پیرنشین هایی که به خاطره ها پیوست
از«هشتی» و «دوپوشه»، تا «ساباط» و «حوضخانه» های قدیمی
علوی- دالان سرد و تاریکی که بوی نم از در و دیوار آن می بارید و پرده جلوی در که آویزان شده بود تا چشم نامحرمان به اندرونی نیفتد، این روزها فقط در خاطر برخی از بزرگ ترها باقی مانده است. صدای باد که در گوش سپیدارهای بلند می پیچید، همه خاطرات کودکی را در هم می پیچید و قهر بچه ها را به آشتی پیوند می زد. تابستان ها با هر پیچش باد، دل همه می خواست که دمی زیر سایه بلند سپیدارها بنشینند و گپی بزنند. شاید آن ها هم از زمان های قدیم تر خود حرف می زدند و به آن خاطرات دل خوش می کردند. حیاط های بزرگ با اندرونی هایش مانند آدم هایش به دست غبار زمانه سپرده شده اند و اکنون یا تلی از خاک هستند یا جای آن ها را ساختمان های بلند گرفته و دیگر از آن درختان توت، سپیدار و گیلاس خبری نیست. گوشواره گیلاس تابستان ها طرفداران خودش را داشت و دختر بچه ها فقط به دنبال گیلاس هایی بودند که بتوانند با آن گوشواره ای برای خود درست کنند. در آن خانه ها فقط هیاهو و شادی بود و صدای خنده بچه ها تا فلک هم می رسید. دم دمای غروب که می شد مادران چادرهایشان را به کمر می بستند، پارچه بزرگ یا زیراندازی را برمی داشتند، زیر درخت توت می گرفتند و درخت را به شدت تکان می دادند تا توت هایش بریزد. هنوز هم صدای آن همه هیاهو در گوشم هست که وقتی توت ها روی سرمان می افتاد چه خنده هایی می کردیم و برای این که از کثیف شدن در امان باشیم مدام این طرف و آن طرف می دویدیم تا توت ها روی سرمان نریزد.
«دوپوشه» های قدیمی
دیوارهای کاهگلی خانه ها، زیرزمین ها و مطبخ خانه های قدیمی بهترین مکان برای نگهداری از ترشی بود و مادران و مادربزرگ ها در فصل تابستان مشغول خرید میوه ها و سبزی های فصل بودند تا با آن انواع ترشی و سالاد را برای روزهای زمستان تدارک ببینند. آن روزها که از یخچال خبری نبود، گوشه مطبخ خانه ها جایی بود که همه مواد خوراکی مانند ترشی جات در آن جای می گرفت، میوه هایی مانند انگور آونگ و از بندی آویزان می شد تا کمی تر و تازه بماند. آن موقع دالان ها فقط انباری و مکانی برای وسایل به درد نخور نبود بلکه در معماری همه خانه ها چنین فضایی در نظر گرفته می شد تا چشم نامحرمان به داخل خانه نیفتد. پس از گذر از این دالان ها چشم هر بیننده ای به فضای داخل خانه، حیاط اندرونی و ساختمانی که در آن سوی حیاط بود، می افتاد. بانوی کهنسالی که خانه ای با چنین شکل و شمایلی داشت، اما اکنون به جبر زمانه در آپارتمان زندگی می کند، معماری خانه های قدیم را با خانه های امروزی بسیار متفاوت ذکر می کند زیرا در آن زمان هر مکانی که در ساختمان ها ساخته می شد، دلیل موجهی داشت و از آن استفاده بهینه ای می شد. بانو «پهلوانلو» از مکانی به نام «دوپوشه» در خانه های قدیمی یاد می کند که بالاخانه ای بود که روی یکی از اتاق ها ساخته می شد و حکم انباری را داشت تا وسایل زاید در داخل اتاق ها قرار نگیرد. او همچنان که خاطرات گذشته را مرور می کند به این نکته هم اشاره می کند که اگرچه در آن زمان در و پنجره ها چوبی بود و با زنجیر زهوار در رفته ای که در بالای چارچوب ها وجود داشت، قفل می شد اما دل ها صاف بود و به هم نزدیک، کدورت در آن جایی نداشت و همه با هم مهربان بودند. آن موقع در سرویس های بهداشتی و ظرفشویی از آب گرم خبری نبود و باید ظرف هایمان را پس از هر وعده غذایی با آب سردی که سرما را به مغز استخوان آدم منتقل می کرد، می شستیم اما امروزه در همه خانه ها آب گرم وجود دارد. او اظهارمی دارد: در زمان قدیم سعی شده بود تا سرویس های بهداشتی دور از آشپزخانه و در آن سوی حیاط باشد، اما در حال حاضر این مکان ها بسیار به هم نزدیک شده و رفته رفته دیگر آشپزخانه نیز از بین رفته است. در گذشته یک محوطه بزرگ یا اتاقی به آشپزخانه اختصاص داشت که امروزه دیگر از اتاقی مخصوص برای آشپزخانه خبری نیست و حتی همان اپن ها نیز از بین رفته و آشپزخانه جزو فضایی از هال شده است.آن روزها هر اتاق کاربری خاصی داشت، مکانی به نام صندوقخانه در بیشتر خانه ها بود که زنان صندوق ها و صندوقچه های قدیمی خود را درآن می گذاشتند و در آن صندوق ها اشیای قیمتی و پارچه های نفیس خود را قرار می دادند. حتی میهمان ها هم اتاق مخصوص به خود را داشتند که به آن «مهمان خانه» می گفتند. اتاقی بود که در آن بیشتر وقت ها بسته بود تا شیطنت بچه ها گل نکند و آن جا را به هم نریزند. پشتی های قدیمی، بالش ها و مخده های رنگی دور تا دور آن گذاشته می شد و پتوهای ملحفه شده سفید و تمیزی در اطراف اتاق بود که به احترام میهمانان پهن می شد. همیشه این اتاق عطر خوشی داشت و اشیای قدیمی و ارزشمند در طاقچه های این اتاق جای می گرفت. جای آینه و شمعدان بلور مادر ها نیز همیشه در این طاقچه بود و به همین سادگی از میهمانان پذیرایی می شد. اما از آن اتاق ها و میهمانی های ساده فقط نام و نشانی باقی مانده است.
شمعدانی های لب حوض
بوی کاهگل و عطر شمعدانی های لب حوض آبی رنگ، مشام قدیمی ها را هنوز هم که هنوز است، نوازش می دهد. به گفته یکی از شهروندان کهنسال، آن زمان در حیاط بیشتر خانه ها حوض بود. بعضی از آن ها حوض های کوچکی داشتند و برخی دیگر دارای حوض های بزرگی بودند و هر چند وقت یک بار باید آب این حوض ها عوض می شد. «رسولی» سقف خانه ها را از تیرهای چوبی ذکر می کند که گاهی از هجوم خزنده های موذی مانند مار در امان نبود و برخی خانواده ها برای در امان ماندن از گزند این جانوران، پرده ای را روی سقف می کشیدند تا اگر حشره یا جانوری در لا به لای تیرهای چوبی سقف زندگی می کرد، داخل آن بیفتد. او که خود هنوز در حیاط قدیمی اش زندگی می کند، اظهارمی دارد: زمانی که بچه بودم اتاق ها همه در یک راستا یا دور تا دور حیاط بود و در سمت دیگر حیاط نیز ساختمانی به منظور استفاده به عنوان آشپزخانه و سرویس بهداشتی وجود داشت. بعدها که خودمان صاحب خانه شدیم، معماری خانه ها به گونه ای بود که برخی موارد معماری قدیمی در آن رعایت شده بود؛ به عنوان مثال قبل از وارد شدن به هال خانه، اتاق کوچکی به نام «هال کوچک» وجود داشت که هم از آن به عنوان کفش کن استفاده می شد و هم این که چشم نامحرم به داخل خانه نمی افتاد اما امروزه از هال کوچک، دوپوشه، دالان و پنج دری خبری نیست.
تاکید بر حریم خانوادگی
به گفته یک کارشناس ارشد برنامه ریزی شهری، ساختمان های قدیمی یک سری ویژگی هایی داشتند که مهم ترین آن ها در کشور ما با توجه به شرایط اقلیمی و عرفی مانند بحث محرمیت، «درون گرا» بودن آن است. «علی مستوفیان» ساخت دیوارهایی با ضخامت بالا را نیز راهکاری برای عایق حرارت و صدا در زمان قدیم می داند در حالی که در سازه های کنونی از این راهکار کمتر استفاده شده و بیشتر سازه ها فلزی است. وی تزئینات داخل منازل زمان قدیم را بسیار ساده و کم هزینه عنوان می کند که با این وجود هویت نیز داشت و بر خلاف ساختمان های کنونی که به نمای بیرونی توجه زیادی می شود، به نمای داخلی به عنوان فضای مطلوب و آرامش بخش توجه می شده است و به نظر می رسد در نمای ساختمان های کنونی تقلیدهایی انجام می شود که هیچ هویت و معنایی ندارد. این در حالی است که در گذشته اگر نمایی کار می شد، آیاتی از قرآن یا شعری بر سر در خانه ها بود. وی به وجود صمیمیت در خانه های قدیمی هم اشاره می کند که وجود یک سری عناصر مانند حوض، آب، درخت و گل و گیاه علاوه بر دلپذیر کردن، فضای صمیمی ایجاد می کرد و صاحبخانه پس از فارغ شدن از کار روزانه می توانست در آن فضا به آرامش برسد، همچنین حیاط ها مقیاس انسانی داشت یعنی نه آن قدر کوچک بودند که افراد نتوانند از آن فضا لذت ببرند و نه آن قدر بزرگ بودندکه آن ها را از هم دور کند و همین امر باعث به وجود آمدن صمیمیت می شد.این کارشناس به استفاده افراد قدیمی از امکاناتی که در دسترس داشته اند هم اشاره می کند و اظهارمی دارد که در آن زمان ،مردم از ابزار و امکانات منطقه خود در ساخت خانه ها استفاده می کردند و به جای امروزی ها که از انواع وسایل گرمایشی و سرمایشی استفاده می کنند، مکان هایی را در خانه ها برای این منظور تعبیه می کردند. وی بیان می کند: در زمان قدیم در مناطق کویری از بادگیر و حوضخانه و در مناطق کوهستانی از فنون معماری مانند کوتاه کردن سقف برای مقابله با گرما و سرما استفاده می شد. وی که به مطرح بودن بحث حریم و آسایش اهل خانه در زمان قدیم اشاره می کند، از آشپزخانه های آن زمان یاد می کند که در پشت اتاق های نشیمن و در مکانی که از بیرون دید نداشت، واقع می شد اما دیگر چنین مواردی کمتر رعایت می شود از سوی دیگر عناصری مانند بادگیر، حوضخانه و «پیرنشین» نیز از بین رفته است. وی «پیرنشین» را مکانی در ورودی در خانه ها عنوان می کندکه از فضای کوچه فاصله کمی داشت و شامل دو سکو در دو طرف در حیاط بود تا افراد مسن در آن جا بنشینند و تا زمان باز شدن در خستگی بگیرند، همچنین سلسله مراتب ورود به فضای ورودی را ایجاد می کرد که فرد از فضای عمومی وارد فضای خصوصی می شد. وی ادامه می دهد: پس از آن سازه «هشتی» بود که با دالانی به حیاط خانه متصل می شد تا اگر در خانه باز بود، فردی نتواند فضای داخل خانه را ببیند و پیش زمینه ای نیز محسوب می شد که اهالی منزل برای ورود فرد غریبه آماده شوند و خود فرد هم می توانست برای ورود به خانه آمادگی پیدا کند. به گفته «مستوفیان»، یکی دیگر از سازه هایی که امروزه به دست فراموشی سپرده شده « بهارخواب یا مهتابی» است که تراس هایی بود که از آن برای استراحت استفاده می شد؛ همچنین در کوچه ها نیز دیگر از «ساباط» ها خبری نیست؛ همان طاق های بلندی که بر بخشی از کوچه سایه می انداخت و تابستان ها فضا را برای رهگذران دلپذیر می کرد و هنگام بارندگی، پناهگاه آن ها و همچنین باعث پیوستگی فضاهای ساختمانی می شد.