مریم ضیغمی- یکی از خصوصیات بارز او خوش خلقی وخوش قولی اش است. در هر شرایطی که باشد وقتی با «نعیمه نظام دوست» تماس می گیرم با خنده و رویی گشاده پاسخ تلفنش را می دهد و روز مصاحبه را مشخص می کند. نظام دوست آن قدر شیرین سخن می گوید که گفت و گوی مان از بازی اش در نقش شکوفه خانم سریال «همسایه ها» آغاز شد و به دوران مدرسه و علاقه اش به حرفه بازیگری رسید. گفت و گو با بازیگر آثاری هم چون ساعت خوش، ساختمان پزشکان، خانه اجاره ای، لطفا دور نزنیم، زیر هشت، باغ سرهنگ، توفیق اجباری و آذر، شهدخت، پرویز و دیگران را در ادامه می خوانید.
اول به ما بگویید که چرا «شکوفه» خانم سریال همسایه ها این قدر همسرش «کاووس» را لوس کرده است و نمیگذارد دست به سیاه و سفید بزند؟!
(می خندد) چون اکنون این رفتارها کمتر بین خانواده ها وجود دارد. شکوفه، مهربان، تحصیلکرده و مهندس معدن است. او عاشقانه با همسرش رفتار می کند. کاووس هم خیلی شکوفه را دوست دارد. من سعی می کنم کاری انجام دهم تا مهر و محبت در کانون خانواده نمایش داده شود و خیلی ها متوجه شوند که آدم ها می توانند با هم مهربان باشند. حضور «جواد رضویان» به عنوان پارتنر روبه رویم خیلی اتفاق بزرگی است. نقش و سادگی شکوفه را دوست دارم و او کمک حال شوهرش است و ایرادی ندارد.
نعیمه نظام دوست چه زمانی به پروژه «همسایه ها» پیوست؟
وقتی به کار دعوت شدم آرش معیریان کارگردان بود. متاسفانه با اتفاقی که برای پای او پیش آمد زمینه همکاری مان فراهم نشد. سپس مهران غفوریان کارگردانی را بر عهده گرفت.
این موضوع که سریال یک هفته بعد از پخش از شبکه دو به شبکه نسیم منتقل شد و پخش آن دوباره آغاز شد مخاطب را سر در گم کرد.
من از این اتفاق آن قدر حالم بد شد که چند روز معده درد داشتم! چون شبکه یک، دو و سه شبکه های ملی ما هستند و در هر استان و روستایی این شبکه ها بیننده دارد. وقتی کارتان در شبکه پر مخاطب در حال پخش است و ناگهان تصمیم می گیرند و آن را از شبکه نسیم پخش می کنند، با وجود این که شبکه نسیم مخاطب خود را پیدا کرده اما نمی توانی 80 میلیون مخاطب را با مثلاً 18 تا 20 میلیون مخاطب مقایسه کنی. می خواهم بگویم که با تغییر شبکه پخش سریال مان اندکی تعداد مخاطبان مان کم شد و برای خود من دلخوری به وجود آورد و حالم اصلاً خوب نبود. انگیزه مان را گرفتند.
قبول دارید که بده بستان های خوب پارتنر مقابل تان، جواد رضویان، سبب شده تا بازی ها خوب و نقش شیرین و باور پذیر از کار در آید؟
بله. رضویان و مهران غفوریان از همکاران و دوستان قدیمی ام هستند و با هم سال هاست کار می کنیم و یکدیگر را می شناسیم. این شناخت سبب می شود که در کار راحت تر و بده بستان های خوبی داشته باشیم. قلق و نوع بازی پارتنر مقابل را می دانم و با توجه به این شناخت، بازی ها خوب در می آید.
از مهران غفوریان هم کارها و بازی های خوبی دیدیم. فکر می کنم با توجه به این که هم بازی می کند و هم بر صندلی کارگردانی بازیگران را هدایت می کند کار برایش سخت باشد.
همین طور است چون هدایت این همه بازیگر اسم و رسم دار و شناخته شده که وزنه ای در کار طنز هستند، سخت است. البته به درستی همه را مدیریت می کند.
علت این که تا به امروز در گونه طنز بیشتر کار کردهاید چیست؟
با کارهای طنز در تلویزیون و تئاتر فعالیتم را شروع کردم اما بعد از مدتی در آثار جدی بازی کردم. سال 1386 در فیلم «توفیق اجباری» ظاهر شدم. وقتی در این فیلم بازی کردم ناخودآگاه پیشنهادهای ژانر طنز و کمدی داشتم. من هم به دلیل علاقه مردم به این فضا در ژانر طنز کارم را ادامه دادم. این که می توانم مردم را بخندانم خیلی خوب است و اتفاق خیلی بزرگی است.
البته در کنار موفقیت و دیده شدن در این ژانر، خطر به ورطه تکرار افتادن نیز وجود دارد؛ از این موضوع نمیترسید؟
حتما همین طور است. خیلی از بازیگران به ورطه تکرار افتادند و دست آن ها نیست. اگر بازیگر در نقشی خوب بدرخشد مطمئن باشید که در کار بعدی هم همان نقش پیشنهاد می شود. یک بازیگر چقدر می تواند خلاق باشد که یک نقشش با دیگری متفاوت درآید؟ همان بازیگر در یک اثر نقش دکتر را بازی می کند و در اثری دیگر نقش بیمار را ولی ته مایه کارش را می دانید که این شیوه بازی می کند. البته بازیگر در هر کاری خلاقیت نشان می دهد اما یک جاهایی تکرار می شود.
شما هم یکی ازبازیگران فعال هستید و در امور خیریه و فضاهای اجتماعی و امور خیرخواهانه قدم های مثبتی تاکنون برداشته اید و دل تان برای مردم میتپد.
از صمیم قلب قدم بر می دارم و واقعا اعتقادی به تظاهر ندارم. من آدم دلی و احساساتی هستم و سعی می کنم یا کاری را با تمام وجود انجام دهم یا خیر. اگر بخواهم از ته دل کاری انجام دهم آن را در فضای مجازی منتشر می کنم تا مردم اعتماد و شرکت کنند.
دوست دارید فلاش بکی به گذشته بزنیم، زمانی که عشق بازیگری در دل تان جوانه زد و تصمیم گرفتید این حرفه را دنبال کنید؟
وقتی وارد مدرسه شدم در گروه تئاتر و سرود مدرسه و گروه های فرهنگی مشارکت داشتم و دغدغه ام انجام کارهای هنری بود. فیلم ها را می دیدم. دخترها در خانه عروسک بازی می کردند و من نمایش بازی می کردم. روزی تبلیغات کلاس بازیگری تئاتر بانوان در تالار مهراب را دیدم و بلافاصله با خوشحالی از پدرم پول گرفتم و درکلاس ها ثبت نام کردم. صبح ها به مدرسه و بعد از ظهر ها به کلاس تئاتر می رفتم. از سال 1370 تا 1372 تئاتر کار کردم و سپس جلوی دوربین رفتم. سال 1374 هم وارد سینما شدم. مقطعی هم کار در پشت صحنه را تجربه کردم.
سقف آرزوهای تان کجاست؟
دوست دارم اثری از خود به جا بگذارم که ماندگار شود. دوست دارم نقشی را بازی کنم که همیشه باعث افتخار شود و در جامعه بیشتر دیده شوم. دوست دارم نقشی رویایی را بازی کنم اما مطرح نمی کنم تا اگر قسمتم باشد، به من بها دهند، موقعیت را برایم فراهم کنند و لیاقتش را داشته باشم تا به آن برسم. یک سری چیزها دست به دست هم می دهد. آدم ها آرزو های بزرگی دارند جامعه و آن فضای کار باید برایم شرایط را ایجاد کنند تا بتوانم خودم را محک بزنم. دوست دارم در خیلی از نقش ها خودم را محک بزنم. دوست دارم اتفاق های بزرگی را رقم بزنم ولی به شرط این که این اتفاق ها بیفتد.