تعداد بازدید : 151
سیاه و سفید زندگی زن با اراده
هر چند سن و سالی ندارد اما مانند زنان میانسال جلوه می کند، مصرف مواد مخدر چهره اش را سیاه کرده است. دست روی زانویش گذاشته و از زمین سوخته زندگی اش بلند شده است تا این زندگی را که به خاکستر تبدیل شده با اراده آهنین و ایمان قوی اش به یک باغچه با طراوت و سرشار از زندگی برای خود و تنها دخترش تبدیل کند.
زن با اراده از ماجرای زندگی اش چنین می گوید: از زمانی که به این دنیا پا گذاشتم روز خوش ندیده ام انگار گلیم بخت من را با تار و پود سیاه بافته اند.
از نظر مالی خیلی ضعیف بودیم چون پدر و مادرم هر 2 اعتیاد داشتند و مبلغ ناچیزی را که از کارگری در می آوردند خرج نشئگی خودشان می کردند و با بخور و نمیری که داشتیم امرار معاش می کردیم .
صبح تا شب بساط مواد مخدر در خانه پهن و خانه مان پاتوق معتادان بیکار از همه جا رانده شده بود. دنیایشان فقط مصرف مواد بود و دیگر هیچ.
دیگر تحمل این شرایط برایم سخت شده بود،چون نگاه های تحقیرآمیز هم سن و سال هایم و همسایه ها مرا به شدت آزار می داد زیرا خانه ما به یک خانه فساد تبدیل شده بود و مدام افراد مختلفی به خانه ما رفت و آمد می کردند.
به دنبال راهی می گشتم تا خودم را از این مخمصه رها کنم. تا این که از نگاه های پسری که گهگاهی برای فروش مواد به خانه ما رفت و آمد می کرد فهمیدم من را زیر نظر دارد. البته من هم بدم نمی آمد با او ازدواج کنم تا از این منجلابی که پدرم برای ما درست کرده بود رهایی یابم. روزی که این قاچاقچی برای پدرم مواد آورده بود در حین مصرف مواد من را از پدرم خواستگاری کرد .
پدرم نیز با شنیدن این حرف خوشحال شد و قبول کرد، تا هم از این طریق یک نان خور و مزاحم کم شود و از طرفی چند صباحی از ازدواج من به نان و نوایی برسد .
بدون تشریفات خاصی و با گرفتن یک میهمانی کوچک به عقد هم در آمدیم و بعد از چند هفته ای بدون برگزاری جشن عروسی به خانه شوهرم پا گذاشتم و در گوشه حیاط منزل پدری اش یک آلونکی که اسمش را خانه گذاشته بودند ساکن شدیم. اوایل، زندگی خوبی داشتم، حداقل روزهای اول کتک نمی خوردم و فحش و ناسزا نمی شنیدم .
بعد از مدتی او که همه پول ها را صرف کشیدن مواد با پدرم کرده بود بیکار شد و هر روز صبح تا شب یا خواب بود یا در حال مصرف مواد بود و اصلا مسئولیت زندگی را قبول نمی کرد. مدتی پدر شوهرم مخارج زندگی ما را تا حدی که از گرسنگی نمیریم تأمین کرد اما بعد از مدتی او نیز از این وضعیت خسته شد و جل و پلاس ما را در کوچه ریخت و گفت دیگر حاضر نیست ما را ببیند.
دیگر همان سرپناه را هم نداشتیم . یکی از دوستان همسرم که در یکی از شهرهای شمال کشور زندگی می کرد کاری در مرغداری برای ما پیدا کرد و ما هم در آن جا مشغول به کار شدیم، البته بیشتر کارها را من انجام می دادم و او طبق معمول بعد از مصرف مواد در خواب بود.
شوهرم برای تهیه مواد گاهی مرغ های مرغداری را می دزدید تا این که صاحب کارمان، از دزدی های شوهرم با خبر شد و ما را از آن جا بیرون کرد.
دیگر از دست کارهای او جانم به لبم رسیده بود و اینقدر زندگی برای من سخت شده بود که چاره ای جز مصرف مواد برای تسکین دردهایم پیدا نکردم و من هم به یک معتاد حرفه ای تبدیل شدم .
مدتی آواره بودیم تا این که دوباره در شهر مجاور مان در یک مرغداری مشغول به کار شدیم و این بار عزم خودم را جزم کردم و همه کارها را به دست گرفتم و چهار چشمی مواظب شوهرم بودم تا خطایی از او سر نزند و مثل سابق آواره کوچه و خیابان نشویم.
خودم خرج مواد او را می دادم. چند ماهی گذشت فهمیدم بار دار هستم و اوایل تصمیم گرفتم به خاطر بچه داخل شکمم مواد را ترک کنم اما یکی از همسایه ها به من گفت چطور با این وضعیت جسمانی می توانم اعتیادم را ترک کنم؟ زیرا او معتقد بود باید هر طوری که شده مصرف مواد را ادامه دهم تا بچه و هم خودم جان سالم به در ببریم.
من هم به توصیه او دوباره مصرف مواد را شروع کردم.
بالاخره دخترم به دنیا آمد البته او در دوران جنینی معتاد شده بود، نوزاد معتادی که غیر از شیر مادر باید دود مواد را به منوی غذایش اضافه می کردم تا آرامش کاذب به او بدهم. چند وقتی به این منوال گذشت و او با هر بار گریه کردن با دود مصرف مواد من آرام می گرفت و هر چقدر بزرگتر می شد نیازش به مواد نیز بیشتر می شد.
شوهرم که اصلا به فکر ما نبود و سختی زندگی روی دوش من بود و مجبور بودم دو برابر سابق کار کنم و به خاطر همین، خیلی وقت پهن کردن بساط مواد را نداشتم و مجبور شدم شربت «تریاک»به دخترم بدهم تا کسی متوجه اعتیاد او نشود.
روز به روز اوضاع مالی و جسمی من خراب تر می شد و درست و حسابی هم نمی توانستم کار کنم، صاحب کار وقتی این اوضاع را دید عذر ما را خواست و گفت دیگر به درد کار او نمی خوریم و از چیزی که همیشه وحشت داشتم به سرمان آمد و این بار با یک بچه دوباره آواره کوچه و خیابان شدیم.
شوهرم به من پیشنهاد داد مدتی را در خانه دوستش بگذرانیم تا دوباره بتوانیم کاری دست و پا کنیم. من هم وقتی چاره ای نداشتم قبول کردم و مدتی در خانه دوستش ساکن شدیم، تا این که روزی دوستش که در کار قاچاق مواد بود به من پیشنهاد داد برای رهایی از این بدبختی و فلاکت مدتی برای او مواد جابه جا کنم تا از این طریق پول خوبی نصیب مان شود.
اول قبول نکردم ولی وقتی به دخترم و زندگی ام نگاهی انداختم چاره ای نداشتم وقبول کردم فقط برای یک بار این کار را بکنم. روز بعد او کیف دستی را که مواد را در آن جاسازی کرده بود به من داد و گفت باید در یکی از شهرهای مورد نظر او به فلان شخص تحویل دهم و کار زیاد سختی نیست و اگر فقط کمی زرنگ باشم همه چیز حل می شود.
من کیف حاوی مواد را تحویل گرفتم و سوار بر اتوبوس به راه افتادم ،غرق رویا بودم تا این که اتوبوس در یک ایست بازرسی توقف کرد، یک مامور پلیس به داخل اتوبوس آمد و نگاهی به اطراف انداخت. با دیدن مأمور، ترس وجودم را فرا گرفت و مامور به همین دلیل به من مشکوک شد و من را به همراه وسایلم از اتوبوس پیاده کرد طولی نکشید همه چیزلو رفت و من را به همراه مواد دستگیر کردند و چند سالی به زندان افتادم. وقتی به زندان افتادم خیلی نگران دخترم بود تصمیم گرفتم داخل زندان حرفه ای را یاد بگیرم تا از دست این افیون خانمان سوز خلاصی یابم و بعد از تمام کردن دوران زندانی ام کاری دست و پا کنم.
داخل زندان به کمک مسئولان زندان خیاطی یاد گرفتم و بعد از سپری کردن دوران محکومیتم از زندان آزاد شدم و نزد خانواده ام برگشتم.
وقتی به سراغ شوهرم رفتم و او و دخترم را در آن وضعیت خفت بار دیدم تصمیم گرفتم به هر قیمتی که شده دخترم را از چنگال مرد شیطان صفتی که خانه را به لانه فساد تبدیل کرده بود نجات دهم و از او جدا شوم. خیلی زود به خاطر وضعیت شوهرم طلاق گرفتم و حضانت دخترم را نیز بر عهده گرفتم تا اشتباهات گذشته ام را که در حق او انجام داده بودم جبران کنم و او را از این منجلاب اعتیاد برهانم .
دخترم را مدتی در یک کمپ ترک اعتیاد بستری کردم تا وجود او از شر این مواد لعنتی پاک شود. خودم نیز به خاطر حرفه خیاطی که در زندان آموخته بودم در یک تولیدی لباس به سفارش یکی از خیران مشغول به کار شدم و خدا را شکر الان دستم جلوی کسی دراز نیست و دخترم را بعد از این که پاک شد به مدرسه فرستادم تا آینده خوبی را روی ایمان و اعتقادات دینی استوار سازد و زندگی اش مثل من روی حباب بنا نشود.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
دیدگاه شما | 1 نظر
خراسان شمالی 65 سال پیش در روزنامه خراسان
تعداد بازدید : 120
قتل در پی اختلاف برای تهیه علوفه دام ها
روزنامه خراسان در شماره 2607 که 17 تیر 1337 به چاپ رسید، در مطلبی در ستون «گزارش خبرنگار ما از شهرستانهای استان نهم» از وقوع یک فقره قتل در یکی از روستاهای شیروان در پی اختلاف بین 2 پسر عمو برای تهیه علوفه مورد نیاز دام ها خبر داده است. در این مطلب که در صفحه 4 به چاپ رسیده عنوان شده متهم به قتل فراری شده و از سوی مأموران تحت تعقیب قرار گرفته است. در مطلبی دیگر در این ستون با اشاره به مبارزه با مالاریا می خوانیم: «اکیپ مبارزه با مالاریا که چند روز قبل جهت سمپاشی بشیروان وارد شدند در حومه شیروان ماموریت سمپاشی آنها باتمام رسیده و بطرف قوچان حرکت خواهند کرد.» در مطلبی دیگر با تیتر «حفر چاه» به حفر چاه نیمه عمیق در بیمارستان شیروان از سوی سازمان بهداشت اشاره شده است.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
عملکرد یکساله ورزش زیر ذره بین پیشکسوتان
تعداد بازدید : 173
دریغ از یک «خسته نباشید»
ورزش خراسان شمالی در سالی که گذشت روزهای پر فراز و نشیبی را پشت سر گذاشت و در برخی رشته ها خوش درخشید و برخی رشته ها هم به دلایل مختلفی از جمله نبود اعتبار و حمایت، نتوانستند توفیقی حاصل کنند.
این که ورزش استان در سال 94 چگونه گذشت و چه کنیم که بتوانیم در سال جاری در رشته های مختلف ورزشی، خوش بدرخشیم، موضوعی است که درباره آن، نظر تعدادی از پیشکسوتان ورزشی استان را جویا شدیم.
یکی از بانوان پیشکسوت در رشته دو و میدانی معتقد است: ورزش خراسان شمالی در سالی که گذشته عملکرد بسیار خوبی داشت و فوق العاده در کشور مطرح شد به ویژه در رشته های رزمی، کاراته و دو و میدانی درخشش بسیار خوبی داشت و در رده بندی های کشوری به جایگاه بالایی رسید.
«بدخشان» می گوید: برای این که بتوانیم انگیزه و رقابت ورزشکاران را برای ادامه این راه بیشتر و افراد بیشتری را به ورزش جذب کنیم، باید بتوانیم با جذب اسپانسرهای قوی، از آن ها حمایت کنیم زیرا استان در حال حاضر اسپانسرهای قوی ندارد و بیشتر ورزشکاران و مربیان به شکل رایگان کار می کنند و طبیعی است که پس از مدتی انگیزه های آن ها گرفته می شود و از ادامه کار منصرف می شوند.
وی با اشاره به پایین آمدن بودجه ورزش در سراسر کشور، حمایت مالی نشدن را مهم ترین عامل در کاهش انگیزه ورزشکاران عنوان و تصریح می کند: مثلا در رشته دو و میدانی 5، 6 مربی داریم که به دلیل نبود اعتبار به طور رایگان کار می کنند و کسب درآمد برای برخی از آن ها خیلی مهم است و به همین دلیل پس از مدتی از کار منصرف می شوند.
وی با تقدیر از تلاش های مدیرکل ورزش و جوانان استان اظهارمی دارد: کاش برخی افراد به جای دست گذاشتن روی نقاط ضعف بسیار کوچک، اقدامات انجام شده را ببینند و از متولیان ورزش استان حمایت کنند تا رغبت به ورزش در میان مردم استان بیشتر شود.
وی توجه مسئولان استان به ورزش را دیگر عاملی ذکر می کند که می تواند در افزایش انگیزه ورزشکاران تأثیر بگذارد و می افزاید: وقتی ورزشکاری مقامی کسب می کند، اگر ببیند که آن مقام برای مسئولان استان ارزش دارد و با تقدیر از ورزشکار به کارش اهمیت می دهند، تلاش خود را برای ادامه راه و کسب موفقیت های بعدی بیشتر می کند.
اما یک پیشکسوت رشته های فوتبال و والیبال مخالف این نظر است و می گوید: ورزش خراسان شمالی هر سال بیشتر از سال قبل سیر نزولی خود را طی می کند زیرا از مدتی که خراسان شمالی تأسیس شده نتوانسته است در زمینه ایجاد و تجهیز فضاهای ورزشی کار کند.
«خطیب» بیان می کند: قبل از تشکیل استان، مجتمع ورزشی علیدخت را داشتیم و هر رشته ای یک سالن داشت در حالی که هنوز هم وضعیت همین است و فقط استادیوم 15 هزار نفری تخته ارکان پس از تشکیل استان در بجنورد احداث شد اما هنوز در اختیار پیمانکار است و به استان تحویل داده نشده است و نمی توان از آن بهره برداری کرد.
وی ادامه می دهد: بودجه ورزشی خراسان شمالی نسبت به دیگر استان ها بسیار کم و استان در جذب همان مقدار کم هم ضعیف است و تا زمانی که بودجه وجود نداشته باشد، نمی توان از متولیان ورزش انتظار داشت که کار خاصی انجام دهند.
وی با اشاره به این که تعداد جوانان و علاقمندان به ورزش در استان بسیار است، تصریح می کند: تا زمانی که بودجه و امکانات نداشته باشیم نمی توانیم جوانان را در ورزش ماندگار کنیم.وی به وجود چند کارخانه بزرگ در استان اشاره و تصریح می کند: با این حال در زمینه جذب اسپانسر در ورزش استان مشکل داریم و این در حالی است که اسپانسرها می توانند از نظر مالی، حامی خوبی برای ورزش استان باشند.
وی خاطرنشان می کند: وقتی به سابقه ورزش استان نگاه می کنیم، می بینیم که خراسان شمالی فقط توانسته است در ورزش های انفرادی مانند کشتی و جودو موفقیت کسب کند و در ورزش های تیمی هیچ توفیقی نداشته است.
وی بها ندادن به ورزشکاران را نیز یکی دیگر از دلایل بی رغبتی این قشر به ادامه راه ذکر و عنوان می کند: طبیعی است که اگر به ورزشکاران بها داده نشود، نمی توانند خوش بدرخشند.
یک پیشکسوت کاراته هم در این رابطه می گوید: ورزش استان نه تنها در سال گذشته بلکه در 3، 4 سال اخیر عملکرد منفی داشته است.
«ترابی» اظهارمی دارد: نبود بودجه به موضوعی کلیشه ای در استان و کشور تبدیل شده است و تا حرفی زده می شود، همه موضوع نبود بودجه را مطرح می کنند اما از این موضوع که فاکتور بگیریم، در خراسان شمالی حتی حمایت معنوی هم از ورزشکاران نمی شود و متولیان ورزش حتی یک «خسته نباشید» هم به ورزشکاران نمی گویند و هیچ گونه آن ها را تشویق نمی کنند تا خستگی کار از تن آن ها خارج شود.وی که سابقه ای 35 ساله در ورزش دارد، بیان می کند: اگر سابقه ام در ورزش، 5 یا 10 سال بود با توجه به شرایط فعلی استان حتما آن را رها می کردم زیرا هیچ عاقبتی ندارد.
وی تصریح می کند: خراسان شمالی جزو نوابغ ورزش های سبکی است و خود ورزشکاران سبکی با توجه به تلاش و پشتکارشان توانسته اند موفقیت هایی کسب کنند اما به مسابقاتی که فدراسیون متولی برگزاری آن ها بوده است، نتوانسته اند اعزام شوند.
وی معتقد است: تا زمانی که متولیان ورزش استان دل شان برای ورزش خراسان نسوزد، نمی توان در زمینه ورزش موفق بود.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 151
استقبال 43 هزار نفری از پردهنقره ای
ضیغمی- 43 هزار و 684 نفر سال گذشته میهمان پرده نقره ای شدند و به تماشای 27 فیلم در سینماهای استان نشستند.مدیر امور سینمایی و سمعی و بصری اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی خراسان شمالی با اعلام این خبر گفت: در سال گذشته 22 فیلم روی پرده سینما گلشن رفت و 32 هزار و 963 نفر به تماشای فیلم ها نشستند. فیلم «محمد رسول ا...(ص)» پرفروش ترین و فیلم «پی22» کم فروش ترین فیلم سال گذشته سینما گلشن بود.«ابوالحسن حیدری» به اجرای طرح سینمای روشن هم زمان با سینماهای کشور در این استان اشاره کرد و توضیح داد که در این طرح از اواخر سال گذشته نمایش فیلم در شهرستان های استان آغاز شد و 5 هزار نفر هم به تماشای فیلم «محمد رسول ا...» نشستند.وی هم چنین ادامه داد: سینما نسیم اسفراین از نیمه دوم سال گذشته در مجتمع فرهنگی و هنری این شهرستان فعالیت خود را آغاز کرد و در این میان 5 هزار و 721 علاقه مند به سینما به تماشای 4 فیلم نشستند. وی از نمایش فیلم های جدید سالن گلشن در فروردین ماه خبر داد وگفت: نمایش فیلم های «من سالوادور نیستم» در سئانس 14، «کوچه بی نام» سئانس های 16 و 20 و «پنجاه کیلو آلبالو» در سئانس های 18 و 22 است.حیدری هم چنین از نمایش فیلم «من سالوادور نیستم» از روز گذشته در شیروان خبر داد.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
از سیاه چادرهای عشایری تا چادرهای برزنتی؛
تعداد بازدید : 185
جاذبه ای که رو به نابودی می رود
گروه گزارش- روزهایی که مردان عشایر موی بزها را می چیدند و زنان عشایر، موها را می شستند، پاک و حلاجی می کردند و نخ ها را می تاباندند تا به شکل الیاف در آید و «لت» های سیاه چادرها را می بافتند و آن ها را که به شکل یک نوار بافته شده، از 2 طرف به هم می دوختند تا به شکل سیاه چادر درآید و بتوانند زیر این چادرها زندگی و یا با فروش دست بافته های شان درآمدی کسب کنند، فکر نمی کردند که پیشرفت علم و ورود چادرهای برزنتی، سقف خانه شان را عوض و بازارِ هنرشان را کساد کند.
دختران کوچک عشایر هم که مادران خود را در کار بافتن یاری می دادند و از این فرصت برای یادگیری و آموختن فنون دوختن سیاه چادر از مادران شان بهره می بردند، گمان نمی کردند که ممکن است روزی جا خوش کردن چادرهای برزنتی در میان عشایر، دیگر امکان بافتن سیاه چادر و عملی کردن آموزه های شان را به آن ها ندهد.
متأسفانه، طی، یک سال اخیر، چادرهای برزنتی، جای سیاه چادرها را در میان عشایر خراسان شمالی گرفته است و به عقیده کارشناسان، اگر این گونه پیش برود، تا یکی، 2 سال آینده، دیگر سیاه چادری در استان نخواهیم داشت این در حالی است که سیاه چادر ویژگی های منحصر به فردی دارد که چادر برزنتی ندارد.
ویژگی های سیاه چادرها
در رابطه با تفاوت میان سیاه چادرها و چادرهای برزنتی، یک کارشناس می گوید: سیاه چادر که در اصطلاح محلی به آن «دوار» گفته می شود، از موی بز سیاه تهیه و توسط زنان عشایر بافته میشود و عشایر در زیر این سیاه چادرها زندگی و استراحت میکنند.
«حمیدی» می افزاید: استفاده از موی بز در بافت سیاه چادرها، به چند دلیل است، اول این که موی بز، خاصیت بسیار خوبی برای حفظ آب در هنگام بارندگی دارد و معمولاً باران از جداره آن عبور نمی کند، دوم این که موی بز در دسترس است و ارزان تهیه می شود و به طور معمول، هر خانواده چند ده رأس بز دارد که از موی آن ها برای تهیه سیاه چادر استفاده می کند و دیگر این که موی بز سبک و در نتیجه جمع آوری و حمل سیاه چادرها راحت تر است.
وی به خواص فیزیولوژیکی موی بز اشاره می کند و اظهارمی دارد: موی بز برخلاف دیگر مواد در گرما منقبض و در سرما منبسط می شود و این ویژگی ممتاز باعث می شود تا در تابستان منافذ سیاه چادر باز و هوای سیاه چادر خنک و در زمستان منافذ آن بسته تا از ورود سرما و باران جلوگیری شود.
وی داشتن عمر طولانی را یکی دیگر از خواص سیاه چادرها ذکر و بیان می کند: به همین دلیل عشایر مجبور نیستند همیشه به فکر بافت سیاه چادر باشند و سال ها می توانند زیر سقف یک سیاه چادر زندگی کنند.
معایب چادرهای برزنتی
وی تصریح می کند: چادرهای برزنتی، عمری 2 تا 3 ساله دارند و باید سریع تعویض شوند و عشایر هر 2 تا 3 سال یک بار باید به فکر تأمین مبلغ خرید چادرهای برزنتی باشند علاوه بر آن این چادرها، نسبت به سیاه چادرها سنگین تر و حمل و نقل آن سخت تر است و مقاومتی را که سیاه چادرها دارند، ندارد.
وی ادامه می دهد: چادرهای برزنتی به دلیل مواد شیمیایی که ساطع می کند، غیر بهداشتی است و موجب بروز آسیب های بهداشتی می شود.
فرهنگ سیاه چادر رو به نابودی می رود
بافت سیاه چادر یکی از هنرهای سنتی است که عمر آن به آغاز کوچ نشینی قبایل و ایل ها باز می گردد و در دل هر سیاه چادر تاریخی نهفته است اما اکنون دغدغه از بین رفتن آن ذهن هنردوستان و دلسوزان هنر را مشغول کرده است.
در این رابطه، معاون صنایع دستی اداره کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری خراسان شمالی می گوید: سیاه چادرهای عشایر از جاذبه های گردشگری استان است اما در حال حاضر سیاه چادر بافی و فرهنگ سیاه چادر به دلیل جایگزین شدن چادرهای برزنتی، در حال از بین رفتن است.
«عابدی» بیان می کند: در سفر مقام معظم رهبری به خراسان شمالی، 3 میلیارد تومان برای بهسازی سیاه چادرهای عشایر اختصاص یافت اما اداره کل امور عشایری استان، با این مبلغ چادر برزنتی خریداری و بین عشایر توزیع کرد که جدا از آسیب های بهداشتی و عمر کوتاه آن، تا 2 سال دیگر در خراسان شمالی سیاه چادری پیدا نمی شود زیرا دیگر بافته نمی شود.
وی اظهارمی دارد: با از بین رفتن سیاه چادرها، یکی از جاذبه های اصلی زندگی عشایر حذف می شود و بسیاری از گردشگران که برای تماشای سیاه چادرها به سوی عشایر می رفتند، ممکن است دیگر رغبتی برای این کار نداشته باشند.
وی خاطرنشان می کند: بارها و بارها تمام این موارد را در جلسه های مختلف به متولیان گفتیم اما گوش شنوایی وجود نداشت و موازی کاری ها در بخش صنایع دستی، به این صنایع آسیب جدی خواهد رساند.
باید از علم روز بهره گرفت
مدیرکل امور عشایری خراسان شمالی در این باره می گوید: باید با علم روز پیش رفت وقتی بافت سیاه چادر زحمت زیادی دارد و علم شرایط کم شدن این زحمت ها را فراهم کرده است، چرا نباید از آن استفاده کرد.
«رمضانی» در عین حال می افزاید: هنگام جایگزینی چادرهای برزنتی، 3 موضوع را در نظر گرفتیم که یکی صرفه اقتصادی آن ها بود زیرا قیمت چادرهای برزنتی 700 هزار تومان است ولی برای بافت سیاه چادر باید 16 میلیون تومان هزینه کرد. از طرفی چادرهای برزنتی سبک تر و حمل آن ها راحت تر است و از دیگر سو، راحت تر استفاده می شود.
وی خاطرنشان می کند: اعتبارات سفر رهبری برای سیاه چادرهای عشایر 3 میلیارد تومان بود و مقرر شده بود که تمامی عشایر از این رقم بهره مند شوند و اگر می خواستیم این رقم را برای سیاه چادر هزینه کنیم به صد نفر هم نمی رسید در حالی که ما در خراسان شمالی 3 هزار و 700 خانوار کوچرو داریم.
جایگزینی نامناسب
در این رابطه، یک کارشناس میراث فرهنگی می گوید: عشایر هر منطقه به فراخور موقعیت جغرافیایی آن منطقه، از سیاست های خاصی برای اقامت استفاده می کنند و عشایر شمال شرق کشور مانند خراسان شمالی که کرمانج هستند، از سیاه چادر برای اقامت موقت خود بهره می گیرند.
«جعفری» می افزاید: البته لرها و برخی مناطق دیگر نیز از سیاه چادر استفاده می کنند اما به دلیل این که نوع برپایی سیاه چادر در خراسان شمالی با دیگر استان ها متفاوت است، سیاه چادرهای این استان را هم متفاوت می کند.
وی با تأیید جایگزین شدن چادرهای برزنتی به جای سیاه چادرها، خاطرنشان می کند: این اتفاق بسیار نامناسب است و اصلا این ها با یکدیگر قابل مقایسه نیستند زیرا سیاه چادر با پوست بز و تراکم بالا بافته می شود و در برابر گرما، سرما و بارندگی مقاوم است و در مجموع مقاومت و عمر بالایی دارد به گونه ای که از پدر به پسر به ارث می رسد و سال های سال می توان از یک سیاه چادر استفاده کرد اما چادرهای برزنتی در مقابل آفتاب می پوسد و عمر بسیار کوتاهی دارد و باید زود به زود تعویض شود.
وی با اشاره به این که سیاه چادر، میراث فرهنگی خراسان شمالی محسوب می شود، بیان می کند: با وجود سخت و هزینه بر بودن بافت سیاه چادر، اما به دلیل ویژگی هایی که دارد، توصیه ما این است که بافت سیاه چادر به عنوان صنعت سنتی خاص منطقه حفظ شود و استفاده از سیاه چادر منظر سنتی و فرهنگ جا افتاده تری برای عشایر نسبت به چادرهای برزنتی و هلال احمر دارد.
این کارشناس میراث فرهنگی تأکید می کند: چهره اقامتگاه های موقت عشایری باید با حفظ سیاه چادر حفظ شود زیرا در غیر این صورت و استفاده از چادرهای برزنتی و هلال احمر هم منظر فرهنگی کمپ عشایر از بین می برد و هم مقاومت و قابلیت جایگزینی با سیاه چادرها را ندارد.
منظر فرهنگی عشایر نابود می شود
«جعفری» خاطرنشان می کند: اگر قرار است اعتباری برای تهیه اقامتگاه های موقت عشایر تخصیص یابد، باید این اعتبار برای چیزی باشد که مورد نیاز عشایر است و تجربه هزاران ساله کوچروها در انتخاب و استفاده از موی بز و این نوع بافت برای اقامت موقت، نشان می دهد که سیاه چادر، بهترین سکونتگاه برای خانوارهای عشایری است زیرا هم با طبیعت و محیط سازگار و هم برای رفع نیازهای عشایر مفیدتر است.
وی اظهارمی دارد: اگر می خواهیم از جامعه کوچک عشایری حمایت کنیم، بهتر است در راستای حفظ ساختار فرهنگی باشد و نباید با ابزارهای جدید از آن ها حمایت کنیم زیرا در این صورت فرهنگ زندگی عشایر کاملاً نابود خواهد شد.
متولیان چه تکلیفی دارند؟
با توجه به اظهارات و دل نگرانی های کارشناسان صنایع دستی و میراث فرهنگی، آیا به راستی هنوز هم باید سیاه چادرهای عشایر را که نماد فرهنگ و زندگی عشایر و از جاذبه های گردشگری است، قربانی تهیه آسان چادرهای برزنتی ارزان و البته کم دوام کرد؟
به راستی تکلیف متولیان امور عشایری در رابطه با این موضوع چیست و آیا باید به صرف تأمین سقفی برای اقامت موقت، این میراث را که هزاران سال و نسل به نسل از پدران به پسران عشایر به ارث رسیده است، نابود کرد و از بین برد؟
افشره
سیاه چادرهای عشایر علاوه بر این که به دلیل ویژگی های منحصر به فردی که دارد، مکان مناسبی برای زندگی عشایر است، به عنوان جاذبه گردشگری هم می تواند گردشگران را به سوی خود جذب کند اما این صنعت دست عشایر خراسان شمالی به واسطه جایگزین شدن با چادرهای برزنتی، رو به نابودی و پیوستن به تاریخ است و اگر این روند ادامه داشته باشد، تا یکی، 2 سال آینده دیگر در استان سیاه چادری نخواهیم داشت و بخشی از فرهنگ و هنر دلیرمردان و شیرزنان عشایر خراسان شمالی از بین خواهد رفت.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
این روزهای نابغه تنیس استان
تعداد بازدید : 170
افتخار آفرید و تنها ماند
چند وقتی است که خبری از نابغه تنیس استان نیست و گویا فراموشش کرده اند.
یادمان نرفته که چندی پیش خبر کوچ خانوادگی آن ها در همین روزنامه منتشر شد. «علی یزدانی» را می گویم. همان نوجوان تنیسور جاجرمی که بارها شادی و غرور را با افتخاراتی که به دست آورد به هم استان های عزیز هدیه کرد و باعث شد پس از هر بار موفقیتش در مسابقات مختلف کشوری و لیگ تنیس به احترامش از جایمان برخیزیم و غرور سر تا پای مان را فرا بگیرد.
از قهرمانی در تنیس جام رمضان کشوری و لیگ تنیس تا قهرمانی کشوری و صعود رنکینگ نابغه تنیس استان به رده نخست جدول زیر 12 سال کشور و به نوعی فتح جام های چهارگانه کشور در رده زیر 12 سال همه و همه نشان از این داشت که باید قدر این نوجوان و نابغه نوظهور استان را بدانیم.این روزها در استان و جاجرم صدایش را کمتر که نه تقریبا اصلا نمی شنویم....
پدرش که از کودکی مربی گری او و خواهرش را که اولین مدال تنیس استان در مسابقات کشوری را به خود اختصاص داد بر عهده دارد و از همان اوایل ظهور این نابغه تنیس در کنارش بوده و بارها سختی و مشقت سفر را به همراه پسر نوجوان و دختر نونهال و خردسالش تحمل کرده است گلایه ها دارد.
گلایه هایش بویی از غربت دارد. از دیاری دیگر که اگر حمایتش کنند و مسئولان ورزشی استان پای کار باشند می توان افتخارات این تنیسور را دیگر بار از خطه خراسان شمالی شاهد بود.
پدرش با اشاره به این که از 4 اردیبهشت علی یزدانی در مسابقات آسیایی که در اصفهان برگزار می شود حضور خواهد داشت می گوید: سال گذشته چندین بار اعزام تیم تنیس کشور برای مسابقات تایلند کنسل شده و در آخرین مورد هم نامه نگاری فدراسیون برای اعزام این تنیسور ها برای 10 اردیبهشت انجام شده است.
گلایه های این مربی تنیس شنیدنی است. او از نامه فدراسیون در اوایل بهمن سال گذشته برای اعزام تنیسور ها به مسابقات برون مرزی می گوید و می افزاید: فدراسیون در اوایل بهمن به استان نامه نگاری کرده بود تا علی 18 بهمن برای حضور در کمپ تنیس تایلند اعزام شود و متاسفانه هیئت تنیس استان شب قبل از اعزام این خبر را به ما داد و خوشبختانه پرواز هم کنسل شد.
او ادامه می دهد: قرار است نامه های مسابقات از طرف فدراسیون را بعد از این به استان اصفهان و محل سکونت آن ها ارسال کنند.او با بیان این که البته در این بین از برخی حمایت های مدیرکل ورزش و جوانان استان تشکر می کنم ولی برخی از اهالی ورزش برای زنگ زدن هم حوصله نمی کنند ابراز می دارد: دوست داشتم علی در مسابقات با نام خراسان شمالی شرکت کند تا اگر افتخاری هم هست برای همه هم استانی ها باشد ولی در حال حاضر کم لطفی می شود.
وی همچنین از برگزاری رقابت های قهرمانی کشور در تابستان جاری خبر می دهد و امیدوار است که علی باز هم در این مسابقات خوش بدرخشد و تصریح می کند: در ایام تابستان هر ماه به مدت 2 هفته تنیسورها مسابقه دارند.
جان سخن این که علی و خیلی از نام آوران ورزش استان حمایتی از جانب مسئولان می خواهند تا به این استان و افتخارآفرینی دلگرم تر شوند چرا که اگر کمی غفلت کنیم همین افتخارات نام آوران ورزش استان را به ناچار در سکوی سایر استان ها باید به نظاره بنشینیم که آن گاه دیگر افسوس جایی نخواهد داشت.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
کاهش 40 درصدی قیمت فرش دوروی ترکمن
تعداد بازدید : 307
رنگ «زرد» بافندگان فرش دو رو
گروه ادب و هنر
این روزها از خانه هایی که در آن ها دار قالی خودنمایی می کرد و رج زنی و گره هایی که تار و پود قالی را در هم می تنید خبری نیست. بافندگانی که روزگاری شهره عام و خاص بودند یک سالی می شود که کنج عزلت گزیده اند و به واسطه خزان بازار فرش دوروی ابریشم ترکمن مجبور شده اند برای امرار معاش به کشاورزی روی بیاورند. به اعتقاد کارشناسان رکود بازار فرش و قطع بیمه بافندگان موجب شده است تا کاهش50 درصدی را در تولیدات شاهد باشیم و یک دهم بافندگان از فعالیت در این عرصه کناره گیری کنند.
کناره گیری بافندگان
فرش دوروی ابریشم ترکمن که شهرت جهانی دارد و زمانی سهم به سزایی در اقتصاد منطقه داشت، حال و روز خوبی ندارد، به گفته «یزدانی» نماینده تولیدکنندگان فرش ترکمن در استان از ابتدای سال گذشته به واسطه رکود در بازار فرش یک دهم بافندگان فرش دوروی ابریشم در بجنورد، راز و جرگلان و مانه و سملقان از فعالیت در این عرصه کناره گیری کردند. این تولیدکننده فرش دوروی ابریشم نبود برندی با نام خراسان شمالی و توجه نکردن به سلیقه بازار و عرضه کم قالیچه های مشابه و جفت را از مشکلات عمده در این عرصه ذکر می کند و می افزاید: راه اندازی مجمع خبرگان فرش دستباف و انتشار مجله تولید فرش جرگلان و معرفی تولیدکنندگان و محصولات آن ها در استان و ارائه آن به خارج از کشور از اقداماتی است که در سال جاری برای رونق صنعت فرش در دست انجام است.
کاهش 40 درصدی قیمت فرش
یک کارشناس فرش به وضعیت نابه سامان فرش دوروی ترکمن اشاره می کند و بر این باور است که طی 2 سال اخیر با توجه به رکودی که در بازار فرش حاکم بوده قیمت آن به حدی رسیده است که تولید آن برای بافنده مقرون به صرفه نیست به طوری که سال گذشته فرش دویدوخ یکی از بدترین سال های خود را سپری کرد.
«احراری» ادامه می دهد: فرشی که می توانست سودآوری و دستمزد خوبی برای بافندگان داشته باشد امروز 40 درصد از قیمت آن و به همان نسبت از دستمزد بافنده کاسته شده است.
وی بیان می کند: اگر قرار باشد در روی همین پاشنه بچرخد فعالیت در این عرصه برای بسیاری از بافندگان، توجیه اقتصادی ندارد و امیدواریم امسال با گشایش در بازارهای جهانی و کاهش سیاست های انقباضی در کشور شاهد رونق بازار فرش باشیم.
ایستگاه تامین مواد اولیه
وی وجود واسطه ها را که اکثرا در استان مطرح می شود به عنوان مشکل اصلی در این راستا نمی پذیرد و معتقد است که بافنده نمی تواند مستقل کار کند و تجربه نشان داده است که وقتی بافنده، خود اقدام به خرید مواد اولیه می کند، جنسی که تهیه می کند، نامرغوب است.وی اظهارمی دارد: یکی از کارهایی که مرکز ملی فرش باید انجام دهد ایجاد ایستگاه های تامین مواد اولیه مرغوب است تا با حمایت از افراد علاقه مند و سرمایه گذار مواد اولیه مرغوب را در دسترس تولید کنندگان قرار دهند.وی بیان می کند: هر چند آمار رسمی برای تولید فرش دوروی دویدوخ وجود ندارد اما در تولید فرش دوروی ابریشم با 50 درصد کاهش روبرو هستیم که به دلیل قطع بیمه بافندگان و رکود بازار فرش اتفاق افتاده است.
«احراری» وظیفه مرکز ملی فرش، سازمان صنعت و معدن و استانداری و دستگاه های متولی را ایجاد ایستگاه های تامین مواد اولیه می داند و معتقد است که در کنار آن اتحادیه صنف بافندگان هم وظیفه دارد که از ورود مواد اولیه نامرغوب جلوگیری و با افرادی که مواد اولیه نامرغوب را در اختیار بافندگان قرار می دهند، برخورد کند.
فرش، فرزند ناتنی صنایع دستی
در این میان یک کارشناس صنایع دستی با بیان این که متاسفانه صنایع دستی در حوزه فرش به ویژه فرش ابریشم دخل و تصرفی ندارد، می گوید: سازمان صنعت، معدن و تجارت در حوزه فرش دوروی ابریشم آماری از تعداد بافندگان ارائه می دهد که با آمار واقعی فرسنگ ها فاصله دارد و به جرأت می توان گفت که تعداد بافندگان به 20 نفر هم نمی رسد.وی که حاضر به درج نام خود در این گزارش نیست، می افزاید: نشان دادن فضای گل و بلبل دردی دوا نمی کند و مسئولان باید به ارائه آمار واقعی از وضعیت موجود بپردازند، زیرا ما بافندگانی داریم که در دیگر استان ها فعالیت می کنند.
وی به حلقه مفقوده تولید مواد اولیه اشاره می کند و آن را یک مشکل اساسی می داند و اظهارمی دارد: بیشتر مواد اولیه فرش استان از دیگر استان ها تامین می شود، در حالی که خودمان می توانیم تولید کننده مواد اولیه مرغوب و شاهد ارائه تولیدات با قیمت مناسب و رقابت با تولیدات دیگر استان ها باشیم. این کارشناس صنایع دستی از فرش به عنوان فرزند ناتنی و جامانده در حوزه صنایع دستی یاد می کند و می افزاید: سازمان صنعت، معدن و تجارت با توجه به گستردگی فعالیت هایش جایگاه مطلوبی برای تولید فرش نیست و پراکندگی حوزه ها سبب شده است تا تولیدکننده سردرگم شود و نداند که از چه دستگاهی انتظار حمایت داشته باشد.
آمار نداریم
در این رابطه رئیس اداره فرش سازمان صنعت، معدن و تجارت خراسان شمالی با بیان این که به تفکیک آماری در خصوص بافندگان فرش دوروی ابریشم نداریم و چنین آماری را هم اعلام نمی کنیم، تعداد کل بافندگان فرش را 23 هزار نفر عنوان می کند.«عباس پور» با توجه به رکود بازار فرش و ریزش بافندگان ، بر این باور است که در حوزه بافندگان فرش ریزش چندانی نداشتیم.
وی بیان می کند: 2 سالی می شود که رایزنی هایی با بخش خصوصی برای تامین مواد اولیه مرغوب داشتیم اما رغبتی از سوی بخش خصوصی وجود نداشته است.
کاهش 10 درصدی تولید در راز و جرگلان
کارشناس صنعت و معدن نمایندگی اداره صنعت و معدن راز و جرگلان هم به 3 هزار بافنده فرش که دارای کارت صنعتگری هستند، اشاره می کند و می گوید: با توجه به تعداد معدود 450 نفری بیمه شدگان در تعداد بافندگان منطقه شاهد ریزش نبودهایم.
به گفته «قدیمی» طبق بررسی های میدانی، با توجه به رکود بازار فرش، کاهش چندانی را در تولید در منطقه راز و جرگلان شاهد نبودیم و این کاهش به 5 تا 10 درصد می رسد.
وی ادامه می دهد: با وجود مشکلات، بافندگان به فعالیت خود در این عرصه ادامه می دهند، زیرا تنها راه امرار معاش آن ها از این طریق است.وی ایجاد اتحادیه صنفی فرش را از فعالیت های در دست اقدام عنوان و تصریح می کند: برای دسترسی آسان بافندگان به مواد اولیه مرغوب، صحبت هایی با بافندگان انجام شده و افرادی که مواد اولیه مرغوب را می توانند به بافندگان ارائه دهند شناسایی و معرفی شدند.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 666
نا گفته هایی از رئیس شورای شهر
گروه خبر- مدیریت شهری، شورا و شهر بجنورد با 50میلیارد تومان بدهی مجبور است بسازد؛ پروژه هایی که می توانست گره از مشکلات مردم را باز کند متأسفانه قربانی مدیریت سلیقه ای شده است و شهرداری اکنون 50 میلیارد تومان بدهکار است و سنگ بدهی شهرداری را به این زودی ها نمی توان از سر راه پروژه های شهری برداشت.
رئیس شورای شهر بجنورد که در تحریریه خراسان شمالی، فایل های خبری خود را باز کرده بود اخبار زیادی را روی دایره ریخت، اما بسیاری از ناگفته های او در ردیف اخبار منتشر نشده قرار گرفت.
«افشین فر» رئیس شورای اسلامی شهر بجنورد در ابتدای این دیدار گفت: خرسندیم از این که روزنامه «خراسان شمالی» در استان ما برای خود جایگاه خوبی یافته است و اگر من از دید شورای شهر فقط بخواهم اظهار نظرکنم، باید بگویم از این که جلسات رسمی شورای شهر توسط یک رسانه قابل اطمینان و مردمی به نام روزنامه «خراسان شمالی» در چند روز از هفته منتشر می شود و مسائل شهری در تیترهای این روزنامه قرار می گیرد تشکر می کنم.
وی با اشاره به این که خوشحالیم از این که درهای شورا را به سوی روزنامه ها باز کرده ایم و از این در گشوده و به قول معروف سفره پهن شده مدیریت شهری هر رسانه ای به اندازه ظرفیت خودش برداشت می کند، افزود: هر یک از خبرنگاران رسانه ها که به جلسات شورای شهر دعوت می شوند برداشت های خاص خود را از محتوای جلسه دارند. معتقدم روزنامه «خراسان شمالی» در راستای رسالت اصلی خودش که همان رساندن خبر درست به مردم است فعالیت می کند که جای شکر دارد.
وی تصریح کرد: افرادی هستند که از خبرهای شما استفاده می کنند و یکی از دلایل حضور ما در این مجموعه استفاده از مشاوره رسانه ای شماست.
«کشمیری» رئیس کمیسیون فرهنگی و اجتماعی شورای اسلامی شهر بجنورد هم ضمن تشکر از دست اندرکاران روزنامه «خراسان شمالی» و با اشاره به این که مدیریت دوره چهارم شورای اسلامی شهر را از شهریور 92 آغاز کردیم و نخستین دوره ای بود که آمار اعضای شورای شهر از 7 به 13 نفر ارتقا پیدا کرد، گفت: معتقد بودم و هستم که از این فرصت باید به نحو احسنت استفاده کرد زیرا اگر بتوانیم در این دوره یک الگوی خوبی را ترسیم کنیم دیگران هم تأسی پیدا خواهند کرد.
«کشمیری»مدیریت یکپارچه شهری را از اهداف ارزشمندی یادکرد که باید به سمتش برویم و در دستور کارخود قرار دهیم و به گونه ای عمل کنیم که شهردار هم عضوی از ما شود، افزود: باید به گونه ای ثابت کنیم که این قابلیت در شوراها وجود دارد و به شکلی مدیریت یکپارچه را در مدیریت شهری دنبال کنیم تا این مدیریت شکل بگیرید.وی تصریح کرد: بعد از انتخاب شهردار فکر می کردیم انتخاب احسنت را انجام داده ایم و تا حدودی توفیق حاصل شد، اما به تدریج اتفاقاتی افتاد که کنترل کار از دست ما خارج شد.وی با اشاره به این که پیشرفت فیزیکی 237 پروژه در شهر در حد صفر باقی مانده است، بیان کرد: برای این پروژه ها طی یک سال برنامه ریزی شده بود، اما در عمل نتیجه ای نداشت.
وی با اشاره به این که تاکنون 23 نفر کاندیدای شهردار بجنورد شده و رزومه خود را ارائه داده اند، گفت: رزومه ها بررسی شده است و برخی از کاندیداها آمدند از رزومه خود دفاع کردند و شورا در حال شناسایی شهردار اصلح است و ان شاءا... به زودی انتخاب خواهد شد.
وی با اشاره به این که تمام دارایی و ذخایر ما را در مبلمان شهری هزینه کردند، گفت: ما که پشت صحنه را می بینیم موضوع را مدیریت می کنیم و نهادهای مسئول هم به اندازه کافی مستندات دراختیارشان هست و ما هیچ وقت این موضوع ها را رسانه ای نکردیم و در مجرای قانونی خود حرکت می کنیم.
وی یاد آور شد: حدود 50 میلیارد تومان اسناد بدهی های نقد موجود است و آنچه در راه است هنوز در حساب بدهکاری های ما ننشسته ضمن این که امثال این ها زیاد است که اگر جمع شود خرمنی از بدهکاری روی دست ماست و نمی توانیم گام های بلندی برداریم، اما کارها را بر اساس چارچوب بودجه انجام می دهیم. وی گفت: با این اوضاع مجبور شدیم پروژه های کوچک را جمع کنیم و فقط 10 درصد به پروژه های عمرانی اختصاص دادیم این درحالی بود که شهردار سابق یک ریال با خلاقیت خودش وارد شهرداری نکرد.
سردبیر روزنامه های استانی خراسان هم در این جلسه با اشاره به نگاه بی طرفانه و توسعه گرایانه روزنامه «خراسان شمالی»، به بیان بخشی از دغدغه های شهروندان در زمینه مسائل و کمبودهای شهری پرداخت. حجت الاسلام «علی ولی زاده»، نحوه ارتباط مؤثر و کارگشای دستگاه ها با رسانه ها به منظور خدمات رسانی بهتر و بیشتر به مردم را مورد اشاره قرار داد و اظهارداشت: شهر بجنورد برای حرکت سریعتر به سمت توسعه نیاز به زیرساخت ها و تعاملات بیشتر و نگاه نوین دارد که رسانه ها در این زمینه می توانند بسیار نقش آفرینی کنند.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
امام جمعه بجنورد :
تعداد بازدید : 225
روزنامه خراسان شمالی موج آفرین و جریان ساز است
بهروز- دغدغه های امام جمعه بجنورد در مورد مشکلات مرکز استان زیاد است و چنان به بیان این مشکلات می پردازد که گویا سال ها با این مردم صبور و قدر شناس زندگی کرده است. مشکلات و انتظارات مردم، مصلا و نمازجمعه محور همیشگی سخنان امام جمعه است و دقت نظر او به تیترهای روزنامه ها و چگونگی انعکاس خطبه های نماز جمعه نشان از رسانه ای بودن خطیب جمعه بجنورد دارد. امام جمعه بجنورد روز گذشته و دردیدار سردبیر روزنامه های استانی خراسان ضمن تبریک سمت جدید حجت الاسلام «ولی زاده» با همان نگاه رسانه ای دقیق خود قدیمی ترین روزنامه استان را روزنامه ای موج آفرین و جریان ساز توصیف کرد. حجت الاسلام«یعقوبی» با بیان این که با تغییر سال همه باید به سوی تغییر و تبدیل حال شان به احسن الحال بروند، برای اهالی روزنامه هم حرکت به سوی احسن الحال را آرزو کرد و گفت: روزنامه خراسان شمالی همیشه در جهت توسعه استان حرکت کرده است و اکنون نیز با برنامه ریزی و جریان سازی باید به این سمت برود و با نگاه توسعه ای که همیشه دارد به انعکاس مشکلات مردم بپردازد. وی با تقدیر از انعکاس کامل و حرفه ای خطبه های نماز از دست اندرکاران این روزنامه و به ویژه سردبیر روزنامه های استانی خراسان تقدیر کرد. وی اعلام کرد که خبرهای خوبی از حوزه علمیه بجنورد دارد که با قطعی شدن آن ها این خبرها به زودی اعلام می شود.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.