باد
باد تنهاست
و هر چه را بیشتر می خواهد
بیشتر
از خود دور می کند
مهدی اشرفی
مجموعه «اتاق پرو»
نگاه خیس
باران به ذهن خشک خیابان خطور کرد
وقتی نگاه خیس من از آن عبور کرد
از رو به روی پنجره تا دور می شدی
در من کسی به هیبت شعری ظهور کرد
یک شعر عاشقانه که یک لحظه موج زد
رد نگاه خیس مرا از تو دور کرد
وقتی که باد، پنجره را باز کرد و رفت
باران نشست دفتر من را مرور کرد
از پیچ انتهای خیابان گمان کنم
یک شعر عاشقانه به تندی عبور کرد
مهدی فرجی
مجموعه «شب بی شعر»
یک شب دیگر
صبح بی آفتاب
همان شب است
دوباره قصه بگو مادر!
رسول یونان
مجموعه «چه زود مهمانی تمام شد»