خیاط خانه های قدیم قدیم ها
تعداد بازدید : 357
ماجرای عروس و دامادی که برای پرو لباس به خیاط خانه می رفتند
30 سال است سوزن نخ نمیکنند
علوی- « پارچه مخمل قواره ای 10 ریال، مرینوس 4 و نیم ریال، متقال 2 ریال، پارچه های تازه رسیده و اعلا، پارچه های فاستونی کت و شلوار به قیمت مناسب» .
هنوز صدایش در گوشم طنین انداز است. هر وقت پارچه فروشی معروف شهر پارچه های اعلای خود را می آورد، خبر می فرستاد که اجناس جدیدش رسیده است. بانوان خانه برای خرید پارچه و تهیه لباس برای اعضای خانواده می رفتند، سرکی می کشیدند و جنس پارچه و قیمت آن را سبک و سنگین می کردند و سپس چند مدل پارچه به سلیقه خود انتخاب می کردند. بزاز که از قدیم آشنایشان بود، توپ های پارچه را از هر مدلی که انتخاب شده بود به شاگردش می داد و او را با مشتری راهی خانه می کرد تا توپ های سنگین پارچه را برایشان حمل کند. در خانه سر فرصت بچه ها و پدر خانواده رنگ و جنس پارچه دلخواه خود را انتخاب می کردند هر چند خیلی به کوچک ترها میدان داده نمی شد تا رنگ و جنس پارچه را انتخاب کنند ولی باز هم گاهی برخی از پدر و مادرها این اجازه را می دادند که فرزندان بزرگ تر آن چه را که میخواهند انتخاب کنند. سپس بقیه توپ های پارچه را به دکان بزازی می فرستادند و می گفتند تا مقدار کسر شده پارچه را به حسابشان بنویسد.
بازار این گونه خرید کردن ها قبل از ایام نوروز گرم بود خانواده ها همه دغدغه تهیه لباس داشتند از مدت ها قبل از خیاط ها وقت می گرفتند تا بتوانند لباس شب عید را به موقع تهیه کنند. آن موقع ها 2 تا 3 ماه مانده بود به عید نوروز از خیاط وقت می گرفتیم تا به موقع بتواند لباس هایمان را بدوزد. یکی از افراد کهنسال و قدیمی که آن روزها را به خوبی به یاد دارد، با بیان این جملات اظهارمی دارد: خانواده هایی که جمعیت زیادی داشتند یا چندین خانواده در کنار هم زندگی می کردند، خیاط خبر می کردند تا به خانه بیاید، همه اهل خانه از کوچک تا بزرگ به صف می شدند تا خیاط با دقت اندازه هایشان را بگیرد. کوچک ترها بازیگوشی می کردند سعی می کردند از هم جلو بزنند اما هم خاطره بود هم شادی. خیاط ابتدا اندازه کوچکترها را می گرفت که طاقت نداشتند صبر کنند، سپس نوبت بزرگ ترها فرا می رسید، اگر مدل لباس به ذهنشان می رسید، مدل ارائه می دادند اگر نداشتند خیاط به سلیقه خود مدلی را انتخاب می کرد و برای شان می دوخت، پس از گذشت مدت زمانی لباس های آماده و اتو شده را خیاط با خود به خانه می آورد و هر یک از اهالی خانه لباس خود را بر تن و مقابل آینه قدی خود را ورانداز می کردند.
«معصومیان» شهروند کهنسال دیگری هم بیان می کند: قدیم ها با این که برخی از خانم ها خیاطی بلد بودند اما کار آن ها به تمیزی و مرتبی خیاط ها نبود بیشتر خیاط های قدیمی آن زمان، مرد بودند اما در مقطعی عنوان شد که مردان حق ندارند برای زنان لباس بدوزند اما باز هم عده ای این کار را انجام می دادند. وی ادامه می داد: گاهی خیاط های خانگی پارچه های مختلفی را از بزازان می گرفتند و به خانه می آوردند تا از بین آن ها پارچه به میزانی که لازم بود، خریداری کنیم. وی از خیاط های قدیمی مانند «سفیدگران»، «امان خیاط»، «عسگرزاده» هم یاد می کند و می افزاید: همه مدل پارچه در بجنورد یافت نمی شد اما برای فصل های سرد سال پارچه های پشمی به نام مرینوس به بجنورد آورده می شد، خیاط هایی مانند «امان خیاط» آن قدر کارشان خوب بود که باید 3 ماه در نوبت می ماندیم تا برای مان لباس دوخته شود.
یکی از خیاط های قدیمی شهر خیاطی را یکی از قدیمی ترین پیشه ها عنوان می کند و می افزاید: خیاطی از پیشه های قدیمی در روزگار قاجار بود که تعداد بسیاری از افراد به این پیشه روی آورده بودند، عده ای از خیاط هایی که خیلی حرفه ای بودند، برای افراد صاحب منصب و خانواده هایشان خیاطی می کردند و بیشتر وقت آن ها پر بود. وی که خود را «مریم بیگم» معرفی می کند، می افزاید: در زمان قدیم بیشتر خانم ها خانه دار و خیاطی بلد بودند عده ای برای خود و اهل خانه خیاطی می کردند و عده ای دیگر هم به طور حرفه ای برای کار مردم می کردند.
وی خیاطی را کاری سخت و دشواری می داند و عنوان می کند: خیاط ها در زمان قدیم در قبال کار زیاد، دستمزد اندکی دریافت می کردند برخی از خیاط های خیلی قدیمی لباس ها را با نخ و سوزن می دوختند و بعدها چرخ خیاطی به بازار آمد که در ابتدا چون قیمت آن بسیار گزاف بود همه خیاط ها توان خرید آن را نداشتند، برخی با اندک پس انداز خود مقداری از آن را پرداخت می کردند و مابقی را به طور اقساطی به فروشنده پرداخت می کردند و عده ای دیگر هم با قرض گرفتن پول از دیگران چرخ خیاطی برای خود مهیا می کردند تا بتوانند با کار کردن با آن گذران زندگی کنند. وی ورود چرخ خیاطی به ایران را مربوط به دوره مظفرالدین شاه قاجار می داند و می گوید: نخستین چرخ خیاطی در ایران توسط مظفرالدین شاه از سفر فرنگ آورده شد اما سالها طول کشید تا این اختراع جدید جای دوخت و دوز به روش سنتی را گرفت و فراگیر شد.
یکی دیگر از قدیمی ترین خیاط های بجنورد هم که 78 ساله است و خاطرات خوبی از آن روزگار کار و حرفه خود دارد، از استاد خود نیز در این حرفه یاد می کند و می گوید: استاد کار من آقای سفیدگران بود که خیاطی را نزد او فرا گرفتم. «علی ابراهیم زاده» با بیان این که در زمان قدیم از لباس حاضری خبری نبود، اظهارمی دارد: آن زمان هر فردی که برای خیاطی مراجعه می کرد، چند سری پارچه می آورد تا برای بچه هایشان نیز لباس دوخته شود. وی بیان می کند: به طور معمول برای شب عید مشتریان زیادی مراجعه می کردند و سرمان شلوغ می شد. وی که 30 سال هم برای خانم ها و هم برای آقایان خیاطی کرده است، بیان می کند: در طبقه بالای مغازه ام 20 کارگر داشتم و از آن جایی که کار همگی آن ها خوب بود به تهران رفتند و تولیدی افتتاح کردند و من تنها ماندم و اکنون حدود 37 سال است که مغازه خیاطی ام را جمع کرده ام. وی که هم برای عروس ها وهم دامادها لباس می دوخته است، عنوان می کند: در زمان قدیم که برای زنان و مردان لباس می دوختم، گاهی پیش می آمد که عروس و داماد با هم می آمدند و لباس هایی را که برایشان دوخته بودم، پرو می کردند. وی اجرت برخی لباس های آن زمان مانند کت و شلوار، کت ودامن را 50 تومان ذکر می کند و می افزاید: انواع لباس ها را مانند لباس عروس، پالتو ، کت و شلوار و پیراهن می دوختم و گاهی اوقات برای برخی خانواده های سرداری به خانه شان می رفتم، اندازه هایشان را می گرفتم لباس را آماده می کردم دوباره به خانه آن ها می بردم تا پرو کنند، سپس آن را برای شان آماده می کردم و به نوعی خیاط خانوادگی آن ها محسوب می شدم. وی بیان می کند: عقیده دارم خیاط خودش نیز باید آراسته باشد بنابراین همیشه حتی هنگام کار نیز کت و شلوار مرتب به تن داشتم تا به این شیوه به مشتریانم نیز احترام گذاشته باشم.
وی به چرخ خیاطی های قدیمی پایی، دستی و کار سخت خیاطی هم اشاره می کند و می گوید: آن موقع ها برق نبود و گاهی اوقات که باید تا ساعت 12 شب کار می کردیم ناچار بودیم از نور چراغ توری استفاده کنیم، اتوهای آن موقع زغالی بود و بوی زغال بسیار اذیت می کرد. البته وی با وجود سخت بودن کارش، در انتخاب نوع و جنس پارچه به مشتریانش نیز کمک می کرده است.
خیاط خانه های قدیمی، گرمای اتوهای زغالی، دغدغه تهیه لباس نو همه و همه خاطرات شیرین افراد قدیمی است، رنج و زحمت پارچه انتخاب کردن، انتظار کشیدن برای دوختن لباس با این که سخت بود اما رویایی شیرین را در ذهن کودکان آن دوره بر جا گذاشت اما امروزه لباس های حاضری و در دسترس بودن هر آن چه می خواهی از لطف داشتن خیلی چیزها کم کرده است و هیچ گونه خاطره ای را در ذهن کودکانمان پرورش نمی دهد.