بن بست مشکلات «دباغ خانه»
نویسنده : اسدی
کلافه است اما نه از آفتاب داغ خرداد و نه حتی از خدمات رسانی های محدود و فاضلاب جاری در کوچه های باریک و خاکی، از قرار داشتن در طرحی که حدود 30 سال بر پیشانی محله ثبت شده است و دلیلی شده برای دغدغه ها و نگرانی های قدیمی مردمانش. محله ای است از همان محله هایی که سال هاست منتظر است، محله ای کوچک مشرف به جاده دانشگاه که به «دباغ خانه» شهرت دارد، همانند جزیره ای رها شده در اقیانوس است،گرد بی مهری از در و دیوار خانه هایش می ریزد و بوی شدید بی مهری می دهند برخی چاردیواری هایی که حتی از داشتن کمترین امکانات محروم هستند. تمام مشکلات محله را که وجب کنی می رسی به آن جایی که محله در طرح قرار دارد و سرچشمه همه گلایه های اهالی هم همین است.در اولین نگاه بی درنگ به یاد روستاهای پلکانی می افتی همان روستاهایی که بافت سنتی و تاریخی شان میراث ماندگار شده است اما اینجا صدها کیلومتر با آن میراث کهن فاصله دارد، میراثش از گذشته تا به امروز نخاله های رها شده مقابل منازلشان است و باریکه های فاضلاب که از زیر درها جاری است و شاید درخت توتی که کودکان محله زیر چتر گسترده اش بازی می کنند، تنها عنصر مهربانی است که روزگار سبز گذشته را یادآوری می کند، روزگار باغ و میوه های نوبرانه را.
اسیر داستان پر تکرار اعتیاد است و برخی مردمانش آن را بزرگ ترین مشکل محله می دانند، وصله و پینه هایش هم مانع پنهان شدن دردش نشده است، نه برخی خانه ها شکل خانه دارند و نه حتی برخی زندگی هایش شکل زندگی، بعضی هایشان حتی آب شرب ندارند و آبی را می نوشند که حتی برای کشاورزی هم مناسب نیست.بلاتکلیف تصمیم گرفته شده ای است که دست اهالی را بسته، آنقدر محکم بسته است که حتی نمی توانند مجوزی برای تأمین آب شرب خود داشته باشند و سهمشان از دارایی آنقدر ناچیز است که نمی توانند به مکانی دیگر نقل مکان کنند.
اینجا، فقط زیر کوه مشکلات می ایستی و هر روز پتک سختی ها بر سرت وارد می شود، با تمام شدن روز به آخر خط می رسی و روز بعد دوباره همه چیز سرجایش است، محله همان محله است و درد همان درد.برخی از اهالی می گویند کفش پی گیری به پا کرده اند و از این اداره به آن اداره می روند اما جواب همان است که همیشه تکرار می شود؛ «محله در طرح قرار دارد» اما چه زمانی قرار است مردمان این محله حاشیه نشین از بلاتکلیفی درآیند خدا میداند و بس.زیر سایه دیوار روی چهار پایه ای نشسته و دستانش را به عصایش تکیه داده است، خیره نگاهت می کند و در پاسخ به مشکلات محله می گوید: همه چیز خوب است جز همان درد قدیمی که ما را حیران کرده است.
می گوید: از سال 66 ساکن این محله هستیم و از همان سال متوجه شدیم که محله در طرح قرار دارد، اما طرح چیست و چه زمانی قرار است اجرایی شود و تکلیف اهالی و خانه هایشان چیست هنوز معلوم نیست.
یکی دیگر از اهالی هم با بیان این که در زلزله گذشته خانه هایمان آسیب دیده است، می گوید: اما به دلیل قرار گرفتن در طرح اجازه ساخت و ساز و تعمیر آنها را نداریم.
دیوارها مخروبه است و به جای در از پرده های نخ نما و رنگ و رو رفته استفاده شده است و بوی فاضلاب زیر ظهر داغ خرداد استشمام می شود.
یکی دیگر اما می گوید: سیستم فاضلاب شهری تا کوچه پایینی آمده است اما هیچ گاه به خانه های این کوچه کشیده نشده است و تنها چاه خانه هم هر 2 هفته یک بار پر می شود به همین دلیل فاضلاب منازل را در کوچه و خیابان رها می کنیم.
وی ادامه می دهد: قرار گرفتن در طرح موجب شده است هیچ گونه مجوزی برای این محله صادر نشود و این امر موجب شده است برخی خانه ها حتی انشعاب آب نداشته باشند.
وی عنوان می کند: خواسته زیادی نداریم فقط کمی از امکانات شهری را در اختیارمان قرار دهند و این کوچه را آسفالت یا شن ریزی کنند تا در روزهای بارندگی پر از گل و لای نباشد.
وی ادامه می دهد: فرزندانمان در این محیط آلوده بازی می کنند و در معرض بیماری های مختلف قرار می گیرند.
در حاشیه جاده ای پر رفت و آمد باشی و از داشتن کمترین ها محروم تازه می فهمی که فاصله ات تا امکانات رفاهی و شهری فراتر از چیزی است که باید، هر چند به دلیل قرار گرفتن در حاشیه جاده برای رفت و آمد به مرکز شهر مشکلی ندارند اما روزهای بارانی و برفی و در فصول سرد سال نمی توان درکوچه های گل آلود محله پا گذاشت.
با این که می گویند وضعیت جمع آوری زباله بد نیست اما از بلندترین مکان به خانه ها که می نگری پشت برخی خانه ها تلی از زباله می بینی که گویا مدت ها است در آن جا میهمان مزاحم ساکنان محله هستند.
اینجا «دباغ خانه» است از کوچه ها حیاط خانه ها پیداست دردها و مشکلات اهالی بی پرده خودنمایی می کند اما مجوزی برای التیام آن صادر نمی شود، برخی هایشان آب غیر شرب می نوشند و صدایشان هم در نمی آید، بوی تعفن استشمام می کنند و خاک دیوارهای زهوار در رفته را می بلعند و کودکانشان میان خاک و غبار بازی می کنند.معاون شهرسازی شهرداری بجنورد با بیان این که قرار داشتن این محله در حاشیه جاده موجب شده است شهرداری نقشه راه این محله را نداشته باشد، می گوید: گرفتن مجور انشعاب آب نیازمند نقشه راه است و چون نقشه راه وجود ندارد مجوز داده نمی شود.
«حسن پور» با ابراز بی اطلاعی از طرح این منطقه، اظهارمی دارد: اداره آب مجوز انشعاب را صادر می کند و در رابطه با این موضوع هم این دستگاه باید پاسخگو باشد.
با وجود تماس های مکرر شهردار منطقه 2 بجنورد حاضر به مصاحبه نشد و فقط مسئول دفتر «محمدی» به گفتن این نکته بسنده کرد که برنامه ای برای سال جاری در این محله نداریم و از سال آینده طرح اجرایی می شود.