افشره
باد که می وزد صدای کوچ و نامهربانی در کوچه ها می پیچد حتی با نسیمی انبوهی از خاک به هوا بلند می شود و معدود مردمان این دیار را غمگین تر می کند، از آن کوچه های پر از هیاهو اینک تنها صدای خوردن عصای پیرمرد بر سنگ ها و از آن همه امید تنها مشتی آوار بر جا مانده است؛ از آن فیروزه ای پر امید تنها نامی مانده است و بس.
شاید باور نکنید و حق دارید زیرا اعداد بسیار عجیب و غریب است مثلا 30 از هزار و 500 ! این حال و روز روستای فیروزه است که روزگاری همچون نگین می درخشید و اینک تنها 30 خانوار از هزار و 500 خانوار آن باقی مانده اند.
وقتی با همکارم برای تهیه گزارش رفتم باور کنید متحیر شدم که از کجا بنویسم، بنا بود مناطق دیدنی را بنویسم ولی دیوارهای زهوار در رفته، خانه های خالی از سکنه، صبوی شکسته درد دل های اهالی باقیمانده، مجال را از من گرفت. درخت های سبز را می دیدم ولی سیاهی مهاجرت، خانه های رها شده، کوچه های به هم ریخته، لوله های بدون آب، سیم های آویزان، درهای نیمه باز و متروکه چنان قلمم را به خود مشغول کرد که دیگر دالان های سبز فراموش شد. مادری که خیلی محترمانه سفره دلش را بازکرده است و یک عالمه حرف دارد، می نویسم ولی کو گوش شنوا !اینجا نمونه ای از تابلوی مهاجرت از روستاهاست ، چرا این تابلو این چنین قرمز شده است؟ آیا مسئولان صدای این آژیرها را نمی شنوند؟ نگین شکسته فیروزه و فیروزه ها را تا کی می خواهیم نادیده بگیریم؟
خاکستر مهاجرت
خاکستر آتش مهاجرت دیده می شود خاکستری که آهسته آهسته گرد مرگ بر روستا می پاشد و گویی گرد خواب هم بر آن هایی پاشیده است که خود روزی زنگ خطر مهاجرت را به صدا در آوردند و معلوم نیست چه شد که هشدارشان به گوش خودشان هم نرسید و این چنین پنجه کوچ، گریبان این روستا را گرفت. یلی بود روزی برای خودش، راست قامتی میان دشت اما قامتش خمیده شد و آب رفت. اینک به اندازه مشتی کوچک از ساکنانش باقی مانده است که آن ها هم با لشکری از مشکلات درگیر هستند، زمانی آن سال های دور برای خود برو بیایی داشت، پیر و جوان در کوچه هایش گام بر می داشتند و روستا به معنای واقعی روستا بود، خاطراتش را که مرور کنی پر است از طعم آلوچه های خشک و باغ های مملو از درختان آلو، اما اکنون طعم گس کوچ دارد و دیوارهای کاهگلی زهوار در رفته ای که با تلنگری از هم می پاشد، روح و جان روستا تَرَک برداشته و گوشی صدای شکستنش را نشنیده است تا جایی که مشت مهاجرت کوبیده است، این فیروزه از یاد رفته را که تنها زوزه باد از آوارهایش شنیده می شود و بس.
دالان سبز
با این که در گذر زمان غبار مهاجرت بر روستا نشسته و ماحصل این کوچ تقلیل جمعیت بوده است اما مسیر روستا کمتر دستخوش تغییر شده و همچنان سبز است و ورودی روستا دالانی است به رنگ سبز با گل های سفید مخملی و هنوز میزبان شهروندانی هستند که این مکان را برای سپری کردن روزهای تعطیل خود انتخاب می کنند.
روستای «فیروزه» جایی در حاشیه جاده بش قارداش و در مسیر شوقان در دشتی سبز جا خوش کرده است، روزگاری نگین فیروزه ای منطقه بود اما امروز فقط نام فیروزه را یدک می کشد روستایی خوش نام با واقعیتی متفاوت که درد مهاجرت را به معنای واقعی درک کرده است مهاجرتی ادامه دار که رخت سفر را بر تن برخی از ساکنان روستا کرده است و آن ها هم به رفتن از زادگاه خود می اندیشند. حرف اهالی یکی است متفق القول از درد بی آبی و نبود امکانات می گویند، از نداشته هایی همچون خانه بهداشت، درمانگاه و جای خالی دهیار و شوراهایی که گفته می شود ساکن شهر هستند و نبودشان به وضوح دیده می شود.
قفل مهاجرت بر در بسیاری از خانه های روستا خورده است و یک در میان مساکن سرپناه روستاییان هستند، از ابتدا تا انتهای روستا را باید بروی تا بتوانی برخی از ساکنان باقیمانده را ببینی که در ایوان خانه خود نشسته اند و صدای سکوت را می شنوند.
باغ های سبز و خانه های ویران تنها پارادوکسی است که در این دشت فیروزه ای دیده می شود و می مانی که حالت چگونه است، می مانی که از غمزه اردیبهشت در باغ ها لذت ببری یا از درد رفتن روستاییان غمگین شوی.
با این دوگانگی حال نه دیگر صدای رود زیباست و نه حتی خنده دانش آموزانی که به سمت خانه ها می دوند و گفته می شود که آب شرب شان رودی است که همچنان جاری است. با همه حالت می روی اما درخاطرت می ماند که تنها منبع آب این روستا گاهی تبدیل به جایی برای مارها و حیواناتی می شود که آب را بیمار می کنند و حال ساکنان باقیمانده را دگرگون. می روی و نگاهت رد کوچ بر چهره روستا را تا دوردست ها دنبال می کند. شاید باور نکنید، حق هم دارید اما اینجا فیروزه است نگین شکسته انگشتر سبز.
در همین رابطه معاون مسکن روستایی بنیاد مسکن خراسان شمالی با بیان این که به مهاجرت های معکوس به روستاها تسهیلات ویژه مسکن روستایی پرداخت می شود، می گوید: بنیاد آمادگی پرداخت تسهیلات به این روستا را دارد و برای تضامین هم حمایت های لازم را انجام می دهد.«روحانی» اظهارمی دارد: در آینده بازدیدی از روستا انجام می شود ومشکلات و مسائل و دلیل این مهاجرت بررسی می شود وگزارش آن هم به روزنامه ارسال خواهد شد.