صدیقی
قدم به قدم بوی علف، تند و تیز می شود؛ علف هایی که برخی را به اصطلاح خودشان «های» می کند و با مصرف آن خنده از لبان شان نمی افتد. بوی علف در اکثر مواقع در کوچه پس کوچه های برخی محله ها مشام اهل بنگ را تیز و فضایی ها را گرد هم جمع می کند تا جماعت منگی و هپروتی سوار بر ارابه روان گردان های توهم زا راهی فضا شوند و به قول خودشان کهکشان را تسخیر کنند.
ماری جوانا یا علف (گراس) برگ و گل خشک شده گیاه شاهدانه است که از آن به عنوان داروی روان گردان استفاده می شود. مصرف علف تاثیرات مختلفی روی مصرف کننده می گذارد که گفته می شود اکثر مشتریانش، دختران و پسران نوجوان و جوان هستند. مصرف آن باعث کاهش اضطراب می شود و فرد را به شکل موقت سرخوش و شوخ طبع می کند.
به خاطر اثرات و خوشی های گذرای این روان گردان، فرد مکرراً به دنبال مصرف آن می رود و طبق شواهد مصرف مداوم آن اعتیاد روانی و جسمی را به دنبال دارد. یکی از روش های معمول استفاده از علف (گراس) به عنوان سیگاری است و در اکثر مواقع آن را به صورت دسته جمعی مانند سیگار دود می کنند. در همین نزدیکی ها کافی است سری به محله های حاشیه شمالی شهر بزنی تا شاهد دورهمی های منگی ها و بنگی ها باشی که به گفته خودشان با تولید مزرعه شان هر بار تعدادی از نوجوانان و جوانان را روانه فضا می کنند تا در خیال واهی شان برای دقایقی بی خیال باشند و قاه قاه بخندند.
عصر یک روز پاییزی وارد کوچه باریکی می شویم و با چند تن از فروشندگان علف یا به گفته خودشان «مزرعه دار» برخورد می کنیم که هر یک از آن ها از کیفیت تولید باغچه خود تعریف می کند و همگی شان پی در پی دود را وارد حلق شان و سرفه می کنند.
با یکی از راه بلدهای این منطقه همراه می شویم. یکی از فروشندگان علف، مرا خطاب قرار می دهد و با طنازی می گوید: «چی می خوای؟ خشکش رو بدم، ترش رو بدم، دوز بالاش رو بدم یا دوز پایینش رو؛ کدومش رو؟» ناگهان خنده هپروتی ها فضای کوچه را پر می کند. بعد از لحظاتی هر کدام از کیفیت محصول مزرعه خود می گوید که تعجب مرا بر می انگیزد؛ کدام مزرعه؟ همراهم متوجه گیجی ام می شود و می گوید: «بابا، مزرعه همان باغچه خانه شان و محصول هم «علف» یا همان سیگاری و شاهدانه است که کشت می کنند و پرورش می دهند». به گفته یک فروشنده ماده توهم زا، زمان کاشت علف (گراس) و شاهدانه اوایل بهار است و اوایل پاییز هم موقع برداشت آن هاست. البته او می گوید: پرورش دهندگان زمان برداشت علف را کمی جلو می اندازند چرا که سارقان همیشه در کمین هستند و سر این ماجرا چه اتفاقات عجیب و غریبی که روی نمی دهد. «گراس» در دو نوع نر و ماده کشت می شود که دوز و کیفیت نوع ماده آن بالا و البته قیمت اش هم فضایی است.
به گفته یکی از مصرف کنندگان علف(گراس) را بیشتر خشک و گرمی به فروش می رسانند که قیمت آن نیز بنا به کیفیت، از هزار تا 15 هزار تومان متغیر است. او اضافه می کند: البته کیلویی هم فروخته می شود که اکثر خریداران از استان های مجاور هستند و هر سال در زمان برداشت در این محله آفتابی می شوند. او به نقش فضای مجازی هم می پردازد که کار را برای خریداران و فروشندگان آسان کرده است. بسیاری از مصرف کنندگان سیگاری یا گراس را بمب خنده و سرخوشی می دانند و حتی در کمال تعجب آن را اعتیادآور فرض نمی کنند، در صورتی که چنین ماده روان گردانی اعتیادآور است. به گفته یک روان پزشک، علف (گراس) خاصیت اعتیادآور و وابستگی دارد و پرخوری، توهم، قرمز شدن چشم ها، کند شدن زمان برای فرد مصرف کننده، منگ و گیج شدن و خنده های جنون آمیز و بی مورد از جمله این عوارض هستند. گفته می شود میزان مصرف چنین ماده های روان گردانی بالا رفته است.
همان طور که در کوچه پس کوچه های یک محله حاشیه نشین پرسه می زنیم آفتاب هم در حال جمع کردن اشعه های طلایی اش است تا با فرا رسیدن شب، زوایای دیگری از دورهمی بنگی ها و منگی ها را نظاره گر باشیم. به اتفاق همراهم و چند تن از مصرف کنندگان وارد یک ساختمان در حال تکمیل می شویم که نایلون های علف خشک از روی دیوار خانه به هر تازه واردی چشمک می زند. به محض ورودمان قهقهه منگی ها هم بیشتر می شود و هر کدام با تکیه کلام خاص خودشان و «های، های» گویان به ما خوشامد می گویند.
دود فضای اتاق را احاطه کرده به طوری که بعضی مواقع فقط صدای سرفه شان شنیده می شود و هر کدام مشغول استفاده از یک نوع روان گردان و مواد سنتی هستند. البته جمع منگی ها یا سیگاری ها جورواجور است و با هر بار کام زدن دود را حلقه کنان از ریه های شان به هوا می فرستند و همزمان نیش شان تا بناگوش شان باز می شود.
یکی از مصرف کنندگان بدون مقدمه سرصحبت را با من باز می کند و می گوید:«می خوای «های» ات کنم؟! نترس خرج نداره مهمان خود خودم، تو رو با چند کام می برم فضا تا سیاره ها و کهکشان ها رو ببینی، البته در وسط راه در سیاره مریخ فرود میام تا با هم یک بستنی یخی بزنیم تو رگ و تازه با برادر خوانده زمین هم بیشتر آشنا بشی، چطوره ؟» همه با شنیدن این جملات خیالی چنان می زنند زیر خنده که دل و روده های شان کم مانده بیرون بریزد. هنوز ذهنم درگیر جمله «های» است که از طناز جمع شنیدم. همراهم پاسخ می دهد که اصطلاح «های» به معنی بالا رفتن و فرستادن من روی ابرهاست. وقتی از علایم شناخته شدن فرد وابسته به گراس و شاهدانه می پرسم یکی بی درنگ با لحن منگی جواب می دهد: «ببین داداش خیلی ساده است؛ یکی این که چشمات قرمز می شه، دوم به یک محل یا شیئی خیره می شی و هی می خندی و سوم این که توهم می زنی و احساس سرخوشی می کنی و می خوای پرواز کنی و بال بال می زنی؛ این طوری، ملتفت شدی؟!» او ادامه می دهد: «البته خانواده ها و والدین باید بیشتر حواسشون به بچه هاشون باشه تا سراغ چنین ماده توهم زایی نرن». شب به نیمه نزدیک می شود و کمی آن سوتر جمع «پیک نیکی ها» هم کم کم داغ می شود و از همه جالب تر نوع سرمایه گذاری فضایی شان است. گروه شان شش نفره است و گرد یک پیک نیک مدام دود تریاک هوا می کنند و طرح خیالی می دهند. یکی از آن ها قصد راه اندازی یک کارخانه را دارد تا به زعم خودش همه دوستانش را سر کار ببرد، دیگری قصد صادرات طلای سرخ را دارد، سومی هنوز به دنبال گرفتن مجوز پرورش آبزیان است چون عاشق زیرآبی رفتن است، یکی از آن ها به دنبال کار است که سریع درخواستش از سوی دوست متوهمش اجابت می شود تا برای شرکت او کار کند، اما نفر بعدی هدفش بزرگ تر از همه و دهن پرکن است و قصد راه اندازی بزرگ ترین گلخانه خاورمیانه را دارد که حضار با شنیدن این جمله قند در گلوی شان می پرد و تا حد خفگی پیش می روند.
بعد از رد و بدل شدن اخبار کسب و کار در بین فضایی ها میزبان وارد می شود و خطاب به پیک نیکی ها می گوید: «داداش های نشئه ای هر کی کار انجام نشده ای از قبیل گرفتن مجوز، احداث کارخانه، صادرات و واردات و غیره داره دست بجنبونه که می خوام پیک نیک رو خاموش کنم چون بعد از اون دیگه ایجاد کسب و کار ممکن نیست».
قهقهه «منگی ها» و «نشئه ای ها» باز سکوت شب را می شکافد و همه از روی ابرهای توهم شان پایین می آیند و بعد از آن هر کدام به سمتی به راه می افتند و در ظلمات شب گم می شوند.
خبر مرتبط
معاون دادستان هشدار داد:
زندان در انتظار فروشندگان «گراس» و «شاهدانه»
صدیقی- گراس و شاهدانه از مشتقات مواد مخدر هستند و طبق قانون مبارزه با مواد مخدر با عرضه کنندگان و تولیدکنندگان این مواد برخورد می شود و مجازات آن نیز زندان است. معاون دادستان بجنورد با بیان این مطلب افزود: هر سال در فصل پاییز که موقع برداشت گیاه گراس و شاهدانه است برخوردها و دستگیری ها هم زیاد است که طبق قانون مبارزه با مواد مخدر برای افرادی که به نگهداری، تولید و فروش آن مبادرت می کنند مجازات در نظر گرفته و علاوه بر جزای نقدی، حبس هم به مجازات آن ها اضافه می شود.«عباسی» به چگونگی اعمال مجازات برای چنین ماده های روان گردانی اشاره کرد و گفت: نوع مجازات ها بر اساس خشک و سبز بودن علف (گراس) متفاوت و مجازات گراس خشک شده بیشتر از بوته سبز آن است. وی در خصوص عرضه کنندگان و تولیدکنندگان این گونه ماده های روان گردان هشدار داد که قانون در برخورد با آن ها هیچ مماشاتی ندارد و طبق قانون به شدت با آن ها برخورد می شود. به گفته این مسئول، خانواده ها باید در آموزش و آگاهی دادن به فرزندان خود در خصوص مضرات چنین ماده های گیاهی توهم زایی اهتمام بیشتری داشته باشند.