مریم ضیغمی- وقتی در هجدهمین جشنواره خیران مدرسه ساز خراسان شمالی روی سن رفت و دغدغه هایش را از حمایت از دانش آموزان بد سرپرست و بی سرپرست با آن فن بیان رادیویی و تسط بر بیان کلماتش بیان کرد همه سر ذوق آمدند. حضور او در بجنورد و این جشنواره گرما بخش محفلی از جنس مهربانی ، لطافت و عشق بود. «گیتی معینی» بازیگر آثار سینمایی و تلویزیونی هم چون خاله سارا، دزدان مادر بزرگ، خانه به دوش، نقطه چین، چاردیواری، خوش نشین ها، دودکش، آقا و خانم سنگی، دو زن، چند میگیری گریه کنی، توفیق اجباری، گشت ارشاد و اشیا از آنچه در آینه میبینید به شما نزدیکترند، علاوه بر بازی در سینما، تلویزیون و گویندگی در رادیو، مجری طرح محسنین نیز هست و در انجام کارهای انسان دوستانه قدم هایی بر می دارد. در حاشیه برگزاری جشنواره خیران مدرسه ساز استان با این هنرمند یک فنجان چای نوشیدیم و گپ و گفتی انجام دادیم که در ادامه می خوانید.
هدف تان از حضور در خراسان شمالی چیست؟
به عنوان مجری طرح محسنین و هم چنین گوینده رادیو و بازیگر به مناطق محروم سر می زنیم و این لطف خداوند است که می توانم سهمی در این امر داشته باشم. در خراسان شمالی هم سرپرستی 150 دانش آموز بد سرپرست و بی سرپرست را بر عهده گرفتیم. هم چنین به جوانان نخبه لب مرز در این استان 150 تشک و پتو تحویل خواهیم داد و ساخت سرویس بهداشتی در یکی از مدارس در منطقه محروم را انجام می دهیم. چندی پیش نیز بازدیدی از نقاط محروم شهرهای خرمشهر، آبادان و نهاوند و کرمانشاه داشتیم. این را هم بگویم که هیچ گونه حمایتی از سوی دولت در این راستا صورت نمی گیرد بلکه حرکت ما خود جوش و شخصی است و خیرانی که تمایل دارند ما را یاری می کنند.
بیشتر تمرکزتان روی رادیو است و کمتر در قاب تصویر فعالیت می کنید؟
من 50 سال است که کارمند رسمی رادیو به خصوص گوینده رادیو سراسری هستم. البته کار تصویری هم اگر پول های مان را پرداخت کنند انجام می دهیم. یک عده از بازیگران قدیمی اعتصاب کرده ایم و فعلا تا بهبود اوضاع کار نمی کنیم.
در حال حاضر چه کار تصویری در نوبت پخش دارید؟
فیلم «چمدان های خالی» را در نوبت نمایش در یکی از شبکه های سراسری دارم. در این فیلم سرنوشت بچه های یتیم و مشکلات آن ها روایت می شود. این فیلم مضمونی طنز دارد و من در این اثر شخصیت طنزی را بازی می کنم. در اصل خود من طنز پرداز هستم و نویسندگی این گونه سوژه ها را بر عهده دارم. حال اگر فیلم تراژدی هم باشد نقش و کار من طنز است.
پس با توجه به وضعیت سازمان صدا و سیما و تغییر و تحولات فعلا کار نمی کنید...
متاسفانه صدا و سیما در عمل از خودش تهیه کننده ای ندارد و اکنون هر فردی می تواند تهیه کننده باشد و به صرف همین قضیه در همین حیطه و حوزه محروم واقع شده ایم چون دستمزدمان را پرداخت نمی کنند.
متاسفانه خیلی از هنرمندان ما سال هاست که دستمزد خود را از سازمان دریافت نکرده اند و در وضعیت اقتصادی بدی هم به سر می برند.
بله همین طور است. من و برخی از همکارانم از سال 89 تاکنون از سازمان طلبکار هستیم و این مسئله به افرادی بر می گردد که برخی را جایگزین ما پیشکسوتان کرده اند و کلاس های بازیگری برگزار می کنند، از این فرصت ها استفاده و پول هنگفتی را از جوانان علاقمند دریافت می کنند. آن جوان علاقمند هم پایش را روی خرخره مادرش می گذارد تا پول دهد و حتی چرخ خیاطی اش را بفروشد به امید این که روزی بازیگر شود. متاسفانه این کلاس ها آخر و عاقبت خوبی ندارد و از 100 جوان علاقه مند به بازیگری که در این کلاس ها شرکت کرده اند ممکن است تنها یکی از آن ها را به تلویزیون یا سینما معرفی کنند تا از او بخواهند که فقط از جلوی دوربین رد شود و یا از این سوی خیابان به آن سو برود.
نقش فروشی که آشکارا در این حیطه باب شده است.
دقیقا همین مسئله را گفتم. من در سریالی بازی می کردم و چند روز در پارکی فیلم برداری انجام شد. سپس گفتند 20 روز دیگر فیلم برداری ادامه پیدا می کند. بعد از این 20 روز دیگر خبری از آن ها نشد. کنجکاو شدم و تماس گرفتم که بدانم چه زمانی ادامه فیلم برداری انجام می شود که به من گفتند: خانمی از کرج آمده که خودرو و منزلش را در اختیار ما قرار داده و هزینه ناهار و شام ما را هم می دهد فقط به این دلیل که نقش شما را بازی کند! من به همین راحتی از کار کنار گذاشته شدم!
واقعا باید به خاطر این رفتار ها تاسف خورد.
این را هم بگویم که مهران مدیری بعد از مدت ها به تلویزیون باز گشت و قرار بود در سری اول سریال «اتاق عمل» بازی کنم. درآن مقطع من 6 روز بازی کردم اما بعد از چند روز مادر بهاره رهنما را جایگزین من کردند چون آن ها آوانس و مهمانی برگزار می کنند و من این کار را انجام نمی دهم. معتقدم روزی رسان خداست و باید او روزی ما را برساند در غیر این صورت این گونه روزی ها باید آتش بگیرد.
فلاش بکی به گذشته بزنیم. از زمانی که وارد این حرفه شدید صحبت کنیم.
من در سال 1370 بازی مقابل دوربین را با سریال «آیینه عبرت» تجربه کردم. البته نام این سریال «برگ ریزان» بود که علی و آتقی «محمود دینی» و «جواد گلپایگانی» در آن بازی داشتند. من با همین کار هم گل کردم و بین مردم شناخته شدم.
چرا سریال های گذشته در ذهن ها ماندگار شده و همه حس نوستالژی دارند اما سریال های کنونی این گونه نیستند؟
چون عوامل سریال ساز خالصانه کار می کردند و تمام انرژی خود را می گذاشتند. آدم ها کمتر به دنبال اعتیاد و خیلی مسائل دیگر بودند. اکنون متاسفانه جامعه ما، جامعه قشنگ و قابل تحملی نیست!
منظور تان از غیر قابل تحمل بودن جامعه چیست؟
نمی توانم بیشتر از این موضوع را باز کنم.
چه ارتباطی به اعتیاد دارد؟
من با این سن و سالم وقتی ساعت 6 آفیش باشم سر ساعت مقرر در محل فیلم برداری حاضر می شوم ولی آقای x ساعت 12 ظهر سر کار می آید و تازه می گوید پتو و متکایم را بیاورید تازه می خواهم بخوابم! البته با ناز و ادا بیدارش می کنند و جلوی دوربین می برند و بعد دستور می دهد برایش نسکافه و فلان و ...بیاورند. نسل جدید اداهایی در می آورند که قابل تحمل نیست.
کدام یک از آثاری را که تا به حال بازی کرده اید از همه بهتر و ماندگار تر بود؟
من بر خلاف میل باطنی ام نقشی را در فیلم «آخرین دیدار» بازی کردم که جبهه گیری در مقابل خانواده شهدا بود و این نقشم را خیلی پسندیدم. چون دقیقه نود در قصه به آن جایگاهی می رسم که جایگاه شهدا آن تصور مردم نیست.
آیا اتفاق افتاده که به خاطر غم نان نقشی را که دوست ندارید بپذیرید؟
خیر. اکنون 5 فیلم نامه را کنار گذاشتم. من از رادیو حقوق دریافت می کنم و قرار نیست هر نقشی را بپذیرم.
آخر هفته خود را چگونه سپری می کنید؟
معمولا آخر هفته به امور خیریه و شناسایی دانش آموزان بی سرپرست و بد سرپرست می پردازیم و از خیران کمک می گیریم. به شهرهای اطراف تهران و مناطق محروم سر می زنیم. ما به همراه آقای منظوری جمعه هر هفته برای بچه های محروم برنامه هنری برگزار می کنیم.