سال هاست که او را می شناسم خودمانی، با استعداد، شوخ طبع و اهل مطالعه است و هر زمان با او تماس می گیرم با کمال میل پاسخگوی سوالاتم می شود. امیر کاظمی از 14 سالگی وقتی که در حرفه روزنامه نگاری مشغول به کار بود و برای تهیه گزارش پشت صحنه سریال مرضیه برومند رفت مورد توجه این کارگردان کاربلد قرار گرفت و پایش به دنیای بازیگری باز شد. او کم حاشیه و سرش به زندگی و کارش گرم است . کاظمی با سریال شبانه «لیسانسه ها» در نقش مازیار میهمان خانه های ماست و همین بهانه ای شد تا باری دیگر با این بازیگر توانمند گفت و گویی داشته باشیم.
شما با اثرکمدی دیگری به تلویزیون بازگشتید اما در قسمت های اخیر بیماری سرطان مازیار اشک همه را در آورده است و تبدیل به درام شده است. (خنده)
(می خندد) همین طور است و در فضای مجازی همه برایم پست می گذارند و ابراز همدردی می کنند. اصولا شیوه درستی در سریال سازی است و سال هاست که سریال های کمدی اجتماعی در دنیا تلخ تولید می شود. اگر زندگی شیرینی هایی دارد اما جاهایی تلخ می شود و اشک آدم را در می آورد و سریال «لیسانسه ها» هم این گونه است.
چه انگیزه ای سبب شد که یک سال و نیم کار نکنید تا نقش مازیار را بازی کنید؟
مازیار در ابتدای نگارش، این شخصیتی که شاهد هستید، نبود. در نسخه اولیه خانواده مازیار در قصه نبودند و قرار بود خارج باشند که مازیار تصمیم دارد از کشور برود. به آقای صحت پیشنهاد دادم که والدینش جدا شده باشند و پدرش معتاد باشد و با این پیشنهاد من 3 شخصیت خلق شد. ابتدا می ترسیدم نقش مازیار را به دلیل بیماری سرطانش بازی کنم و هنوز هم می ترسم چون کار کمدی است و سپس بیماری سرطان مازیار که با غم و غصه همراه است بنابراین ریسک بزرگی بود ممکن است یا شخصیت محبوب شود و مردم دل شان بسوزد و همدردی کنند و یا از سوی دیگر واکنش ها منفی باشد و بگویند بمیر راحت مان کن(می خندد). وقتی می خواستم بازی کنم سعی کردم به گونه ای باشد که مخاطب نگوید بمیر راحت مان کن. برایم هیجان انگیز بود که ببینم از پس این نقش بر می آیم یا خیر. خوشبختانه هیچ کامنت بدی تا کنون نداشتم.
مازیار قصه، شخصیت آرام ، تحصیل کرده، صادق و مهربانی است و دوست دارد به همه کمک کند و بیمار است و پدرش هم معتاد و بیمار است.
شما باورتان می شود دارید درباره یک کار کمدی حرف می زنید؟!(می خندد و می گوید: اشک در چشمانم جمع شد)
رسالت کمدی هم همین است که حرف تلخ در قالب کمدی زده شود .
کمدی درست اثری است که با تلخی همراه باشد. درست است ما به موقعیت ها می خندیم اما تلخ و دردناک است. این سه رفیق در این شرایط فقط یکدیگر را دارند و جامعه و دولت از آن ها حمایت نمی کند و کاری هم برای آن ها نیست. خیلی از افراد جامعه متاسفانه این شرایط را دارند.
از آن دست بازیگرانی هستید که برای یک نقش تحقیق و به آن فکر میکنید؟
درباره بیماری مازیار تحقیقی انجام دادم و از اینترنت اطلاعاتی به دست آوردم و سپس با آقایان صحت و صفایی-نویسنده- به مراکز محک و دهش پور که با بیماران سرطانی کار می کنند، رفتیم. خودم نیز چند مرتبه به این مراکز سر زدم و با بیماران صحبت کردم. هم چنین با چند روان پزشک و روان شناس مشورت کردم. رفتار ترحم انگیز اطرافیان با بیماران سرطانی یکی از عمده ترین مشکلاتی است که روی حال بدشان تاثیر دارد. ما در سریال توجه بی خود اطرافیان را نقد می کنیم. هم چنین درباره پدر معتاد مازیار هم تحقیق کردم. دوره ای کار هیجان انگیز می کردم و 10 کیلو جوجه کباب می گرفتم و به کمپ اعتیاد در ته کرج می رفتم و برای معتادان جوجه درست و به رفتارهای شان نگاه می کردم. شناختم از اعتیاد خیلی در رابطه من و پدر معتادم در قصه -کاظم سیاحی- کمک کرد.
دوست دارید حضور در تلویزیون را ادامه دهید یا در سینما هم کار می کنید؟
من به بازیگری علاقه دارم و هر جا که پول خوب بدهند و اثر خوب باشد کار می کنم و هیچ فرقی برایم ندارد. حتی اگر در رادیو یا جنگ شبانه و روابط عمومی باشد. (می خندد)
دغدغه این روزهای تان چیست؟
در حال حاضر سر کار هستم و مشکل مالی ندارم اما برای هنرمندانی که خیلی وقت است بیکار هستند، غصه دار هستم. واقعا نمی دانم چه کار باید کرد. آماری دارم که در آن دوره یک ساله که اغلب بازیگران بیکار بودند تنها3 سریال در صدا و سیما تولید شد که خیلی تاسف بار است. این را هم بگویم که همه چیز به مسئله مالی بر نمی گردد. بازیگرانی داریم که مشکل مالی ندارند اما بیکاری سبب افسردگی شان می شود چون عاشق این حرفه هستند. فکر می کنم بیکاری دغدغه امروز خیلی از هنرمندان است که شاید حتی نام شان را فراموش کرده ایم. البته وضعیت تلویزیون خیلی تغییر کرده و سریال های زیادی در حال تولید است.
بازیگرانی هستند که با خرید نقش یا پارتی بازی وارد می شوند. در این بازار که هر روز یک بازیگر جدید معرفی می شود چه کاری باید کرد؟
اگر بازیگر خوب و با استعدادی باشد اشکالی ندارد وارد شود و دستش هم درد نکند که به اقتصاد سینما کمک می کند. در سینمای دنیا هم این اتفاق می افتد. رابرت دنیرو تهیه کننده «گاو خشمگین» اسکورسیزی بود و وقتی فیلم نامه را خواند گفت من می خواهم فلان نقش را بازی کنم. دنیرو چون خود تهیه کننده بود کار را 6 ماه خواباند تا 40 کیلو وزنش را اضافه کند و برای همین نقش هم جایزه اسکار را گرفت. از سویی آدم هایی که این کاره نیستند و هیچ دانش و تجربه ای ندارند، فریب کار را می خورند و 400،300 میلیون تومان می دهند تا نقش اصلی را بازی کنند در حالی که پول خود را از دست می دهند چون بازگشت مالی ندارد و از سویی هم فید می شوند.
پایان مصاحبه را باز می گذارم تا خودتان با خوانندگان صحبت کنید.
خیلی صبر و تحمل مردم پایین آمده است. همه عوامل گروه «لیسانسه ها» می ترسند که متن ما به فردی بر بخورد و ناراحت شود. سروش صحت در مصاحبه اخیرش جمله خوبی گفته بود که آدم با دوستش شوخی می کند و هیچ وقت با دشمنش شوخی نمی کند. درباره شخصیت حبیب قصه شنیدم که عده ای انتقاد کرده اند ما شهرستانی ها را مسخره کرده ایم در صورتی که این فرد لهجه ندارد و اشاره به هیچ شهری هم نمی شود. ضمن این که محبوب ترین، صادق ترین و با حال ترین شخصیت سریال حبیب است. اندکی آستانه صبر خود را بالا ببریم و بگذاریم در قالب نمایشی با ما شوخی شود و اندکی بخندیم و سخت نگیریم. اگر این انتقاد ها کم شود سریال های کمدی بیشتری می توان تولید کرد.