارت می اندازند، مهره جا به جا می کنند و با دست خود خنجر بر قلب زندگی شان می زنند. جایی که پول حرف اول را می زند و اسکناس های تا نشده رد و بدل می شود.
معامله گر هستند اما زندگی خودشان را معامله می کنند. گویی یکی از شعبه های بانک در این جا مستقر است که هر دقیقه و ساعت میلیون ها تومان دست به دست می شود. یکی می برد و دیگری می بازد.
این قدر بازی می کنند تا این که یا پولدار شوند یا همه دار و ندارشان را ببازند. بعد از آن هم با جیب خالی و پای پیاده راهی کاشانه شان می شوند. بازی وسوسه انگیزی که سقف خانه خیلی از قماربازها را ویران کرده است؛ یک بازی دو سر باخت.
این جا به گفته اهل فن مکان «انتحاری ها» یا همان قمارخانه است؛ کازینوهای زیرزمینی که اکثر شب ها در حاشیه و مکان های خلوت شهر برقرار می شوند. از 15 ساله گرفته تا پیرمرد مو سپید کرده در این قمارخانه ها حضور دارند. فقط حرفه ای ها در این بازی ها شرکت می کنند. قمار بازی تنها یک بازی معمولی که در آن پول معامله می شود نیست، قوانین و اصطلاحاتی دارد.
میزی بزرگ در وسط خانه قرار دارد که روی آن مهره، تاس و کارت چیده شده است. افراد زیادی ازگروه 2، 5 تا 20 نفره دور آن جمع می شوند و با بازی هایی زندگی خودشان را قمار می کنند.
عقربه ها ساعت 20 را نشانه گرفته اند. به همراه راه بلدمان وارد خانه می شویم که البته یک ساختمان قدیمی در حاشیه شهر بجنورد است.
همه چیز بوی قمار می دهد. صحبت ها از جنس برد و باخت است و قانون قماربازها مانند فضای داخل خانه مه آلود و رمزآلود است. فقط قماربازهای حرفه ای حق وارد شدن به این خانه ها را دارند.
گاهی پول پارو می کنند و گاهی هم جیب شان مثل رخسارشان رنگ پریده می شود. هر کدام یا به اصطلاح هر گروه با یک بازی مشغول قمار هستند. گروه ها از 2 ، 5 یا 20 نفر تشکیل می شوند. قلیان و پیک نیک بساط دودی شان هم عالمی دیگر دارد و مثل بازی قمارشان پر حرارت و خانمان سوز است. هر بازی قوانین خودش را دارد. خانه متعلق به یک نفر است که قمار بازها او را «تلکچی» صدا می زنند.
هیچ کس حق زیر پا گذاشتن قوانین بازی را ندارد حتی اگر زندگی اش را ببازد. پول های بازی از 20 هزار تومان شروع می شود و به یک میلیون تومان هم می رسد. میدان دار، یک مرد مو سپید کرده است که اطرافیان او را بی مخ و کله خراب صدا می زنند چون چهره اش خیلی جدی است و اصلاً در حین قمار پلک نمی زند! البته هیچ کس پلک نمی زند. گاهی سکوت مرگباری فضا را پر می کند و گاهی هم به خاطر باخت سنگین برخی شرکت کنندگان فضا متشنج می شود و تا مرز درگیری پیش می رود و سکوت شب شکسته می شود.
اکثر شرکت کنندگان یک دشنه پنهان در آستین دارند و منتظر یک جرقه و حرکت غیرحرفه ای از سوی طرف مقابل هستند تا روی هم خنجر بکشند و گاهی خونی هم ریخته می شود. البته طبق قانون قماربازها فرد شرکت کننده باید جنبه برد و باخت داشته باشد و از قوانین تمکین کند وگرنه از همه کازینوها حذف خواهد شد.
در این میان نگاهم به دستان قماربازها قفل می شود که مانند چشمان عقاب دستان یکدیگر را زیر نظر دارند تا با یک اشتباه به اصطلاح شوربخت و خوشبخت در چند دقیقه معلوم شود.
پول ها جیب به جیب می شود و نگاه های بازنده ها یک دنیا حرف دارد و چهره های شان همچون سیاهی شب می شود. معمولاً بعد از چند بار بازی، کارت های قدیمی با کارت های جدید عوض می شوند چون به گفته قماربازها خیلی زود هویت کارت ها از سوی قماربازهای حرفه ای مشخص می شود. بعد از اتمام هر دور بازی «تلکچی» درصد خودش را از برنده می گیرد. این قانون تا هر موقع از شب که بازی ادامه داشته باشد پا برجاست.
شاید بعد از پایان بازی قماربازها تنها کسی که خوشحال میدان است و لبخند به لب دارد همان «تلکچی» باشد که جیب اش با خالی شدن جیب شرکت کنندگان پر می شود. یک قمار باز حرفه ای که به گفته خودش پیر این کار است و به قمار اعتیاد پیدا کرده است می گوید: «در بازی قمار همیشه برنده نیستی؛ گاهی می بازی تا ریال آخر. پول قمار در دستت امانت است و به درد نمی خورد چون از فردایت خبر نداری و شاید امشب که 10 میلیون تومان برده ای شب دیگر 10 میلیون تومان از دستت برود یا بیشتر از آن هم ببازی.
سر همه چیز از ماشین، خانه، موتورسیکلت و غیره قمار می شود. آدم های سرشناسی را می شناسم که سر قمار از هستی ساقط شدند و زندگی شان تار و مار شد». عقربه های ساعت بی توجه به جو خانه همچنان در حال تیک تاک هستند و جلو می روند و در این بین افراد دیگری نیز به جمع حاضران اضافه می شوند.
ابتدا خودشان را با دود مواد به اصطلاح شارژ و به نوعی گرم می کنند و بعد از آن وارد گود بازی دو سر باخت قمار می شوند. بیشترین چیزی که نگاهم را به خودش جلب می کند خرافاتی بودن اکثر شرکت کنندگان است. آن ها از هر چیزی از تاس و دستبند گرفته تا حتی رنگ لباس و غیره که به گفته خودشان آمد داشته باشد استفاده می کنند تا مثلاً بخت با آن ها یار شود و پول پارو کنند. قماربازها هیچ وقت قبول نمی کنند که قمار یک بازی بی رحم است چون در یک لحظه هست و نیست ات را از تو می گیرد و خانه آرزوهایت را روی سرت آوار می کند. یکی دیگر از قماربازهای حرفه ای که به گفته خودش زندگی اش را سر قمار گذاشته است می گوید: «به خاطر بازی قمار، زندگی مشترک و همسرم را از دست دادم. البته این موضوع تنها مختص من نمی شود و خیلی ها این گونه هستند. این قدر معتاد قمار شدم تا این که خانه و ماشین ام را سر این بازی بی رحم گذاشتم و همسرم سر این ماجرا از من برید. البته حق هم داشت چون به چه چیزی باید دلش را خوش می کرد؛ به شوهری که حتی حاضر بود لباس تن خودش را هم قمار کند؟ این بار آمده ام سر تنها دارایی ام که گوشی تلفن همراهم است قمار کنم، هر چه پیش آید، خوش آید چون به ته خط رسیده ام». او به طنز به ایجاد اشتغال برای برخی ها در این کازینو های شبانه از جمله تلکچی، فروشنده سیگار و مواد و نزول دهنده پول اشاره می کند.
با گذشت چند ساعت از بازی قماربازها پول های جیب برخی شرکت کنندگان ته می کشد. حالا نوبت دستگاه کارت خوان یکی از حاضران در جلسه است که نقش عابر بانک را برای قماربازها ایفا می کند.
طبق قرارداد نانوشته صاحب دستگاه کارت خوان، کارمزد هر 100 هزار تومان پرداختی، 10 هزار تومان است که دریافت کننده باید پرداخت کند. شب از نیمه گذشته، یا باید میدان را برای رقبا خالی کند یا با گرفتن پول همچنان به قمار زندگی اش ادامه دهد. «تلکچی» یا صاحب مکان نیز با دریافت پول از هر شرکت کننده ای به یک پیک موتوری حاضر در مکان سفارش غذا می دهد تا بساط شام را بچیند.
البته چیز مجانی در دورهمی قماربازها رد و بدل نمی شود و از یک نخ سیگار گرفته تا یک بطری آب معدنی و سایر موارد همگی هزینه دارد.
در این بین متوجه یک شرکت کننده می شوم که فروشنده عمده برخی وسایل بوده و از قضا همه آن ها را سر قمار باخته است. حالا سر تنها دارایی اش که یک موتورسیکلت است مهیای بازی قمار می شود و به گفته قماربازها آماده انتحار است؛ یا مرگ یا زندگی! نفس ها در سینه شرکت کننده حبس می شود، سکوت شب فریاد می زند و تنها صدایی که شنیده می شود تیک تاک ساعت دیواری زهوار در رفته خانه است. بازی با کشیدن هر کارت از دست میدان دار آغاز می شود و در عرض چند دقیقه عدد کارت ها نشان از شوربختی فروشنده قمارباز و برخی دیگر از شرکت کنندگان می دهد و برای همیشه صدای موتورسیکلت از ذهن بازنده پر می کشد. چهره مرد قمارباز چنان برافروخته می شود که وسایل بازی قمار را محکم به زمین می کوبد. یک سیگار چاق می کند و تند تند بر آن پک می زند و قورت نداده دود ها را بیرون می دهد.
همه نظاره گر مرد میان سال می شوند که زندگی اش را قمار کرده و به یک بازنده تمام عیار تبدیل شده است. مات و مبهوت فقط به او خیره می شوم که چقدر اعتیاد به بازی قمار خطرناک است و آدمی را به حدی از جنون می رساند که دست به انتحار می زند.
مرد بازنده با چهره کبود شده از خانه جهنمی خارج می شود و پیاده در ظلمات شب به راه بی پایان خودش ادامه می دهد و در تاریکی گم می شود. چندی است که چنین مجالس قماری در خانه های خصوصی در برخی حاشیه های شهر برگزار می شود و به دلیل خصوصی بودن این مراکز احتمالاً حراج زندگی از دید عموم و مسئولان مخفی مانده است؛ مجالسی که افراد زیادی از جمله جوانان را به سوی تباهی کشانده است و می کشاند.
گفت و گو
اختلالات ضد اجتماعی قماربازها
صدیقی
قماربازهایی که وارد این حیطه و بازی دو سرباخت می شوند دچار اختلالات شخصیتی، روانی و ضد اجتماعی هستند. به گفته یک روان شناس، اکثر افرادی از این قبیل که وارد کارهای ضد فرهنگی، قانونی و شرعی می شوند دچار چنین شخصیت هایی هستند و می خواهند راه صدساله را یک شبه طی کنند و به آرزوهای پوچ خود برسند که البته آن چه عیان است چه بازنده و چه برنده در حقیقت بازنده هستند.
«طالبی» اضافه می کند: اکثر قماربازها از خانواده های شکست خورده و بحران زده هستند. به گفته این روان شناس، شخصیت قماربازها بیشتر از دوران کودکی که دارای اختلالات شخصیتی و ضد اجتماعی هستند شکل می گیرد و در گذر زمان و در بزرگ سالی دست به چنین کارهای ضداخلاقی و ضد قانونی می زنند.
«طالبی» سرمنشأ مالی این گونه محافل را پول های بادآورده ای که به واسطه ارث رسیدن یا یک معامله غیر اصولی و غیره به دست می آیند، می داند که افراد بزهکار با شرکت در چنین کازینوهای زیرزمینی در حقیقت بی کفایتی خودشان را به نمایش می گذارند. البته این کارشناس ارشد روان شناسی، اعتیاد، نبود راهنمای دلسوز و طمع را از علل دیگر افتادن قماربازها در این مسیر ذکر می کند. او خاطرنشان می کند: اکثر شرکت کنندگان در چنین محافلی عاقبتی جز سرخوردگی، درگیر شدن با مشکلات اجتماعی و قانونی و از همه مهم تر متلاشی شدن زندگی شان ندارند.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 614
سد بیدواز ، تشنه آن مصوبه
نجفیان
سد بیدواز اسفراین چند سالی است که به دلیل ایراد ساختاری در گیر و دار عملیات علاج بخشی است؛ عملیاتی که اگر پیش از امسال پایان می یافت، می توانستیم شاهد آبگیری و ذخیره میزان قابل توجهی آب پشت آن باشیم اما این مهم محقق نشد. مطلبی که دغدغه متولیان و مسئولان امر بوده است. نماینده اسفراین در مجلس گاهی پشت تریبون به ضرورت توجه به این پروژه گریزی می زد و می خواست توجه ها را به نیاز اسفراین به تکمیل علاج بخشی سد معطوف کند و امام جمعه در نماز جمعه به آن اشاره کرده است. هدر رفتن منابع آبی در پی بارندگی های بهار امسال به دلیل پایان نیافتن روند علاج بخشی سد بیدواز این شهرستان بوده است. البته این همه قصه نیست و گاهی بارندگی های رگباری امسال با بیم و امیدهایی در حوزه علاج بخشی سد بیدواز همراه بود که با کنترل مداوم و مستمر میزان ورودی و خروجی آب از سد، نگرانی ها پایان یافت و خوشبختانه مخاطره و حادثه ای در پی نداشت.
رهاسازی سیلاب ها
یکی از کشاورزان اراضی پایین دست سد بیدواز اسفراین با اشاره به این که در سال های متمادی ابتلای حوزه کشاورزی و باغداری به خشکسالی، کم آبی و در سایه آن نیاز شدید به آب، تکمیل علاج بخشی سد بیدواز قبل از سیلاب های بهار امسال می توانست به یک فرصت طلایی تبدیل شود اما چنین نشد، افزود: منابع آبی بسیاری به واسطه ایمن نبودن سد بیدواز رهاسازی شد. به گفته وی که تمایلی به ذکر نام خود ندارد، مسئولان و متولیان باید همت کنند تا نگرانیها در خصوص ایراد ساختاری سد بیدواز برای همیشه رفع شود.
ضرورت تسریع در تکمیل علاج بخشی
«رضایی» یکی از شهروندان اسفراینی هم با اشاره به روند علاج بخشی سد بیدواز گریزی به نگرانی ها از وقوع هر حادثه یا سانحه نگران کننده ای در پی بارش های رگباری می زند و می گوید: البته با پیگیری ها این نگرانی ها تا حد زیادی کاهش یافته است اما باید مسئولان و متولیان امر برای سرعت بخشیدن به تکمیل عملیات این پروژه همت کنند.
از دست دادن منابع آبی
«از سال 94 تاکنون اعتبار 40 میلیارد تومانی خارج از منابع استانی از محل ماده 10 و 12 برای علاج بخشی سد بیدواز جذب شده و تخصیص یافته است»؛ این مطلبی است که دکتر «هادی قوامی» نماینده مردم اسفراین در مجلس شورای اسلامی می گوید و می افزاید: حدود 20 میلیون مترمکعب منابع آبی در سیلاب های بهار امسال به واسطه تکمیل نبودن علاج بخشی سد بیدواز از دست رفت.وی ابراز امیدواری می کند: با تزریق اعتبار جدید که در دل مصوبات سفر ریاست جمهوری به مبلغ 35 میلیارد تومان دیده شده است، پروژه علاج بخشی سد بیدواز اسفراین در آینده ای نزدیک تکمیل شود.
موعد تکمیل علاج بخشی
«در مصوبات سفر ریاست جمهوری طی سال های 98 و 99 اعتبار 35 میلیارد تومان برای تکمیل علاج بخشی سد بیدواز دیده شده است که از محل ماده 10 و 12 پرداخت خواهد شد»؛ این مطلب را «طاهر رستمی» فرماندار اسفراین می گوید و ادامه می دهد: با اعتبار مصوب و ابلاغی، تکمیل علاج بخشی سد بیدواز مشکل اعتباری نخواهد داشت و تا پایان امسال یا سال آینده به پایان خواهد رسید.
وضعیت علاج بخشی سد بیدواز
«مشکل بهره برداری و ذخیره سازی اکنون در سد بیدواز وجود ندارد»؛ این مقدمه گفته های مدیرعامل شرکت آب منطقه ای خراسان شمالی است که در ادامه آن می گوید: با توجه به نیاز پایین دست سد در حین عملیات بهره برداری، علاج بخشی هم صورت می گیرد.به گفته «سید عقیل مرتضوی»، پیش از سیلاب های امسال، پشت سد یک میلیون مترمکعب آب داشتیم که در سیلاب های بهار امسال 13، 14 میلیون مترمکعب آب گیری در پشت سد انجام شد و عملیات علاج بخشی مشکلی در این بخش نداشت.او اضافه می کند: اگر 35 میلیارد تومان اعتبار مصوب سفر ریاست جمهوری تخصیص پیدا کند، امسال عملیات علاج بخشی سد بیدواز اسفراین به پایان خواهد رسید.
به گفته وی، اکنون این سد قابلیت آبگیری و ذخیره سازی سیلاب های بزرگ را ندارد، اما تمام سیلاب های امسال را ذخیره و مهار کرده است. وی خاطرنشان می کند: ظرفیت مخزن سد بیدواز اسفراین، 49 میلیون مترمکعب است.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
11میلیارد تومان؛ سهم استان از تسهیلات مشاغل خانگی
تعداد بازدید : 458
نوبت شماست؛ صاحبان مشاغل خانگی
شیری- سهم استان از تسهیلات مشاغل خانگی 11 میلیارد و 600 میلیون تومان است.مدیرکل تعاون، کار و رفاه اجتماعی خراسان شمالی با بیان این مطلب، توانمندسازی، برندسازی، بسته بندی و آموزش همراه با ارائه تسهیلات را از جمله سیاست های وزارت متبوع در حوزه مشاغل خانگی با الگوی جدید ذکر کرد و افزود: در همین راستا سال گذشته برای مداخلات علمی و فنی، تفاهم نامه ای با جهاددانشگاهی منعقد شد که خوشه ها و زنجیره تولید را تکمیل و برندسازی کند.«نوری» گفت: اجرای طرح جدید الگوی مشاغل خانگی در استان آغاز و همزمان مهارت آموزی، توانمندسازی، تکمیل زنجیره تولید، بسته بندی و صادرات انجام می شود.به گفته او، در گذشته محصول به صورت سنتی تولید می شد و در بحث فروش با مشکل مواجه می شدند اما در کنار تولید مباحث مختلف هم آموزش داده می شود تا تولید کننده بتواند محصولش را به فروش برساند.وی با اشاره به این که تسهیلات مشاغل خانگی هر سال پرداخت می شود، میزان تسهیلات پرداختی در سال گذشته را 20 میلیارد و تسهیلات امسال را 11 میلیارد و 600 میلیون تومان ذکر کرد و افزود: تفکیک دستگاهی و شهرستانی تسهیلات انجام شده است و متقاضیان به بانک معرفی شده اند.وی اظهار کرد: با اجرای این طرح، همزمان با پرداخت تسهیلات و مباحث توانمندسازی، ماندگاری در روستاها بیشترمی شود به همین دلیل در آستانه آغاز برندسازی تولیدات مشاغل خانگی هستیم.به گفته او، تاکنون در استان تولیداتی که قابلیت رقابت داشته باشد، نداشته ایم.
وی پوشاک، محصولات کشاورزی و صنایع دستی را از جمله اولویت های استان برای برندسازی دانست و گفت: در نظر داریم تمام تولیدات در بخش مشاغل خانگی را به سمت برندسازی سوق دهیم.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 20
گلایه ها از ناتمام ماندن پروژه استخر گرمه
محمودیان
سال 89 بود که کلنگ پروژه استخر گرمه در مجتمع ورزشی آزادی این شهر به زمین می خورد؛ پروژه ای که با کلنگ زنی آن علاقه و اشتیاق به شنا در بین جوانان و نوجوانان چندین برابر شد و هر سال چشم انتظار بهره برداری از آن هستند. اما با گذشت 9 سال پس از کلنگ زنی، کندی روند تکمیل پروژه موجب گلایه شهروندان شده است.
«کاظمی» یکی از شهروندان می گوید: این پروژه گویا در زنجیر نبود اعتبارات گرفتار شده چون مسئولان از نبود اعتبار حرف می زنند و از دکتر «شجاعی» استاندار محترم خواستار رسیدگی به رفع معضلات این پروژه هستیم.
«جلالی» یکی دیگر از شهروندان به شنا کردن برخی نوجوانان و جوانان گرمه ای در برکه ها و استخرهای ذخیره آب کشاورزی اشاره می کند و می گوید: سال هاست شاهد شنای فرزندان مان در اماکن غیر استاندارد هستیم که این موضوع باعث بروز مشکلات پوستی و تنفسی و به خطر افتادن سلامت جسمی فرزندان مان شده است.
یکی از سرمایه گذاران گرمه ای معتقد است: اگر تاکنون این پروژه به بخش خصوصی واگذار شده بود، شاهد بهره برداری از آن بودیم اما هیچ گاه شاهد ارائه تسهیلات و واگذاری در این امر نبوده ایم.
رئیس اداره ورزش و جوانان گرمه با بیان این که پروژه استخر این شهر 55 درصد پیشرفت فیزیکی دارد، می افزاید: امسال اعتبار مالی برای این پروژه نیامده و در کمیته برنامه ریزی به دلیل کمبود اعتبارات در سال جدید هیچ نوع اعتباری برای آن در نظر گرفته نشده است.
به گفته «باقری»، تکمیل استخر منوط به اعتبارات مالی است و کاری که ما انجام داده ایم این است که پیشرفت فیزیکی پروژه را از 30 به55درصد رسانده ایم.
وی اظهار می کند: اگر بخش خصوصی برای تکمیل استخر تمایل دارد به اداره ورزش و جوانان گرمه مراجعه کند.
به گفته وی، البته چند نفر از سرمایه گذاران بخش خصوصی تاکنون مراجعه کرده اند اما به دلیل شرایط ماده 27 (ماده واگذاری اماکن به بخش خصوصی)منجر به انعقاد قرار داد نشده اند.
وی اظهار می کند: با دعوت از سرمایه گذاران و بازدید آن ها از پروژه مورد استقبال آن ها قرار نگرفت و علت اش این بود که پروژه توجیه اقتصادی ندارد.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
نگاه
تعداد بازدید : 123
دوست داشت برگردد
نویسنده : n.heydarzadeh@khorasannews.com نازلی حیدرزاده
دوست داشت برگردد به دورانی که دانش آموز و پر از هیاهو بود و جنب و جوش، عطش آموختن، دیدن و شنیدن، دیده و شنیده شدن داشت. دوست داشت برگردد به دورانی که معلم و پر از حرکت و اندیشه بود و عطش آموزش دادن، تربیت کردن و لبخند زدن داشت.
شهریور که از نیمه می گذشت حال و هوایش جور دیگری می شد، پر از حس و حال آن روزها. از دور دست ها بوی میز و نیمکت های چوبی، تراشه های مداد سیاه و ورق کتاب های تازه را استشمام می کرد و با افتادن هر برگ از درخت، دلش از شادی می لرزید زیرا نوید آمدن مهر را می داد؛ ماهی که زندگی برایش دوباره معنا می شد.
کوچه و محله شان از رخوت و سکوت در می آمد و او از همان روز اول باز شدن مدرسه، صندلی «ارج» قدیمی اش را به در حیاط خانه تکیه می داد و ساعت ها به تماشای رفت و آمد دانش آموزان و معلمان می نشست، آن جا که بود به ساعت نیازی نداشت زیرا از نواختن زنگ های مدرسه، زمان و ساعت را می فهمید. مشتاقانه و با هیجان به سر و صدای بچه ها در زنگ تفریح گوش و خود را بیشتر در قالب دانش آموز و گاهی در قامت معلم تجسم و لبخند، چروک های عمیق و نازک دور لبانش را باز می کرد، عصایش را زیر چانه اش می زد و چشمانش را که حالا کم سو شده بودند ریز می کرد تا بهتر ببیند حال و هوا و چهره های شاد و بشاش بچه ها را که گاهی از لای در نیمه باز مدرسه دیده می شدند.
گویا معلمان و دانش آموزان هم به دیدن این چهره خمیده و دوست داشتنی عادت کرده بودند، بعضی های شان به او سلام خشک و خالی می کردند و برخی ها بعد از چاق سلامتی، وارد مدرسه می شدند و موقع تعطیلی مدرسه، از او که هنوز آن جا نشسته بود خداحافظی می کردند.
این موقع ها که می رسید پیرمرد بر صندلی «ارج» قدیمی اش که در گوشه انباری زیر خاک مانده بود دستی می کشید و برای رسیدن فصل پاییز، بازگشایی مدارس و بلعیدن هوایش و شکسته شدن سکوت کوچه لحظه ها را می شمرد. چیزی به باز شدن مدرسه و آمدن بچه ها نمانده و چند روزی است صندلی، منتظر است تا او بیاید و خاک های روی تنش را پاک کند. صندلی خالی و مدرسه و کوچه بدون پیرمرد چه صفایی دارد؟
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 179
خواهرکشی
مردی در بجنورد متهم است با اسلحه شکاری خواهرش را به قتل رسانده است. به گزارش خبرنگار ما، آخر هفته گذشته در پی وقوع قتل زنی در بجنورد با اسلحه شکاری و تشکیل پرونده قضایی و تحقیقات میدانی در این باره برادر مقتول به عنوان متهم اصلی معرفی و اقدامات برای دستگیری وی آغاز شد.
پس از گذشت 48 ساعت از وقوع قتل، برادر متواری مقتول به عنوان متهم اصلی دستگیر شد. «یاران» دادستان عمومی و انقلاب بجنورد با تأیید این خبر از انجام تحقیقات در این باره خبر داد و توضیح در خصوص علل و انگیزه این قتل را به بعد از تحقیقات موکول کرد.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ماجرای مردی که هنوز مُهر آزادی اش خشک نشده بود دوباره به زندان می افتاد
تعداد بازدید : 256
موتوردوستی که سارق شد
صدیقی
سرقت پشت سرقت اما به گفته خودش عبرتی در کار نبود. هنوز مُهر آزادی اش از زندان خشک نشده بود دوباره دست به سرقت می زد. کارمند یک نهاد دولتی بود و به دلیل قانون گریزی اش به سوی در خروجی و اخراج هدایت شد. مادرش را سکته داد و همسرش را هم وارد باتلاق مواد افیونی کرد. به گفته خودش عشق موتورسیکلت داشت برای همین دست به سرقت آن می زد تا هم رکاب زیر پایش باشد و هم هزینه موادش را تامین کند. در ادامه گفت و گوی خبرنگار ما را با یک سارق حرفه ای که این بار به جای زندان سر از کمپ در آورده است، می خوانید.
چند بار سرقت کردی؟
4 بار به خاطر سرقت به زندان افتادم. الان هم به خاطر اعتیادم در کمپ هستم.
شغل ات چه بود آیا متاهل هستی؟
کارمند یک نهاد دولتی بودم اما به خاطر برخی مسائل و همچنین اعتیادم از آن جا اخراج شدم و به خیابان گردی رو آوردم. متاهل هستم و دو فرزند بزرگ و از رو به رو شدن با آن ها شرم دارم.
چطور شد که به سرقت رو آوردی؟
اوایل قبل از این که معتاد شوم مادرم خرج زندگی مان را می داد. بعد از این که معتاد به شیشه شدم داستان عوض شد. با بالا رفتن مصرف موادم هزینه آن هم بالا رفت و دیگر کم آوردم. از یک طرف خجالت می کشیدم از مادرم پول بگیرم و از طرفی هم نمی توانستم خمار باشم. وقتی دیدم که با بیراهه رفتن نه راه پس دارم و نه راه پیش به سیم آخر زدم و شروع به دزدی کردم.
موقع سرقت نمی ترسیدی که گیر بیفتی؟
اولین بار موقع دزدی خیلی ترس داشتم چون بلد نبودم و تا آن موقع به مال کسی دست درازی نکرده بودم. از یکی از دوستان خلافکارم شنیده بودم که شیشه آدم را جسور می کند و بعد از کشیدن آن آدم دست به هر کاری می زند. من هم همین کار را کردم بعد از هر بار مصرف شیشه، مواد حالم را عوض می کرد.
در اولین دزدی، شیشه زیادی کشیده بودم، توهم زدم و با خودم حرف می زدم. اوایل شب بود و بی هدف داخل کوچه ها پرسه می زدم که ناگهان چشم ام به یک موتورسیکلت روشن جلوی در خانه ای افتاد. زمانی که به اطرافم نگاهی انداختم و دیدم کسی نیست از فرصت استفاده کردم و سوار بر موتورسیکلت به سرعت در کوچه پس کوچه ها محو شدم.
چگونه بار اول گیر افتادی؟
بعد از این که موتورسیکلت را سرقت کردم از ترس دستگیری اغلب شب ها بیرون می آمدم تا زیاد جلب توجه نکنم. شبی که با موتورسیکلت سرقتی در حال دور زدن در خیابان ها بودم چشم ام به یک دوچرخه جلوی مغازه ای افتاد.
خیلی آهسته نزدیک دوچرخه شدم و بعد از نیم نگاهی به اطراف آن را پشت ترک موتورسیکلت گذاشتم و به سرعت از آن جا دور شدم. ناگفته نماند که در حین دزدی یک میوه فروش مرا زیر نظر داشت اما چون شیشه مصرف کرده بودم اصلاً او را ندیدم. میوه فروش مرا تا جلوی در خانه ام تعقیب کرده بود و بعد از آن با لو دادن من، دستگیر و راهی زندان شدم.
چرا بعد از هر بار آزادی از زندان دوباره سراغ سرقت می رفتی؟
بعد از این که از زندان آزاد می شدم آس و پاس بودم و خانواده ام اصلاً با من کاری نداشتند چون مرا یک موجود اضافه می دیدند. پاک بودنم فقط چند روز طول می کشید و بعد از این که اعتیادم اوج می گرفت دوباره سراغ دزدی می رفتم. بار دوم دو موتورسیکلت را سرقت کردم. بعد از مصرف شیشه در توهم سیر می کردم و زمانی که با موتورسیکلت سرقتی داخل خیابان پرسه می زدم بعد از پیاده شدن از موتورسیکلت دیگر سراغ آن نمی رفتم و موتور دیگری را می دزدیدم. در زمان خماری فقط لوازم یدکی موتورسیکلت را می فروختم و خرج موادم می کردم. بار دوم بعد از سرقت موتورسیکلت توسط دوربین مدار بسته گیر افتادم و دوباره از زندان سر درآوردم.
چرا از خانواده ات کمک نمی خواستی تا خلاف نکنی؟
خانواده ام به خصوص زنم مرا رها کرده بودند چون از دستم خسته شده بودند. مادرم با حقوق مستمری که می گرفت به زور خرج زن و دو بچه ام را می داد. از رو به رو شدن با مادرم خجالت می کشدم چون برایش بچه خوبی نبودم. مادرم به خاطر آبروریزی های من و زندانی شدنم سکته کرد و خانه نشین شد. پیش خانواده ام جایی نداشتم و همیشه در پاتوق ها حیران و سرگردان بودم و به دنبال مواد کوچه پس کوچه ها را زیر پا می گذاشتم. البته کار به جایی رسیده بود که از طرف برخی مالخرها سفارش کار (سرقت) می گرفتم. مالخرها جنس های مورد نیازشان را به من سفارش می دادند تا برای شان بدزدم و هر بار بعد از دستگیر شدنم آن ها هم گیر می افتادند و تاوان پس می دادند.
بار سوم چطور سر از زندان درآوردی؟
زمانی که بار دوم از زندان آزاد شدم مثل دفعات قبل آه در بساط و از طرفی هیچ حامی نداشتم و دوباره سراغ دزدی رفتم. روزی بعد از دزدی یک موتورسیکلت با حال بد به خانه خاله ام رفتم. وقتی خاله ام وضعیت ام را دید مرا به درمانگاه برد و پزشک به خاطر حال خرابم دستور بستری شدنم را در بیمارستان داد. قبل از رفتن به بیمارستان چون می دانستم عمل جراحی زمان زیادی می برد برای این که خماری به من فشار نیاورد مقدار زیادی شیشه مصرف کردم. چون در حالت طبیعی نبودم با موتورسیکلت دزدی به سمت بیمارستان راه افتادم. سر یک چهارراه پشت چراغ قرمز ایستادم. ماموران با دیدن سر و وضع و رفتارهایم به من مشکوک شدند و بعد از استعلام دستم رو شد و به جای بیمارستان دوباره سر از زندان در آوردم.
چرا فقط موتورسیکلت سرقت می کردی؟
مواد شیره جانم را مکیده و نایی برایم نمانده بود برای همین سراغ موتورسیکلت می رفتم تا هم زیر پایم باشد و هم با فروش لوازم یدکی آن خرج موادم را تامین کنم. ناگفته نماند که از بچگی عشق موتورسیکلت داشتم و از دور دور کردن خیلی لذت می بردم برای همین با سرقت آن می خواستم به آرزوی دوران کودکی ام دست پیدا کنم. بعد از هر بار آزادی از زندان چند ماه بیشتر طول نمی کشید که دوباره سراغ دزدی می رفتم. بار سوم که از زندان آزاد شدم دوباره یک موتورسیکلت دزدیدم. البته بدون سوئیچ قادر بودم هر نوع موتورسیکلتی را روشن کنم برای همین هیچ موتورسیکلتی از دستم در امان نبود. آخرین بار یعنی بار چهارم همسرم مرا لو داد و باز به زندان افتادم. همسرم دیگر از دستم شاکی شده بود برای همین اصلاً چشم دیدن من را نداشت.
چطور شد این بار به جای زندان سر از کمپ درآوردی؟
بار چهارم که بعد از تحمل مدت زیادی حبس از زندان آزاد شدم شب هنگام به خانه رفتم و دیدم رفتارهای همسرم مشکوک است. نیمه های شب بود که با صحنه دردناکی رو به رو شدم. همسرم مثل من در دام خانمان سوز اعتیاد به مواد صنعتی گرفتار شده بود.
وقتی زنم را در حال مصرف شیشه دیدم شوکه شدم و اعصابم به هم ریخت. تصمیم گرفتم خودکشی کنم برای همین اول مقدار زیادی شیشه مصرف کردم تا ترسم بریزد و بعد از آن که از خود بیخود شدم مقداری سم محصولات کشاورزی را سر و دو نخ سیگار کشیدم. بعد از چند دقیقه به شدت حالم بد شد به طوری که خون بالا آوردم. با آه و ناله در گوشه ای از خانه افتادم و از داخل می سوختم. دخترم متوجه موضوع شد، از او خواستم قبل از انجام هر کاری کولر را روشن کند چون بدنم خیلی داغ شده بود. بعد از آن سریع اورژانس را خبر کرد و راهی بیمارستان شدم.
بعد از مرخص شدن از بیمارستان با همسرم اصلاً حرف نمی زدم و مدتی به این منوال گذشت تا این که روزی ماموران جلوی در خانه ام آمدند و من به خیال این که شاید دوباره در زمان توهمم دست به سرقتی زده باشم از ترس فرار کردم. این اتفاق چند بار رخ داد تا این که وقتی از فرار مداوم خسته شدم دلیل تعقیب ام را از ماموران پرسیدم و فهمیدم زنم خواسته است مرا به کمپ ببرند. الان مدتی است دور از هر هیاهو و خلافی شب ها را صبح می کنم تا تصمیم درستی برای زندگی ام بگیرم.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 192
افزایش دما تا پنج شنبه
صدیقی- بررسی نقشه های پیش یابی اداره کل هواشناسی خراسان شمالی بیانگر جوی پایدار تا پایان هفته و روند افزایش دما تا پنج شنبه در منطقه است. به گفته کارشناس پیش بینی اداره کل هواشناسی استان پدیده غالب از سه شنبه (امروز) تا پایان هفته آسمانی صاف تا قسمتی ابری، وزش باد و گاهی افزایش شدت آن خواهد بود. «هادی زاده» اعلام کرد: کماکان روند افزایش دما تا پنج شنبه ادامه خواهد داشت.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.