یاد خانه تکانی های قدیم به خیر
تعداد بازدید : 15
خانه تکانی با دغدغه های کرونایی
علوی
روزی روزگاری خانه تکانی ها لطف و صفایی دیگر داشت. آن موقع ها بوی اسفند که به مشام می رسید، افراد با آغوش باز به استقبال بهار می رفتند اما این روزها برخی افراد با شیوع ویروس کرونا دل خوشی برای خانه تکانی ندارند و برخی دیگر هم برای این که از شر این ویروس ناخوانده در امان بمانند خانه تکانی و جای جای خانه شان را ضد عفونی می کنند.
در آن سال ها مردم خود را برای بهار با شور و شوق دیگری آماده می کردند؛ بهاری که قرار بود در آن میوه های تندرستی، شادی و دیدارها بر سر سفره دل ها چیده شود.
خانه تکانی های آن موقع البته سختی های زیادی با خود به همراه داشت اما چیزی از صفای دل ها کم نمی کرد. وقتی پنجره چوبی اتاق مادربزرگ را که رو به حیاطی بزرگ بود باز می کردی دلت حال و هوای دیگری می گرفت. هر چند سرما و سوز برف را با تمام وجود می توانستی حس کنی اما جانی دوباره می گرفتی تا بلند شوی و خانه را از گرد و غبار بزدایی، دلت را با خودت صاف کنی و به استقبال بهار بروی.در ایوان بلند خانه مادربزرگ با آن تیرهای چوبی اش، گل های شمعدانی یک به یک هرس می شدند تا خود را برای آمدن بهار و روییدن سبزه آماده کنند. راستی که خانه تکانی های قدیم چه حالی داشت. اما این روزها مردم به دلیل ترس از شیوع ویروس کرونا برخی هراس دارند تا خانه هایشان را تمیز کنند اما برخی دیگر ترجیح می دهند خطرها را به جان بخرند و خانه را تمیز و ضد عفونی کنند.
قهقهه های کودکانه
همان موقع ها وقتی مادرگوشه اتاق نشیمن را که تا سقف اش رختخواب چیده بود، تمیز می کرد و می خواست چادرشب رختخواب ها را باز کند، چقدر روی آن ها می پریدیم و هر چه مادر داد و بیداد می کرد، گوش شنوایی نبود و صدای قهقهه های مان به آسمان می رسید. همان موقع بود که یکی از بچه ها از بالای رختخواب ها به پایین سقوط می کرد و همه رختخواب ها نیز رویش آوار و طاقت مادر طاق می شد اما اکنون بیشتر مادران از ترس انتقال کرونا هر روز ملافه و وربالشتی ها را می شویند و به بچه ها هم اجازه دست زدن به آن ها را نمی دهند.
بوی بهار
اسفند که می شد، قدم در کوچه باغ ها که می گذاشتی از در و دیوار خانه ها قالی، زیرانداز و جاجیم آویزان شده بود، آن روزهای سخت از آب لوله کشی در خانه ها خبری نبود و برخی خانه ها چاه آب داشتند و سطل به سطل از چاه آب می کشیدند و در دبه ها و ظرف های بزرگ می ریختند و با مشقت فراوان قالی ها را در سرمای سخت اسفند آن سال ها می شستند.بانو «کمالی» که منزل شان در نزدیکی قنات صدرآباد بود از شست و شوی قالی ها و لباس ها در این قنات بزرگ یاد می کند و می گوید: آن زمان مردم برای شستن وسایل بزرگی مانند قالی، ملافه، موکت، زیرانداز و قابلمه های مسی به قنات صدرآباد می آمدند و آن جا برای خودش دنیای دیگری داشت. تعداد زیادی از بانوان کنار هم می نشستند تا نوبت شان شود و یک به یک وسایل خود را در آب جاری این قنات بشویند. خنده بود و صحبت های شیرین، هر فردی چیزی می گفت. البته گاهی هم برخی افراد که لباس های آلوده را سر چشمه می شستند باعث ناراحتی بقیه می شدند و دلخوری هایی پیش می آمد اما به زودی رفع می شد. این شهروند ادامه می دهد: آن موقع ها در همین کار کردن و خانه تکانی ها و تجمع های این چنینی، مادرانی که به دنبال عروس مناسبی بودند، با نگاه کردن به دختران نوجوان و جوان و سنجیدن این که چقدر کدبانو و اهل کار هستند، دختری را نشان می کردند و درباره اش از آن هایی که آن جا بودند و او را می شناختند، پرس و جو می کردند.
بانویی دیگر هم بیان می کند: در زمان قدیم برای شستن در و دیوار خانه ها و تمیز کردن و برق انداختن آن ها از مواد شوینده مختلفی که به راحتی همه لکه ها و کثیفی ها را بزداید خبری نبود و ناچار بودیم از سنگ هایی خاص برای سفید کردن دیوارهای خانه استفاده کنیم.
«شکوری» ادامه می دهد: آن موقع ها کمتر فردی برای نظافت خانه اش از کارگر استفاده می کرد و همه بانوان خودشان کارها را با کمک همدیگر انجام می دادند.
گاهی همسایه ها و گاهی اقوامی که با هم در یک حیاط زندگی می کردند، به کمک هم می آمدند یا این که جوان ترها بعد از این که نظافت خانه خود را انجام می دادند به خانه مادر و مادر همسر خود می رفتند و به آن ها در خانه تکانی که رسمی کهن و سنتی دیرینه بود، کمک می کردند.وی عقیده دارد: در زمان قدیم مردم اعتقاد زیادی به خانه تکانی داشتند و به طور حتم غبار را از خانه های شان می زدودند اما امروزه برخی افراد اعتقاد چندانی به خانه تکانی ندارند و حتی آن را انجام نمی دهند در حالی که آن موقع اسفند که به نیمه می رسید، بانوان به هول و هراس می افتادند که مبادا کارهای شان بماند و نتوانند خانه های شان را آن طور که دل شان می خواهد برای نوروز تمیز کنند.
یکی دیگر از بانوان کهن سال هم اظهار می کند: در زمان قدیم از گیاهانی مانند «چوبک» و «اشغار» برای تمیز و سفید کردن لباس ها و ظروف استفاده می شد به این صورت که «اشغار» را می سوزاندیم و بعد در دیگ بزرگ پر از آب به قدری می جوشاندیم که کف کند و آن کف را برمی داشتیم و از آن برای شستن لباس ها و سفید کردن آن ها استفاده می کردیم. وی خاطرنشان می کند: قبل از شستن فرش ها یا پتوها، آن ها را بالای بام می بردیم و با چوب روی آن ها محکم می زدیم تا گرد و خاک شان گرفته شود، سپس آن ها را می شستیم تا برق بیفتند. وی می گوید: آن موقع پستوی خانه ها محل نگهداری اشیای اضافی بود و همه ساله بانوان وسایل آن را به داخل حیاط می آوردند و آن چه را که لازم نداشتند، دم در می گذاشتند تا فرد محتاجی بردارد.
این بانو ادامه می دهد: آن موقع وسایل خانه ها کم و ایوان ها و حیاط خانه ها بزرگ بود و خانه تکانی به معنای واقعی انجام می شد به این صورت که همه وسایل را از داخل اتاق ها بیرون می آوردیم، در گوشه ای از حیاط یا ایوان می گذاشتیم، در و دیوار اتاق ها را به خوبی تمیز می کردیم، سپس وسایل را یک به یک به داخل اتاق ها می بردیم اما امروزه آن قدر وسایل ریز و درشت در خانه های کوچک هست که امکان بیرون بردن و جا به جا کردن آن ها وجود ندارد.
به گفته وی، دم عید که می شد بازار مسگرها، پنبه زن ها و لحاف دوزها رونق می گرفت و بعضی از آن ها به خانه ها می آمدند و پنبه زنی یا سفید کردن ظرف های مسی را در خانه ها انجام می دادند. برخی لحاف دوزها هم فرصت سرخاراندن نداشتند و لحاف و تشک های نو را برای مردم به خصوص تازه عروس ها می دوختند. این شهروند بیان می کند: حال و هوای اسفند آن سال ها با اکنون تفاوتی به اندازه زمین تا آسمان دارد و دیگر آن روزها با آن همه صفایش برنمی گردد.