کاشی های آبی مسجدهای زمان قدیم با آن گلدسته های سر به فلک کشیده، نمای آجرهایی که با ظرافت و هنر دستان معماران قدیمی، کنار هم چیده شده بود، هر روز صبح، ظهر و شب میزبان مومنانی بود که به مسجد می رفتند تا تن و روح خود را جانی تازه ببخشند و در خانه خدا آرام بگیرند.
آن روزها خانه دل ها به هم نزدیک بود. زنان سالخورده با کمری خمیده هر سحرگاهان، زمانی که ستاره ها میهمانان آسمان بودند، از خواب بیدار می شدند و با مرد خانه شان و یا بقیه اهالی خانه یا گاهی با زنان همسایه به مسجدهای محله شان می رفتند، آن روزها حال و هوا و صفای دیگری داشت، خادم پیر مسجد محله هم از ساعتی قبل از اذان از خواب بیدار می شد، حیاط کوچک مسجد محله را آب و جارو می زد و جلوی در را آبپاشی می کرد تا صفا و جلایی خاص به دل میهمانان خانه خدا ببخشد.
صف نمازگزاران در کنار هم مرتب می شد و دل های آسمانی آن ها به هم پیوند می خورد. آن ها تا دقایقی بعد از خواندن نماز، کنار هم می نشستند و به عبادت با خالق خویش می پرداختند. گاهی اوقات نیز در مناسبت های مختلف مانند اعیاد بین نمازگزاران شیرینی و شکلات پخش می کردند. تعداد مسجدهای آن موقع زیاد نبود، هر چند محله، دارای یک مسجد بود اما قدیمی ها بسیار اعتقاد داشتند که باید نمازهایشان در مسجد خوانده شود.
یکی از کاسبان قدیمی با مهم دانستن فریضه نماز، اظهارمی دارد: آن زمان قدیمی ها از بزرگ ترهایشان به ویژه پدر و مادر خود حرف شنوی زیادی داشتند. به خوبی به خاطر دارم زمانی که بچه بودم، با این که هنوز به سن تکلیف نرسیده بودم، پدرم صبح به صبح من و خواهر و برادرهایم را از خواب بیدار می کرد تا همراه با او و مادرم نماز صبح بخوانیم.
«قربانی» ادامه می دهد: آن زمان پدرو مادرها تاکید داشتند که باید همه بچه های خانه نمازخوان باشند و از این رو زمانی که بچه بودیم به ما آموزش های لازم را برای خواندن نماز داده بودند و هر بار که به مسجد یا حسینیه ای می رفتند ما را نیز با خود می بردند تا مراسم مذهبی را از نزدیک ببینیم و در آن شرکت کنیم.
این شهروند کهنسال که اکنون دهه 70 عمرش را سپری می کند، عنوان می کند: از آن زمان آویزه گوشمان بود که هر جا صدای اذان را شنیدیم، از کار دست بکشیم و نماز بخوانیم.
به طوری که سال ها بعد، زمانی که جوان تر شدم و در یکی از مناطق شهر کسب و کاری برای خود به راه انداختم، با شنیدن صدای اذان در مغازه ام بسته می شد یا آن را به شاگردم می سپردم و برای خواندن نماز راهی مسجد محل می شدم.
شهروندی دیگر هم بجنورد زمان قدیم را دارای مسجدها و حسینیه های متعدد معرفی می کند و می گوید: بجنورد دارای مساجد متعددی بوده که طبق تاریخچه ای که از بجنورد یاد می شود در زمان بسیار قدیم، معروف ترین آن ها شامل مسجد جامع، مسجد بالا، مسجد دروازه قوچان، مسجد میان بازار و مسجد دروازه گرگان بوده است.
«امیدی» ادامه می دهد: علاوه بر تکایا و حسینیه ها، خیرات خانه هایی نیز در بجنورد وجود داشته که می توان از خیرات مجاور دروازه قبله نام برد. البته وی از مسجد جامع بجنورد به عنوان قدیمی ترین بنای مذهبی با قدمت132 سال نام می برد و می افزاید: بنا بر تحقیقات کارشناسان، در نمای درونی مسجد18 ستون چوبی به کار رفته که سقف مسجد را که با تیرهای ارس پوشیده شده، سر پا نگه داشته است. وی که خود نیز از اهالی منطقه پای توپ است، بیان می کند: در زمان قدیم و هنگامی که 9 یا 10 سال بیشتر نداشتم همیشه همراه با پدر و برادر بزرگ ترم برای خواندن نماز به مسجد می رفتیم، بعد از نماز پیش نماز مسجد از بچه ها می خواست تا مهرها و جانمازهای نمازگزاران را مرتب جمع کنند و آن ها را در جای خود قرار دهند، او برای این کار تشویق هایی هم هر از گاهی در نظر می گرفت تا بدین ترتیب کودکان و نوجوانان را به خواندن نماز تشویق و ترغیب کند.«قاسم مهرنیا» شهروند قدیمی و از پژوهشگران بجنوردی هم به ذکر مسجدهای قدیمی شهر می پردازد و می گوید: قدیمی ترین مسجد شهر، مسجد جامع معروف به مسجد میرزا «احمد مرتضوی» بود که هنوز هم وجود دارد و کمی از آن بالاتر نیز مسجد حاج «شیخ ذبیح ا... فقیه» بود که بعدها به نام مسجد «انقلاب» تغییر نام داد.
وی ادامه می دهد: در منطقه پایین تر از پای توپ و نزدیک به چهارراه شهید صفا نیز مسجد قدیمی دروازه گرگان بود که هنوز هم وجود دارد. به گفته وی از منطقه پای توپ تا میدان کارگر نیز مسجدهای متعددی قرار داشت. وی با اشاره به برخی از این مسجدها عنوان می کند: از میدان شهید به سمت میدان کارگر هم مسجد حاج آقا «فاطمی» قرارداشت که اکنون تغییر نام داده و کمی بالاتر از آن نیز مسجد «حاج شیخ رجبعلی» بود که بعدها به مسجد «حاج شیخ احمد محبعلی» نام گرفت و سال ها بعد ازآن به نام مسجد امام(ره) معروف شد.
وی مساجد دیگری را نیز در بجنورد نام می برد اما اظهارمی دارد: بقیه مسجدهایی که در بجنورد وجود دارند قدمت مسجدهای یاد شده را ندارند و تازه ساخت به شمار می روند. وی که دهه 70 عمرش را سپری می کند، می گوید: مسجدهای قدیمی شهر، قدمتی زیاد دارند به طوری که زمانی که من کودک بودم این مسجدها وجود داشته و از همان زمان نیز با استقبال مردم رو به رو بوده است.
وی در این باره توضیح می دهد: مساجد در زمان قدیم محل خوبی برای برگزاری دوره ها و جلسه های قرآن بودکه بعد از نماز ظهر و عصر جلسه های تفسیر قرآن گذاشته می شد و در ماه های رمضان نیز بعد از برپایی نماز مغرب و عشا، خطیب از مشهد و قم آورده می شد تا برای مردم سخنرانی کند.
وی با بیان این که مردم به ویژه کاسبان استقبال خوبی از مساجد داشتند، عنوان می کند: از زمان قدیم، مردم سعی می کردند نمازهای یومیه خود را در مساجد به جماعت و در کنار هم بخوانند به ویژه شب های احیا مسجدهای قدیمی شهر مالامال از جمعیت می شد که کنار هم جمع می شدند و برای مولای متقیان عزاداری می کردند.