پای صحبت های متفاوت «مهوش صبرکن» پیشکسوت سینما و تلویزیون
تعداد بازدید : 266
نقش های کلیشه ای را دوست ندارم
نویسنده : مریم ضیغمی
خوش صحبت است و با اخلاق و خوش خلق. همانند «محمود پاک نیت» همسر هنرمندش اهل شیراز است. صبر کن از آن دست بازیگرانی است که نقش مادران را که در آثار نمایشی به او محول می شود به خوبی بازی می کند. البته او بازی در سریال های تاریخی را هم در رزومه کاری اش دارد. او به گرمی پاسخ گوی سوالاتم شد که گفت و گوی متفاوت با این هنرمند پیشکسوت سینما و تلویزیون را در ادامه می خوانید.
اگر دوباره متولد شوید همین مسیر را انتخاب می کنید؟
بله پشیمان نیستم از مسیری که طی کرده ام راضی هستم.
دوست دارید جای کدام شخصیت فیلم یا سریال ها باشید؟
دوست ندارم جای فردی باشم. دلم می خواهد شخصیت هایی را بازی کنم که تحرک داشته باشد، نقش های کلیشه ای چای ببر و بیار یا قورمه سبزی هم بزن را دوست ندارم. من نقش هایی را دوست دارم که جای کار داشته باشد چون در خودم توانش را می بینم و از نقش های معمولی خوشم نمی آید.
دوست دارید استعداد چه کاری را داشته باشید که تا به حال نداشتید؟
هیچ کاری در دنیا نیست که من دست روی آن نگذاشته باشم. اگر از هنر زنان بگویید خیاطی، بافتنی، گل سازی، ویترای و فرش بافی را یاد دارم و دستی بر آتش دارم و همیشه دوست دارم یاد بگیرم و اکنون در این سن چند ترم کلاس زبان فشرده را هم گذرانده ام.
در انتخاب نقش ها با همسرتان هم فکری می کنید؟
ما هر دو تئاتری بودیم و می توانیم هر نقشی را بازی کنیم بنابراین نقش هایی را که پیشنهاد می شود دوست داریم. البته دوست داریم نقش هایی را که دل مان می خواهد بازی کنیم اما برای نقش هاییکه وجود دارد انتخاب مان می کنند. گاهی اوقات نقشی پیشنهاد می شود که عشق می ورزیم و گاهی هم به دلیل رفاقت و بیکاری مجبور هستیم بپذیریم.
تفاهم را در زندگی مشترک در چه عواملی می دانید؟
اگر سر مسئله ای لج و لجبازی باشد تفاهم به وجود نمی آید. تفاهم یک چیز حسی است . همین که صبور و با گذشت باشی نا خودآگاه تفاهم به وجود می آید. تفاهم رضایت از یکدیگر داشتن و خوش بودن است. اگر من در شرایط سخت که محمود برای بازی به شهرستان می رفت، از سر لج و لجبازی بچه ها را رها می کردم و به علایقم هم چون تمرین تئاتر و صدا و سیما می پرداختم، نمی توانستم چنین فرزندانی را تحویل اجتماع دهم اما گذشت کردم و خودخواه نبودم. آدم زیاده طلبی نیستم.
قبل از ازدواج تصور می کردید همسرتان بازیگر باشد؟
خیر. چون آن زمان دنیای سینما پیشرفت نکرده بود. 36 سال پیش فقط تئاتر کار می کردیم. اگر چه پدر ثروتمندی داشتم و از همه امکانات برخوردار بودم اما دختر تجمل گرایی نبودم. هنگامی که با پاک نیت آشنا شدم پدرم پرسید خانه و خودرو دارد؟ گفتم خیر. پرسید او را می پسندم؟ گفتم بله. چون آدم روشن فکر و فهیمی بود اجازه داد با هم ازدواج کنیم.
چه زمانی متوجه شدید به بازیگری علاقه دارید؟
اصلا به این چیزها فکر نمی کردیم. برای روز مادر، مدیر مدرسه از دانش آموزان خواست تا نمایشنامه خنده داری را کار کنند. چون هنر در خون و ذاتم بود نمایشی با نام «دزدی که به کاهدون می زند» را اجرا کردم. از همان دوران به بازیگری علاقه داشتم و ساعت های ورزش یا انشا در سالن پینگ پنگ نمایش تمرین می کردیم. خیلی سن کمی داشتم اما با علاقه تئاترهای مطرح را دنبال می کردم و همسر خانم زهرا سعیدی یکی از کارگردانان تئاتر، متوجه علاقه ام به این حرفه شده بود. روزی در کتابخانه در حال مطالعه بودم که همسر خانم سعیدی، پیشنهاد بازی در تئاتر را به من داد و پذیرفتم و به راحتی وارد دنیای بازیگری شدم. بازیگری، استخدام و ازدواجم به همین سادگی اتفاق افتاد.
زندگی یک زوج هنری چه دردسرهایی دارد؟
خیلی دردسر دارد. وقتی شما شوهرت چند ماه برای بازی به شهرستان برود و هر چند هفته یک مرتبه سر بزند و با دو پسر در شهری غریب باشی خیلی سخت است. حتی در شیراز هم که ما را برای بازی رها می کرد شب ها دیر وقت به منزل می آمد و می ترسیدم و اضطراب داشتم. اما گذشت کردم و اکنون زندگی راحتی دارم. من مرد بیرون و زن خانه بودم و همه چیز سر جایش بود و پشیمان نیستم چون دو فرزند خوب و موفق دارم.
با چه اثری به طور جدی وارد حرفه بازیگری شدید؟
من در سریال هایی هم چون«بهار بود،تو بودی» و «درخت نارنج» بازی کرده بودم اما به طور جدی با بازی در سریال «کهنه سوار» وارد این حرفه شدم.
چرا سریال های ساخته شده در گذشته بیشتر در ذهن مردم باقی مانده است؟
ناخودآگاه در ذهن ها می ماند چون قصه های نویی داشتند که کار نشده بود. چندی پیش سریالی با نام «گذر از رنج ها» پخش شد که تداعی کننده «پس از باران» و کار قشنگی بود اما در ذهن ها نماند. سریال «پشت کوه های بلند» با وجود این که دیده نشد اما حتی تکرار آن از شبکه آی فیلم مورد استقبال قرار گرفت. قصه های به روز در سریال های امروزی روایت می شود بنابراین در ذهن مردم نمی ماند. مردم با قصه های سریال های گذشته حس نوستالژی داشتند و همذات پنداری می کردند.
شما و آقای پاک نیت بیشتر از سینما در تلویزیون کار می کنید؛ این علاقه از کجا آمده است؟
اشکالش این است که وقتی پاک نیت بازی در پروژه های تلویزیونی را می پذیرد، طولانی مدت است و چند ماه درگیر بازی در آن است و در همان مدت مدام پیشنهاد سینمایی دارد اما متاسفانه نمی پذیرد. او معتقد است تعداد خاصی به سینما می روند اما تمام روستاها و مردم کشور ما تلویزیون می بینند و از آن بهره مند می شود. ما مردم را دوست داریم.
اوقات فراغت خود را چگونه سپری میکنید؟
خیلی سفر را دوست دارم. هم چنین معتاد مطالعه هستم و هر ظهر و شب باید کتاب بخوانم.خانواده ام من را با کتاب آشنا کردند. عادت به مطالعه دارم. من کتابهای روان شناسی و رمان را و همچنین اگر پیشنهادی از دوستانم داشته باشم می خرم و می خوانم.
در حال حاضر چه کاری انجام می دهید؟
بیشتر خود را در امور خیریه برای بچه های شیراز و تهران دخیل می کنم. من و پاک نیت خودمان علاقه داریم بخشی از در آمدمان را در امور خیریه صرف کنیم.
از کدام نقش تان بیشتر لذت می برید؟
چون تئاتری هستم همه نقش هایم را دوست دارم. البته علاقمند به بازی در نقش های متفاوت هستم. دوست ندارم زنی منفعل باشم که فقط می پزم و می شویم و پاک می کنم یا در سکانسی قورمه سبزی هم بزنم. دوست دارم نقشی را بازی کنم که جای بازی داشته باشد تا من تئاتری را راضی کند برای همین بیشتر نقش های تاریخی را می پسندم. سریال های «پس از باران» یا « یوسف پیامبر(ع)» خیلی سر و صدا کرد و هنوز هم من را با بازی در آن آثار می شناسند.