مصاحبه خبرنگار خراسان شمالی با زنده یاد داوود رشیدی
«داوود رشیدی» و خاطرات «هزاردستان» تا «مختارنامه»
«داوود رشیدی» از هنرمندان پیشکسوت با پرونده هنری وزین و پر محتوا و از افراد تحصیل کرده تئاتر در اروپاست. وی تحصیلات متوسطه خود را در پاریس گذراند و در ژنو تحصیلات دانشگاهی اش را به پایان برد. دوستداران سینما و تلویزیون هیچ گاه نقش «مفتش شش انگشتی» مجموعه هزار دستان را از یاد نخواهند برد. استاد رشیدی دو روز پیش بر اثر سکته قلبی دار فانی را وداع گفت. به همین بهانه گفت و گویی را که روزنامه «خراسان شمالی» با وی در چهارم اسفندماه سال 88 در بجنورد انجام داد،باز نشر می کنیم که در ادامه می خوانید. یاد و خاطرش گرامی باد.
چه شد که شما برای ادامه تحصیل در رشته علوم سیاسی به سوئیس رفتید؟
پدرم در سفارت فرانسه کار می کرد و مأموریتش تمام شد و به تهران بازگشت. من برای ادامه تحصیل در ژنو سوئیس به منزل یکی از اقوام رفتم. بعد از دریافت دیپلم با پدرم در میان گذاشتم که قصد دارم تئاتر کار کنم. پدرم انسان روشنفکری بود و گفت اگر قصد بازگشت به ایران را دارم لیسانس دانشگاهی این رشته را بگیرم تا مردم نگویند چون نتوانستم درس بخوانم بازیگر شدم. من نیز در دانشگاه ژنو در رشته علوم سیاسی مشغول به تحصیل شدم.
عشق به تئاتر و سینما چه زمانی در وجودتان شکل گرفت؟
هنگامی که 7 ساله بودم برای بازی در پرده اول نمایش استاد نوشین پایه گذار تئاتر علمی در ایران انتخاب شدم البته پدرم من را از دوران کودکی به تئاتر و سینما می برد. دوره دبیرستان نیز ادبیات دراماتیک جزو دروس تحصیلی بود و ماهی یک بار ما را به تماشای تئاتر می بردند. به خاطر می آورم در مدرسه شبانه روزی که بودم سه شنبه ظهر تا یکشنبه شب پیش پدرم می آمدم و او ما را به تماشای تئاتر و سیرک می برد، به همین دلیل اندک اندک به تئاتر علاقه پیدا کردم.
بعد از بازگشتتان از سوئیس به استخدام اداره هنرهای دراماتیک در آمدید؛ از این مقطع تا بازی تان در نخستین فیلم چه کاری می کردید؟
اوایل سال 1342 وارد اداره هنرهای دراماتیک شدم. رئیس دانشگاه دکتر فروغ از لحاظ اخلاقی و از نظر این که در فیلم فارسی آن دوران بازی نکنیم، سختگیری می کرد تا این که در سال 1348 «جلال مقدم» پیشنهاد بازی در فیلم خود «فرار از تله» را به من داد و با اجازه مدیریت اداره تئاتر در این فیلم بازی کردم.
شما که تحصیل کرده این رشته بودید چرا این قدر دیر، در سن 38 سالگی، وارد سینما شدید؟
زیرا دکتر فروغ به ما اجازه بازی در فیلم را نمی داد؛ البته مخالفتی برای بازی در یک فیلم با کارگردان خوب و تثبیت شده سینما نداشت همان طور که دوستان دیگرم آقایان انتظامی، مشایخی و نصیریان با مهرجویی فیلم بازی کردند.
به طور قطع یکی از مهم ترین نقش های دوران کاری شما بازی در مجموعه «هزار دستان» و نقش «مفتش شش انگشتی» بود؛ از شرایط کار بازنده یاد علی حاتمی بگویید.
اوایل ورودم به ایران با «علی حاتمی» آشنا شدم. آن جا کلاس بازیگری برگزار می کردم، در این کلاس علی حاتمی نیز شرکت کرده بود. در این نوع کلاس ها وقتی استاد به کلاس می آید و از شاگردان می پرسد چه کسی می خواهد کارش را نشان دهد همه به یکدیگر نگاه می کنند تا استاد خودش بگوید فلانی بیا کارت را نشان بده، اما در کلاس بازیگری ام برعکس بود و هنگامی که وارد کلاس می شدم فوری زنده یاد علی حاتمی آماده و داوطلب نشان دادن کارش بود. آشنایی ما از همان جا آغاز شد دوستی ما نزدیک و خانوادگی بود. لیلا با لیلی دخترم به مدرسه می رفتند. هنگامی که علی حاتمی فوت کرد در ایران نبودم.
شما در سال های 1362 و 1363 در دو فیلم بسیار مهم و پر فروش سینما یعنی کمال الملک و گل های داوودی ایفای نقش کردید.
درباره فیلم «کمال الملک» باید بگویم وقتی علی حاتمی نقش «رضاخان» را به من پیشنهاد کرد به هیچ عنوان خودم را شبیه او نمی دیدم بازی در این نقش خیلی برایم سخت بود. به خاطر می آورم که استاد معیریان ،گریمور، من را گریم می کردند تا ببینم آیا شبیه رضا خان می شوم یا خیر، همین طور که روی موهای من کار می کرد، به ناگاه وسط موهایم را از ته قیچی کرد، من هم داد و بیداد راه انداختم و گفتم هنوز قرار نیست این نقش را بازی کنم. در واقع همیشه برای بازی در این فیلم تردید داشتم ولی به یاد می آورم روز اول فیلم برداری در کاخ سعدآباد با لباس و گریم ایستاده بودم (آن موقع سیگار می کشیدم و یک سیگار در دستم بود) و مردم ما را نگاه می کردند با خودم فکر می کردم که چطور ممکن است من این نقش را بازی کنم تا به مخاطب منتقل شود و یا آیا مردم قبول می کنند که این رضاشاه است. همان طور که با خود فکر می کردم ناگهان سیگار را گوشه لبم بردم تا پکی بکشم یک خانم از تماشاچی ها ناگهان جیغ زد زیرا فکر می کرد آن رضا شاهی که آن جاست یک مجسمه است و خیلی ترسیده بود، من آن موقع این جرأت را پیدا کردم که شخصیت رضاخان را بازی کنم.
در کارنامه پر بارتان بازی در چند مجموعه تاریخی و مهم مانند «امام علی(ع)»، «تنهاترین سردار» ، «ولایت عشق» به چشم می خورد. بازی در مجموعه های تاریخی سخت نیست؟
بازی در کارهای تاریخی کار سخت و دشواری است زیرا از نظر گریم، لباس و اهمیتی که این مجموعه ها دارند ساخت آن ها بسیار با دقت و وسواس انجام می شود. به همین دلیل مدت فیلم برداری طولانی می شود ولی آثار مثبت در جامعه دارد. بیشتر مجموعه های تاریخی با بودجه هنگفت ساخته می شود، طراحی دکور، لباس، فیلم برداری، بازیگران، کارگردان همه چیز خوب و حرفه ای انتخاب می شود، بازیگر خیالش راحت است که مسئولان تلویزیون به پروژه اهمیت می دهند و از نظر مالی هم خیالش راحت است.
استاد سال گذشته به عنوان یکی از چهره های ماندگار معرفی شدید فکر نمی کنید این امر با توجه به کارنامه پر بار هنری شما خیلی دیر اتفاق افتاد؟
فرانسوی ها همیشه یک مثال می زنند و می گویند دیر بهتر از هیچ وقت است و تشکر می کنم از کسانی که من را به عنوان چهره ماندگار معرفی کردند. خیلی از دوستان نظر شما را دارند ولی معتقدم دیر بهتر از هیچ وقت است.
سخن استاد «داوود رشیدی» برای پایان این گفت وگو.
آرزوی سلامتی و سربلندی مملکتم را دارم. از مسئولان تقاضا می کنم که به مقوله تئاتر توجه بیشتری کنند، زیرا تئاتر یک هنر نمایشی تأثیرگذار در جامعه است متأسفانه در کشور ما مسئولان به تئاتر توجهی نمی کنند. همیشه این گله را کرده ام که ندیده ام مسئولان کشوری چون وکیل و وزیر با خانواده شان به تماشای تئاتر بیایند هنگامی که صحبت از هنر می شود،بیشتر سینما مطرح است اگر چه سینما هنر ناب و خیلی مهمی است ولی تئاتر چیزی از سینما کم ندارد مسئولان فرهنگی و سیاسی این مقوله را درک نکرده اند. من تشویقشان می کنم به تماشای تئاتر بیایند زیرا شناخت آن ها از تئاتر بیشتر می شود.