جلسه های ستاد برگزاری هفته دولت و ستاد گرامیداشت شهدای8 شهریور که مقارن با یکدیگر بود در یک جلسه برگزار شد و در آن بر اطلاع رسانی خدمات دولت در این هفته و الگوبرداری از زندگی و عملکرد شهیدان رجایی و باهنر تاکید شد. معاون سیاسی، امنیتی و اجتماعی استاندار خراسان شمالی در این جلسه خطاب به مسئولان تاکید کرد تا با زبانی گویا و شفاف در هفته دولت به مردم گزارش عملکرد ارائه دهند. «محمدتقی ایرانی» با گرامیداشت یاد شهدای هشتم شهریور افزود: شهدای هشتم شهریور، استوانههای انقلاب هستند و مردم ما آرزوی عملکرد رجایی گونه و باهنر گونه را از دولتمردان دارند. وی اظهار کرد: ضرورت دارد تلاش کنیم تا بین مردم برویم و از بالا به مردم نگاه نکنیم بلکه با عملکرد خود به قلوب مردم نفوذ کنیم تا در تاریخ و ذهن مردم باقی بمانیم. وی با تأکید بر این که ذات انقلاب اسلامی، مردمداری و دینداری است، تصریح کرد: رفتارهایی که برخی منتقدان نسبت به عملکرد دولت دارند، درست نیست زیرا همه ما وابسته به جریان انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی هستیم. «ایرانی» با اشاره به این که کشور ما در طول تاریخ انقلاب اسلامی، بیشترین صدمه را از جریان سلطه و تروریسم خورده است، افزود: شهید «حججی» نمونهای از مظلومیت ایران اسلامی در مقابل تروریسم بینالمللی است. وی گفت: برای انعکاس بهتر خدمات دولت، بولتن خبری باید تدوین شود و هم چنین علاوه بر ستاد استانی، ستادهای شهرستانی هم شکل گرفته است. وی به مسئولان و مدیران استانی تأکید کرد: در طول هفته دولت به بیان خدمات دولت بپردازند و با زبان شفاف و گویا خدمات ارائهشده در دولت یازدهم را به مردم انتقال دهند. وی همچنین گفت: تنها دولت متولی امر اشتغال نیست، رفتارهای برخی منتقدان که تریبونهایی را علیه دولت در دست دارند، نادرست است.رئیس شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی خراسان شمالی هم در این جلسه با بیان این که کودتای 28 مرداد نشان دهنده اوج خباثت انگلیس و آمریکا بود بیان کرد: استکبار همیشه چشم طمع به ثروت کشور داشته و هر وقت فرصت پیدا کرده به ما ضربه زده است. حجت الاسلام «سالاری» با اشاره به ترور17 هزار نفر از مردم ما توسط منافقان بیان کرد: منافقان فرزند آمریکا هستند و فاجعه 8 شهریور هم توسط این افراد به وجود آمد. وی با بیان این که مراسم گرامیداشت یاد شهدای 8 شهریور در مسجد انقلاب و روز چهارشنبه برگزار می شود، افزود: ستاد این جلسه تشکیل و برنامه ها هم ابلاغ شده است. وی با بیان این که در آستانه تشکیل دولت هستیم بیان کرد: وظیفه اصلی دولت، تلاش برای رسیدگی به معاش مردم است. وی عنوان کرد: این روزها مستضعفان برای گذران زندگی خود دچار مشکل هستند و بیکاری هم بیداد می کند. وی افزود: از اخبار صدا و سیما شنیدم که گفته شد 25درصد از خانواده های شهری فاقد حتی یک شغل هستند و این خیلی سخت است. وی افزود: در برهه ای از تاریخ جهان قرار داریم که به آستانه ظهور نزدیک می شویم و به عنوان خدمتگزاران مردم باید زمینه ساز ظهور امام زمان (عج) باشیم. «ایزدی» مدیرکل روابط عمومی استانداری گفت: خدمات دولت باید متناسب با شأن و جایگاه آن به مردم معرفی و برای آن ها تبیین شود ضمن این که تاکنون دستور العمل و کلیات برگزاری برنامه های هفته دولت به تمام فرمانداری ها ارسال شده است. به گزارش خبرنگار ما در این جلسه عنوان شد نمایشگاه هفته دولت با حضور 35 دستگاه اجرایی در بش قارداش برگزار می شود.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
محمد آگاهی- مقامات قضایی استان در همایشی با عنوان آسیب ها و مسائل مرتبط با حوزه شهرداری ها و شورای اسلامی با بیان توصیه ها و هشدارهایی به اعضای شوراهای جدید در استان، طایفه گرایی و حزب گرایی را آفتی برای اعضای شوراها دانستند، ضمن این که شوراها را از سهم خواهی از شهرداری ها بر حذر داشتند. رئیس کل دادگستری خراسان شمالی در این همایش با آفت دانستن طایفه گرایی و حزب گرایی در شوراهای شهر خطاب به اعضای شوراهای شهر گفت: هر چند اگر با گرایش های سیاسی انتخاب شده باشید اما از امروز به بعد برای خدمات رسانی به مردم، خط کشی میان مردم قرار ندهید و قانون و خدمتگزاری به مردم را ملاک عمل قرار دهید. حجت الاسلام «قدرتی» با بیان این که از خدا بترسید و هنگامی که بر مدار قانون حرکت کردید از هیچ مقامی نترسید، اظهارکرد: دستگاه قضایی در رسیدگی به مسائل و مشکلات، کاری به سیاست ندارد و اگر دستگاه قضایی سیاسی تصمیم بگیرد، عدالت ساقط می شود. وی در بخش دیگری از سخنانش با اشاره به مشکلات مالی شهرداری بجنورد گفت: شهرداری بجنورد بابت مطالبات 600 میلیارد ریالی اش تاکنون از دستگاه های اداری شکایت نکرده است تا دستگاه قضایی آن را پیگیری کند. وی ادامه داد: ما به آن ها گفتیم برای این که حتی از دادگستری طلب تان را بگیرید باید شکایت کنید تا ما پس از صدور رأی بتوانیم این موضوع را در اعتبارات لحاظ کنیم اما به هر دلیل تاکنون شهرداری شکایت نکرده است. وی همچنین با تأکید بر این که در تمام تصمیمات خدا را در نظر بگیرید، اضافه کرد: اعضای شورای شهر باید مراقب باشند مبادا مصوبه ای داشته باشند که یک عده ای را به خاک سیاه بنشاند. اولویت بندی درست بودجه ها برای رسیدگی به شهر از دیگر توصیه های قاضی القضات استان به شوراهای شهر بود و اظهارکرد: گاه در مکانی نقطه حادثه خیزی وجود دارد که جان انسان ها را می گیرد و یا در نقطه ای از شهر، مردمانش در فضای غیر بهداشتی زندگی می کنند اما شهرداری و شورای شهر به جای در اولویت قرار دادن این امور به سراغ مکانی می روند که خوشایند رئیس دادگستری، استاندار و یا دیگر مسئولان باشد. وی با ذکر مثال دیگری تصریح کرد: در پارک بزرگ شهر مسجدی دایر می شود که چند نمازگزار به سختی داخل آن می نشینند اما فضایی احداث می شود که پسران و دختران در شب های ماه رمضان به جای پر کردن مساجد، رو در روی هم قرار می گیرند و گناه شکل می گیرد. متولیان باید مسائل مهم فرهنگی را اولویت بندی کنند. دادستان مرکز استان نیز در این همایش با تأکید بر نظارت دقیق اعضای شورای شهر بر مناقصه ها، مزایده ها و تمام دعاوی شهرداری در محاکم قضایی عنوان کرد: اعضای شورای شهر برای انجام وظیفه نظارتی خود باید اشرافیت کامل بر زیر مجموعه خود و حرکت بر مدار قانون شهرداری داشته باشند. «یاران» ادامه داد: هم اکنون پرونده هایی از طرف سازمان بازرسی، گزارش های مردم و یا خود دادستانی در رابطه با تضییع حقوق بیت المال و برخی اقدامات شبکه ای در استان، چند شعبه بازپرسی دادسرای مرکز استان را درگیر کرده است. وی ادامه داد: این تضییع حقوق های بیت المال می توانست صورت نگیرد، اگر شوراها اشراف می داشتند و به وظیفه نظارتی خود به خوبی عمل می کردند. وی خاطرنشان کرد: پرونده هایی نیز در رابطه با شوراهای شهر در دادسرا تشکیل شده است که شاکیان نسبت به فحاشی، توهین، درگیری و افترا نسبت یه یکدیگر در شوراها شکایت کرده اند و این قبیل موارد کم نبوده است.
وی تصریح کرد: شوراها باید وظایف خودشان را خوب بشناسند و بر مشکلات شهر و کمبودهای موجود و جرایم و آسیب هایی که در شهرشان دارند شناخت کافی داشته باشند. دادستان بجنورد، دست اندازی به حریم شهرها و سکونتگاه های غیر رسمی را از جمله آسیب های شهرهای استان برشمرد و خواستار توجه و اشرافیت شوراها بر این موضوعات شد. وی خاطرنشان کرد: شوراها باید برای کاهش آسیب های شهری از ظرفیت دیگر دستگاه ها استفاده کنند و جلسات متعدد آموزشی در این زمینه برای شوراها برگزار شد. «یاران» همچنین با بیان این که مصوبات شهرداری بدون انطباق با کمیته انطباق فرمانداری، ضمانت اجرایی ندارد گفت: اعضای شورا باید به عنوان عضو کمیسیون ماده 100 بر عملکرد این کمیسیون نظارت کاملی داشته باشند تا این کمیسیون به بهترین شکل و در راستای ایجاد درآمد برای شهرداری عمل کند. وی با برحذر داشتن اعضای شوراها از سهم خواهی از شهرداری ها و استفاده شخصی از اموال شهرداری اظهارکرد: دستگاه قضایی بنا دارد که از شوراهای شهر حمایت داشته باشد و اعضای شورای شهر هر گاه در راستای عمران و آبادانی شهر حرکت کنند دستگاه قضایی نیز از آنان حمایت خواهد کرد. مدیر کل بازرسی خراسان شمالی نیز در این همایش از اختصاص 20 تا 25 درصد از پرونده های منجر به صدور حکم در بازرسی کل به شوراها و شهرداری ها خبر داد و گفت: بسیاری از این تخلفات در شورای شهر و شهرداری به دلیل واقف نبودن اعضای شورای شهر به قوانین بوده است و بر این اساس این همایش برگزار شد.
«صفری» افزود: یکی از آسیب های حوزه شورای شهر، عدم شناخت لازم و کافی اعضای شورای شهر و شهرداری ها از وظایف خود است و اعضای شورا بر وظیفه نظارتی خود اشرافیت کامل ندارند. وی دخالت در امور داخلی شهرداری ها، حضور اعضای خانواده شورا در طرف قرارداد با شهرداری، به کارگیری بازنشستگان، رعایت نکردن دقت و حساسیت های زیست محیطی و ترافیکی و خرج عوارض پارکینگ برای دیگر امور به جای ساخت پارکینگ را از جمله آسیب های این حوزه دانست که نیاز به نظارت دقیق شوراها دارد.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
مردان قبیله غیرت، دلاوری و مقاومت بازگشتند. آزادگان آزاده دل و الگوی صبوری و مقاومت به سمت خاک پاک میهن پر گشودند. 27 سال پیش در چنین روزی اولین گروه از آزادگان به کشور بازگشتند و درهای شادی را به روی خانواده ها و مردم ایران گشودند، چشم انتظاری ها به پایان رسید و یوسف گم گشته به کنعان بازگشت. بوی پیراهن یوسف، چشمان کم سوی پدر را و برق دیدن رخسار فرزند، چشم ها را روشن کرد.
جهنم اردوگاه ها
«فریدون صادقی» از آزادگانی است که شمیم آمدنش خانواده را در بهت فرو برد، زیرا نام این آزاده قبل از آزادی در اسامی شهدا بود، این غیور مرد آزاده از خاطراتش می گوید و ما را به 27 سال قبل می برد.
او درباره چگونگی اسارتش این گونه می گوید: در 25 دی ماه سال 1365 در عملیات کربلای 6 به اسارت دشمن بعثی در آمدم، آن سال ها من دیده بان بودم در تاریخ مورد نظر همراه یگان به یکی از دیده بان های عراق حمله کردیم و آن جا را گرفتیم اما در عملیات پاتک عراقی ها مجروح شدم و هنگام بازگشت همرزمانم نتوانستم به عقب برگردم و اسیر شدم.
وی از ساعت های تاریک در اردوگاه «الرشید» عراق می گوید و از ادامه استقامت در اردوگاه های عراقی، گریزش به سال 65 تن صدایش را عوض کرده است، گویا در دلش غوغایی به پاست. او ادامه می دهد: بعد از اسارت به اردوگاه الرشید عراق منتقل شدیم ودر شرایط بسیار بد نگهداری می شدیم به نحوی که 35 نفر را در اتاق 9 متری جا داده و تعداد بسیار زیادی از اسرا مجروح بودند.
وی اظهارمی کند: جایی برای خوابیدن نبود و مجروح ها روی هم می خوابیدند و اسرایی که مجروح نبودند سر پا می خوابیدند تا مجروح ها کمی راحت تر باشند.
او از بی توجهی به زخم های مجروحان می گوید، راوی لحظاتی است که با خود بوی ایستادگی در سخت ترین لحظاتی را دارد که یک انسان می تواند با آن مواجه شود. به گفته «صادقی» او و همرزمانش 35 روز در اردوگاه شماره 11 که به جهنم اردوگاه های عراقی معروف بود ماندند تا این که پس از اجرای قطعنامه بین المللی تقسیم و به آسایشگاه دیگری فرستاده شدند.
او ادامه می دهد: با کوچک ترین احساس نافرمانی، از سوی عراقی ها مورد ضرب و شتم قرار می گرفتیم، آن هم با کابل های قطوری که هنگام فرود آمدن بر بدن اسرا استخوان های شان را می شکست.
وی عنوان می کند: به مدت 6 ماه وسیله ای برای غذاخوردن نداشتیم و در ظرف های 10 نفره غذا می خوردیم. کف آسایشگاه بسیار آلوده بود و چیزی که به عنوان سرویس بهداشتی استفاده می شد قابل گفتن نیست. کثیفی از در و دیوار می بارید و ما با پای برهنه به آن جا می رفتیم و حتی اجازه شستن پاهای مان را نداشتیم به نحوی که بسیاری از غیور مردان جبهه حق علیه باطل به بیماری های عفونی مبتلا شده بودند.
این آزاده سرافراز در ادامه می گوید: 6 ماه با بیماری عفونی روده ای دست و پنجه نرم می کردم و خبری از درمان نبود. آن روزها مرگ را با چشم هایم دیدم. فکر می کردم که مرگم نزدیک است تا این که عراقی ها برای هر 6 یا 7 نفر یک شربت دادند اما آن قدر ناچیز بود که عملاً تأثیری در درمان نداشت.
شربت؛ هم غذا، هم دارو
وی به خاطره ای در این باره اشاره می کند که به گفته خودش دلش را به آتش می کشد و آن را این چنین روایت می کند: روزی 4 یا 5 نفر از بچه ها را دیدم که گوشه ظرف، چیزی شبیه عسل ریخته اند و با نان می خورند، به سمت شان رفتم و گفتم در این شرایط عسل از کجا آورده اید، آن ها گفتند این شربت است و چون بسیار ناچیز است آن را گوشه ظرف ریخته ایم و با نان می خوریم که سیر و شاید درمان شویم.
«صادقی» از آزار و اذیت هر روز بعثی ها این چنین می گوید: هر روز ما را با پای برهنه مجبور می کردند در حیاط اردوگاه بنشینیم و با کف دست حیاط را جارو کنیم. حیاط پر از سنگ ریزه بود و پاهای مان را می خراشید. یک روز «محمد وارسته» سرهنگ نیروی هوایی که بالاترین درجه را در اردوگاه مان داشت، به خاطر دفاع از ما لب به اعتراض گشود، اما او را مجبور کردند در روز بارانی در حیاط غلت بزند به نحوی که تمام بدنش به توده ای از گل تبدیل شده بود. در آن آسایشگاه هیچ گونه قوانین بین المللی رعایت نمی شد و اسرا مورد آزار و شکنجه قرار می گرفتند.
رفتار وحشیانه بعثی ها
وی درباره رفتار وحشیانه بعثی ها با اسرای بسیجی هم می گوید: عراقی ها با کابل های سفت و قوی بسیجی ها را می زدند به نحوی که صدای شکسته شدن استخوان های شان بلند می شد. با سیم های کابل بر سر و صورت بچه های بسیجی می زدند و با چشمانم دیدم که یکی از بسیجی ها نابینا شد.
به این بخش از خاطراتش که می رسد می توانم صدای بغض فرو خورده اش را احساس کنم...
«صادقی» می گوید: چیزی به اسم عزاداری وجود نداشت و ما اجازه احیاداری و عزاداری در ماه محرم را نداشتیم اما این موضوع موجب نشده بود تا از این کار باز بمانیم؛ به صورت گروه های 5 نفره جمع می شدیم و با عناوینی شبیه تعریف کردن خاطره که عراقی ها متوجه نشوند عزاداری می کردیم. «محسن جعفری» یکی از همرزمان مان زمزمه می کرد و ما عزاداری می کردیم.
در اردوگاه ما فقط یک قرآن وجود داشت و بچه ها نوبتی آن را می خواندند. بچه ها شب ها به نوبت یکدیگر را بیدار می کردند و قرآن می خواندند. بعدها هر کدام آیه ای را حفظ کردیم و آیه های حفظ شده را به یکدیگر آموزش می دادیم.سخت است که اسیر باشی و دربند و کسی هم منتظرت نباشد، هر چند پدر «فریدون صادقی» هیچ گاه شهادت فرزندش را نپذیرفت و منتظر بود اما نام این مرد غیور در لیست شهدا بود و به اصرار پدر برای او قطعه ای آماده نشده بود. او ادامه می دهد: 4 سال اسیر بودم در حالی که جزو شهدا بودم.
خبر رحلت امام (ره)
به اردوگاه شماره 19 منتقل شدیم و من آن جا نانوا بودم یک روز که برای خالی کردن کیسه های آرد رفته بودم مجله ای را در دست یکی از عراقی ها دیدم که روی آن عکس امام (ره) چاپ شده بود، کنجکاو شدم و به سویش رفتم، یک عراقی متوجه حضورم شد و گفت که «خمینی بیمار است»، اما نپذیرفتم و به آقای «جعفری» گفتم؛ او کمی عربی بلد بود، رفت و پس از پرس و جو برگشت و گفت: خبر صحت دارد و حال امام(ره) مناسب نیست و ایشان در بستر بیماری است، همهمه ای در اردوگاه به پا شد اما پس از آن دیگر اجازه ورود اخبار به اردوگاه را ندادند. یک روز دیگر که راننده آرد آورده بود خبر فوت امام(ره) را داد، این بار با وجود جلوگیری بعثی ها همه عزادار شدند و اردوگاه زیر و رو شد به نحوی که نماینده ای از سوی عراقی ها برای آرام کردن اوضاع آمد اما فایده ای نداشت.
پیام پایداری
همه می دانیم که امید تنها چراغ روشن برای عبور از راه های سخت است، اما این که چه امیدی این مردان با غیرت را به تحمل واداشته بود سخنی دیگر است، این مرد آزاده، درباره دلیل مقاومت در شرایط سخت هم می گوید، وی به روزی اشاره می کند که برای اولین بار برای اسرا تلویزیون آوردند و می افزاید: آن روز با کلی تلاش توانستیم برای اولین بار تصاویر تلویزیون ایران را ببینیم. در اولین تجربه دریافت سیگنال های تلویزیون ایران، پیامی از حضرت آیت ا... «خامنه ای» دریافت کردیم که تکلیف مان را روشن کرد و دلیل پایداری بیشتر ما شد. در آن روز ایشان به دیدار خانواده اسرا رفته بودند و در آن دیدار خطاب به اسرا فرمودند: یک سانتی متر از خاک میهن نباید در دست عراق بماند. همین پیام تکلیف مان را روشن کرد، اگر چه عراقی ها به محض فهمیدن این موضوع، تلویزیون را از ما گرفتند اما همین پیام، راه ما را مشخص تر کرد؛ ایستادگی و مقاومت.
ماه های بعد که دوباره اجازه تماشای تلویزیون را داشتیم، خبری مدام پخش می شد که ساعت9 قرار است یکی از افراد مهم عراق، خبری را اعلام کند، ساعت 9 همه منتظر نشستیم و خبر آزادی اسرا اعلام شد.
وقتی به بعثی های اردوگاه گفتیم آن ها گفتند که شما هرگز آزاد نمی شوید.وی ادامه می دهد: مدت زمانی پس از اعلام آزادی بالاخره از اردوگاه ما هم اسامی آزادگان اعلام شد و با این که هر چند روز نام 3 نفر اعلام می شد در شب مورد نظر تنها نام من خوانده شد.
یوسف بازمی گردد
پدرم درباره آن روزها می گفت که یک روز ماشین سپاه به در خانه آن ها رفته بود و آن ها گفته بودند می خواهیم با پدر فریدون صادقی صحبت کنیم این در حالی است که همیشه به گفته پدرم از شهید صادقی یاد می کردند و در آن روز وعده آمدن یوسف را به من دادند، باورم نشد و با تهران و بنیاد شهید تماس گرفتیم و صحت خبر تأیید شد و ما رهسپار مشهد شدیم.
لحظه دیدار مادر...
«صادقی» از لحظه آزادی می گوید؛ از لحظه ای که جوانی که او را در آغوش می گیرد و او نمی شناسد و او را با مردمی که برای استقبال آمده اند اشتباه می گیرد و دقایقی بعد در می یابد که برادرش است، برادر کوچکی که الان بزرگ شده است. می گوید: نگران بودم که مادرم را در این مدت از دست داده باشم. اول سراغ مادرم را گرفتم گفتند در آن طرف ایستاده است باور نکردم تا این که چهره پیر و تکیده اش را دیدم، بالاخره انتظار به سر آمد و مادرم با آن چادرش در پیش رویم نمایان شد...
یک ظرف غذا برای ۱۵ نفر
«شهباز سعیدی» یکی دیگر از آزادگان استان است که در عملیات کربلای 2 در منطقه حاج عمران در سی ام اردیبهشت سال 65 مجروح شد و به اسارت بعثی ها در آمد، او می گوید: پس از اسارت ما را به پشت خط و سپس به بیمارستان اربیل منتقل کردند. یک ماه در این بیمارستان بودم تا جراحت هایم خوب شد. در هر اتاق 5 مجروح بودند اما اجازه هیچ حرکتی را نداشتند.
وی ادامه می دهد: پس از آن به بیمارستان الرشید منتقل شدم و در این بیمارستان شرایط کمی عوض شد. اگر چه نمی توان شرایط آن روزها را به زبان آورد اما فقط می توان گفت که سخت ترین و دشوارترین روزها بود، زیرا بعثی ها بدترین رفتار را با اسرا داشتند.وی به شرایط بد غذایی روزهای اسارت اشاره می کند و می گوید: در کمپ شماره 9 عراق بودیم و غذا تنها به اندازه زنده ماندن، بود. هر 10 تا 15 نفر یک ظرف کوچک غذا داشتیم و در هر روز تنها 7 یا 8 قاشق غذا می خوردیم.
آقا معلم
وی از ممنوعیت اعتراض اسرا سخن به میان می آورد و ادامه می دهد: بعثی ها شرایط را برای افرادی که فکر می کردند حالت هدایت دیگر اسرا را دارند دشوار کرده بودند و آن ها را مورد شکنجه قرار می دادند؛ از جمله این افراد می توان به «محمد مظفر» اشاره کرد که از همشهری هایم بود و در اردوگاه او را با نام آقا معلم می شناختند.
وی از شهادت بعضی از رزمندگان بر اثر شکنجه های سخت می گوید و عنوان می کند: یکی از این شهدا رزمنده ای از همدان بود با نام «ا...قلی» که مورد ضرب و شتم قرار می گرفت و یک روز او را بردند و بعدها خبر شهادتش به ما رسید.
دیدن ستاره ها پس از 4 سال و نیم
وی می گوید: 4 سال و نیم اسیر بودم و 24 ساعت مانده بود به آزادی مان، شب ما را به حیاط اردوگاه بردند و من پس از 4 سال و نیم برای اولین بار ستاره ها را دیدم، پس از آن شب نیروهای صلیب سرخ آمدند و ما را با اتوبوس به ایران بازگرداندند.
وی ادامه می دهد: از مرز خسروی وارد خاک پاک میهن شدیم و با رهبر دیدار کردیم و پس از مدت ها خانواده ام را دیدم. اما او گلایه ای هم دارد، می گوید: مدت هاست که می خواهم فیلم زمان ورودم به ایران را از صدا و سیما بگیرم تا برای خانواده ام و فرزندانم به یادگار بماند اما هنوز نتوانسته ام به فیلم آن زمان دست یابم.
بوی پیراهن یوسف
27 سال گذشته است، اما هنوز بوی عشق می دهند این مردان بی ادعا، مردان مرد که جان را در طبق اخلاص گذاشتند و شکنجه های بعثی ها را به جان خریدند. امروز سالروز بازگشت آزادگان به میهن است و عجیب کشورم بوی پیراهن یوسف را می دهد.
«محمود مظفر» همان آقا معلم معروفی است که بسیاری از اسرا با او خاطره دارند، او برای به یادگار ماندن خاطرات آن روزها اقدام به نوشتن آن ها در وبلاگ کمپ 9 عراق کرده است. بخشی از خاطرات مکتوب او این گونه است «عراقی ها علی رغم این که مدعی بودند مسلمان هستند و به ما انگ بی دینی می زدند اما از اجرای مراسم مذهبی و دینی توسط اسرا جلوگیری می کردند.
با وجود این که روزه گرفتن یکی از شعائر اسلامی است که همه مسلمانان اعم از شیعه و سنی آن را واجب می دانند ولی سربازان بعثی امکاناتی را که باید برای روزه گرفتن در ماه مبارک رمضان مهیا می کردند انجام نمی دادند و حتی بد رفتاری هم می کردند و اسرا را در این ماه مبارک مورد اهانت و شکنجه قرار می دادند.
با این که بدن ها ضعیف و رنجور شده بودند ولی باز هم عده کثیری از بچه ها روزه می گرفتند. چقدر پرشور و جالب بود موقع افطار و سحر های ماه رمضان در اسارت. با وجود کم بود آب و غذا، چه راحت بر گرسنگی و تشنگی غلبه پیدا می کردیم و به راستی که چه معنویت و هیجانی حکم فرما بود.»
بخشی از خاطرات این آزاده مربوط به رهایی از اسارتش است، در این باره این مرد آزاده نوشته است « بالاخره پس از کش و قوس های فراوان به همراه تعدادی دیگراز اسرا سوار اتوبوس ها شدیم و کاروان ما به سوی آزادی به راه افتاد. چند ساعت بعد، اتوبوس ها در مکانی بیابانی توقف کردند در فاصله 100 متری مان، اتاقکی قرار داشت که تعدادی نیروی مسلح در اطراف آن دیده می شدند. هنوز نمی دانستیم کجا هستیم و ما را به کجا می برند. اتوبوس ما جلوتر از سایر اتوبوس ها بود. ناگهان متوجه شدیم اتوبوس های پشت سرمان، یکی، یکی در حال دور زدن هستند. نمی دانستیم چه اتفاقی افتاده و چرا اتوبوس ها در حال بازگشت هستند، دوباره چشمم به امتداد جاده و آن اتاقک افتاد.
یکی، دو نفر از نظامیانی که آن طرف اتاقک ایستاده بودند، شبیه ایرانی ها بودند و محاسن داشتند. خوب که دقت کردم، دریافتم بچه های سپاه اند. تا فهمیدم نزدیک مرزیم، ازخوشحالی فریاد کشیدم: بچه ها! اینجا مرزه، اینجا مرز ایرانه، آن ها ایرانی اند! به یکباره همه بچه ها هلهله کشیدند و شادی کردند.
اتوبوس ما هم مثل اتوبوس های دیگرشروع به دور زدن کرد، به راننده و نگهبان های داخل اتوبوس گفتم: پس چرا داریم دورمی زنیم؟ یکی از آنها مرا هل داد و گفت: به تو مربوط نیست، برو سرجایت بشین. گفتم: بچه ها! دارن ما رو برمی گردونن. ا... اکبر. ا... اکبر. صدای ا... اکبر بچه ها بلند شد. اسلحه ها را از سربازهای عراقی و جلوی راننده را گرفتیم و نگذاشتیم اتوبوس را برگرداند. سپس در اتوبوس را بازکردیم و پایین پریدیم. داخل اتوبوس های دیگر هم درگیری شده بود. صدای فریادهای ما و درگیری مان با عراقی ها، باعث شد وضعیت مرزی به هم بخورد. چند نفراز نیروهای ایرانی دوان دوان خود را به ما رساندند. یکی از آن ها گفت: برادرا! تبادل قطع شده، زود فرار کنین و خودتون رو به اون طرف مرز برسونین. همه، دوان دوان از دست عراقی ها فرار کردیم و به طرف مرز دویدیم. جلوی خط مرزی، تعداد زیادی از نیروهای ایرانی تجمع کرده بودند و هرکدام از ما را که به مرز می رسیدیم، به زور از چنگ سربازان عراقی که مانع فرارمان به سمت خاک ایران می شدند، رها می کردند. دست ما را می گرفتند و به طرف خودشان می کشیدند. آن گاه پیکر نحیف و نیمه جان مان را بغل کرده و از کنار مرز دورمان می کردند. و به این ترتیب پس از سال های سال اسارت، سختی و رنج در۲۰ شهریورماه سال ۱۳۶۹ طعم شیرین آزادی را چشیدیم و به میهن عزیزمان بازگشتیم. زنده باد ایران.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
7 سالی می شود که احداث کوچکترین سد خاکی کشور در بخش جرگلان آغاز شده است و در مجموع بیش از ۶٠٠ هکتار از زمین های پایاب سد با افتتاح آن، آبگیری خواهد شد.
سد «چندیر»، پشتوانه کشاورزی جرگلان تاکنون حدود ٩٠ درصد پیشرفت فیزیکی دارد و نامش را از یک رود فصلی گرفته است که اکثر روستاهای این بخش را به مقصد کشور همسایه می پیماید.
کشاورزی و دامداری پیشه و مشاغل تعریف شده این منطقه به شمار می آیند و با افتتاح سد، صنعت کشاورزی منطقه رونق می یابد اما در کنار آن، دو روستای «دولان» و «اسمی» که جمعیت ٣٠٠ نفری را در خود جا داده اند به زیر آب خواهند رفت.چندی پیش سد چندیر با حضور وزیر نیرو آبگیری شد اما هنوز هم اهالی این دو روستا به زندگی عادی خود مشغولند و به مکان جدید و امنی انتقال داده نشده اند.
در این ارتباط با یکی از اهالی روستای دولان که در ٢ کیلومتری سد چندیر واقع شده است به گفت و گو می نشینم.
«منفرد» با بیان این که قطعه بندی و واگذاری زمین به اهالی تاکنون به طور کامل انجام نشده است می گوید: با بارش باران و جاری شدن سیل در مسیر چندیر، منتظر توصیه ها و هشدارهای مسئولان برای تخلیه روستا میشویم.وی می افزاید: مکان جانمایی شده محروم از امکانات اولیه رفاهی از قبیل آب شرب، تلفن و راه روستایی مناسب است.
وی هم چنین با اشاره به این که دامداری و کشاورزی شغل اکثر اهالی روستاست، تصریح می کند: زمینی که توسط بنیاد مسکن به اهالی واگذار می شود برای یک زندگی روستایی و ساخت طویله و انباری و اشتغال به دامداری مناسب نیست و کم است.
وی ادامه می دهد: تا آغاز فصل سرما زمان کمی باقی است و باید در این زمان محدود بعد از واگذاری زمین طویله ها و منازل مسکونی مان را بسازیم که بسیار مشکل و نیازمند مساعدت مسئولان است.
یکی از اهالی روستای اسمی که در یک کیلومتری سد چندیر واقع شده است در این باره می گوید: تاکنون به تعداد انگشت شماری از اهالی زمین واگذار شده است و ساکنان منتظر تحویل زمین هستند.
«عید محمد دهدار» می افزاید: سد آبگیری شد و ما هنوز ساکن محدوده ای هستیم که به زودی به زیر آب خواهد رفت.
وی تصریح می کند: با تحویل زمین به اهالی دیگر تا زمستان فرصت کمی باقی است و ساخت و ساز منازل مسکونی و انباری و طویله هایمان زمان زیادی خواهد برد.
وی با اشاره به این که در سیل اخیر مسئولان هشدار داده بودند که روستای اسمی تا ساعت ٣ صبح به زیر آب می رود، اظهار می کند: حدود ساعت یک صبح بود که با صدای اهالی از خواب بیدار شدم و دیدم هر یک از اهالی با تراکتور و وانت در حال بار زدن وسایل منزل و تخلیه روستا هستند که خوشبختانه اتفاقی رخ نداد و فردای همان روز اهالی به روستا بازگشتند.
در همین ارتباط بخشدار جرگلان با بیان این که سد چندیر در راستای توسعه کشاورزی و جمع آوری آب های سطحی احداث شده است می گوید: برای احداث این سد تاکنون ١١٠ میلیارد تومان هزینه شده و حدود ٩٠ درصد پیشرفت فیزیکی دارد.
«نجاهی» می افزاید: برای انتقال و اسکان اهالی دو روستای دولان و اسمی که با افتتاح سد به زیر آب خواهند رفت، زمین در حال واگذاری است و حق تملک زمین های زراعی، مسکونی و باغ ها به اهالی پرداخت شده است.وی تصریح می کند: اهالی برای ساخت مسکن در محل جانمایی شده می توانند در صورت تمایل از تسهیلات بنیاد مسکن استفاده کنند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ضیغمی- دوبله آثار انیمیشن از دهه 40 شکل تازهای به خود گرفت و تعدادی از بزرگان این حرفه شروع به دوبله آثار مختلف کردند. انیمیشنها هر کدام با قصههای عاطفی و شیرین، کودکان و نوجوانان را سرگرم میکردند و هم چنین بزرگ ترها را هم پای جعبه جادویی مینشاندند. در طول این سال ها، دوبلورهای حرفهای کارتونها را دوبله میکنند و هرکدام با بهره بردن از صدای زیبای شان، صداسازی میکنند و به شخصیتهای غیرواقعی کارتونها جان می بخشند. در گزارش پیش روی تان چند دوبلور را که خاطرات قشنگی را با صدای جادویی شان در ذهن مان رقم زدند معرفی می کنیم.
زهره شکوفنده
همه مخاطبان، «جودی آبوت» دختر بازیگوشی را که همیشه صدای بلندش در مدرسه همراه با فریاد ناظم مدرسه بود، به یاد دارند. او به جای «سیندرلا» و «سفیدبرفی» در کارتون سفیدبرفی و هفت کوتوله هم صحبت کرده است.
علی همتمومیوند
علی همت مومیوند فعالیت حرفهایاش را از سال 1363 آغاز کرد. مومیوند خالق صدای شخصیتهای کارتونی باب اسفنجی(باب)، گربه سگ (سگ)، ماجراهای نارنیا (اصلان)، داستان اسباببازی (باز، آدمک فضایی)، تنها در خانه (دزد چاق) و قصههای جزیره (الک کینگ) است.
محمدرضا علیمردانی
مسلما بسیاری از ما شخصیت «اسکروچ» در کارتون آواز سال نو را به یاد داریم؛ این شخصیت با صدای علیمردانی ماندگار شد. او در کارتون مورچهکش به جای «زاک»، در عصر یخبندان 4 به جای «مادربزرگ سیت» و در شرک هم به جای «شرک» صحبت کرد.
فریبا شاهینمقدم
او به خاطر جنس صدایش که کودکانه است، بیشتر به جای بچههای پرشر و شور صحبت کرده است. او در کارتون مهاجران به جای «لوسیمی»، در موش کوهستان به جای «خرگوش»، در چوبین به جای «رن» و در نیک و نیکو به جای «موش عینکی» صحبت کرده است.شاهینمقدم در کارتون سرندی پیتی هم به جای نقش «پیلاپیلا»صحبت کرد.
شوکت حجت
«ایشیزاکی»، همان پسربچه پرشر و شور کارتون فوتبالیستها را به خاطر دارید؟ شخصیتی دوست داشتنی که برای اغلب بینندگان حس نوستالژی دارد. شوکت حجت، گوینده این شخصیت محبوب است. او کارش را در عرصه دوبله از 17 سالگی آغاز کرد و حالا خودش مدیر دوبلاژ بسیاری از انیمیشنهاست. گرچه او خانم است، اما گویندگی صدای پسر بچههای بازیگوش و تپل را در کارتونها برعهده داشته است! او در کارتونهایی همچون سفرهای میتیکومان به جای «سگارو» و در دور دنیا در هشتاد روز به جای «نیکو» صحبت کرد.
تورج نصر
اولین حضورش در دیوید کاپرفیلد بود. او در کارتونهای مختلف از جمله در پسرشجاع به جای «شیپورچی»، در ایکیو سان به جای «شوتن»، در جیمبو به جای «کاپیتان»، در بلفی و لیلی پیت به جای «عموی بلفی» و در گربه سگ به جای «گربه» و همچنین در بارباپاپا و شهر آجیلی حرف زد.
ناهید امیریان
او صدایش برای پدران و مادران امروز، یادآور کارتونهای دوران کودکی است. خرس مهربون، هاچ زنبور عسل، نل، جینا اردک کوچولوی پینوکیو، آنت در بچههای کوه آلپ، اولیور توئیست، بامزی، سندباد و فلن دخترخانواده دکتر ارنست از جمله شخصیت هایی است که به جای آن ها صحبت کرد.
مهوش افشاری
«جیمبو» با صدای مهوش افشاری به بچههای ایران معرفی شد. از دیگر نقشهای ماندگار این گوینده میتوان به گویندگی نقش «پسرشجاع» اشاره کرد. افشاری در کارتونهای مختلف هم چون خانواده دکتر ارنست به جای نقش «فرانتس»، در بچههای مدرسه والت به جای «فرانچی» و در رابین هود به جای «خرگوش کوچولو» صحبت کرد.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
معینی- دفتر گمرک ریلی استان با توجه به ظرفیت شبکه ریلی جاجرم در این شهرستان تاسیس می شود.فرماندار جاجرم در جلسه هماهنگی تاسیس دفتر گمرک ریلی گفت: با توجه به ظرفیت مهم شبکه ریلی جاجرم و طبق مکاتبه استاندار با گمرک کشور برای مجوز گمرک ریلی استان در جاجرم، مجوز تاسیس دفتر گمرک ریلی مورد موافقت قرار گرفت و بنا شد دفتر گمرک ریلی در جاجرم ایجاد شود.دکتر «محبی» افزود: کالاها از کشورهای دیگر به صورت مستقیم وارد جاجرم و بعد بین سایر شهرستان های استان توزیع می شود و با توجه به این که کالاهای وارداتی از ایستگاه سرخس وارد استان می شد با تاسیس این دفتر سرمایه گذاران، تجار و بازرگانان و فعالان اقتصادی می توانند کالاهای خود را وارد جاجرم و از این مرکز توزیع کنند. وی تصریح کرد: تاسیس این دفتر به تسریع واردات و صادرات کالا و رونق اقتصادی استان کمک شایانی می کند که به صورت موقت این دفتر در محل آلومینای جاجرم با توجه به وجود ملزومات در هفته دولت تاسیس خواهد شد اما دفتر اصلی و دائمی آن در ایستگاه امیر آباد جاجرم در آینده ایجاد و بهره برداری خواهد شد.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
عوض زاده-مشاجره لفظی میان 2 مهمان یک عروسی در شهر لوجلی بخش سر حد شیروان منجر به نزاع دسته جمعی و مرگ یکی از طرفین درگیری شد. به گزارش خبرنگار ما از شیروان این حادثه سه شنبه شب رخ داد و پس از مشاجره لفظی 2 مهمان عروسی بر سر روستای شان این درگیری به خارج از مهمانی کشیده شد. با درگیری دسته جمعی پس از این مشاجره 2 نفر مصدوم شدند که یکی از مصدومان بر اثر شدت جراحات وارد شده در بیمارستان فوت کرد. با تشکیل پرونده قتل در پی این حادثه مأموران قانون در همان شب حادثه موفق به دستگیری 2 متهم در این رابطه شدند. فرماندهی انتظامی شیروان در گفت و گو با خبرنگار ما ضمن تأیید وقوع این حادثه از بازسازی صحنه قتل طی روز گذشته خبر داد.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
یک روز متفاوت برای ورزش تنیس استان است، جامعه تنیس از ضربات تنیسی جام های آدینه یک گام فراتر گذاشته اند و برای اولین بار طرح استعداد یابی تنیس را با عنوان طرح« JTI» به منظور کشف ظرفیت ها در رده سنی 4 تا 14 سال برگزار کردند تا خط بطلانی بر تمام تلاش های نشده و کم توجهی های گذشته کشیده شود و ورزش نوپای تنیس استان مسیری رو به رشد و توسعه پیدا کند.
با این که یک هفته قبل برگزاری مسابقه طرح استعداد یابی تنیس استان در فضای مجازی و سطح شهر اعلام شده بود اما کمتر تصور می شد که این کارگاه با چنین استقبالی مواجه شود به نحوی که خانواده هایی که حتی برای مسابقه ثبت نام نکرده بودند هم در روز موعود پشت فنس های زمین تنیس شهربازی ایستاده بودند و می خواستند فرزندشان در طرح استعداد یابی آن روز شرکت کند، کار به جایی رسید که هیئت های استان و شهرستان این ورزش جذاب مجبور به خرید بیمه آنلاین برای متقاضیان شدند. این ها یعنی بستر برای ظهور و بروز استعدادها و پدیده های این ورزش نوپا فراهم است، علاقه مند وجود دارد و فقط باید استعدادها کشف شوند، استارتی زده شود تا حرکت به سمت جلو شتابی بیشتر بگیرد. کمی جدی تر و بیشتر که بیندیشیم به این نتیجه می رسیم که این ورزش که چند سالی از عمر آن نمی گذرد همیشه در پشت سد محدودیت ها و کمبودها مانده و هیچ گاه شرایط برای توسعه آن فراهم نشده بود، تا این که بالاخره فرمان این ورزش به دست خود تنیسورها افتاد، کسانی از بطن ورزش تنیس که پیراهنی در این راه پاره کرده و خون دل برای این ورزش خورده اند.
حضور خانواده ها در زمین تنیس شهربازی ستودنی و تحسین برانگیز است، تحسین برانگیز به این دلیل که به ورزش فرزندان خود اهمیت می دهند و حامی ورزش های مردمی هستند، اگر چه این طرح برای استعدادیابی این ورزش برگزار شد اما هدف بزرگ دیگری را در دل خود نهان داشت و آن همگانی کردن و عمومیت بخشیدن به این ورزش مفرح است و اصلاً دور از انتظار و بعید نیست که کودکان و نوجوانان علاقه مند به تنیس، در آینده ای نه چندان دور، در مسیر موفقیت بزرگان این رشته همچون «راجر فدرر»، «رافائل نادال»، «آزارنکا» و «شاراپووا» حرکت کنند و نام آوران جدید این رشته جذاب و پرهیجان شوند. از یاد نبریم تنیس استان، پیش از این، نابغه ای همچون «علی یزدانی» را داشت که مورد کم توجهی قرار گرفت، اما اکنون به نظر می رسد باید شاهد روزهای روشنی در زمین های خاکی تنیس باشیم.
یکی از والدین که برای استعدادیابی فرزند خود در این طرح شرکت کرده است درباره چگونگی برگزاری این همایش می گوید: برنامه بسیار باکیفیت برگزار شد که نوید بخش روزهای خوب برای تنیس است و می تواند تحولی برای این رشته باشد.
«خسروی» با بیان این که این گونه برنامه ها باید تداوم داشته باشد، اظهارمی کند: ورزش تنیس در استان ناشناخته مانده است و نیاز به حمایت و توجه بسیار بیشتری دارد تا بعد از سالیان سال شاهد حضور چهره های جدید تنیس کشور در سطح بین المللی باشیم.
وی با بیان این که نباید تنها موفقیت تنیس بازان کشورمان را به رقابت های «فیوچرز» محدود کنیم به حضور ایران در رقابت های «دیویس کاپ» اشاره و عنوان می کند: حضور ایران فراتر از این مسابقات، جز با پرورش نسل جدیدی در تنیس کشور حاصل نمی شود.
وی ادامه می دهد: موفقیت های سال های اخیر تنیس کشور تنها در رقابت های رفت و برگشت سطوح 2 و 3 آسیا بوده است و ما سالیان سال است که آرزوی حضور در رقابت های سطح یک آسیا را داریم.
وی با بیان این که چهره هایی هستند که در این سال ها واقعاً برای تنیس زحمت کشیده اند، عنوان می کند: اگر این چهره ها مورد حمایت بیشتری قرار بگیرند می توانیم به هدف و خواسته مان در این رشته برسیم.
وی ادامه می دهد: در استان محرومی همچون خراسان شمالی، هیئت تنیس با کوششی مثال زدنی و جالب، خانواده های ورزش دوست را گرد هم جمع و استعدادیابی کرد و در طرح JTI یک گام مهم برای پرورش نسل جدید در کشور برداشت.
وی شرط اول توسعه ورزش استان را حمایت از این گونه طرح ها و هیئت های ورزشی ذکر و عنوان می کند: ظرفیت های تنیس در همان 2 ساعت برگزاری همایش مشاهده شد و باید گفت از این استعدادها در استان بسیار زیاد هستند اما با یک یا دو جلسه نمی شود و نمی توان انتظار تغییر خاصی داشت؛ باید خانواده هایی که حضور داشتند و دیگر خانواده های علاقه مند دوباره دعوت شوند و استعدادها به حال خود رها نشوند.
وی با بیان این که خیلی از هم استانی ها اطلاعی از این همایش نداشتند و ندارند، ادامه می دهد: باید اطلاع رسانی های جدید انجام شود و با وجود این که این رشته به عنوان رشته ای لوکس و پر هزینه شناخته می شود اما در حقیقت و در بطن خود رشته ای مفرح است که اگر در سطح عالی و مسابقات بین المللی به آن نگاه کنیم دارای جوایز میلیونی است که می تواند اقتصاد ورزش را متحول کند.
وی با بیان این که باید رقابت های فیوچرز را از کیش و تهران به زمین های خاکی استان بکشانیم، می افزاید: برای رسیدن به این هدف باید از تک تک کودکان و نوجوانان حمایت کنیم و آن ها را به حال خود رها نکنیم، زیرا با یک جلسه استعدادیابی به دلیل آشنا نبودن آن ها با این ورزش نمی توان گفت که استعداد دارند یا ندارند.
وی ادامه می دهد: تنیس رشته ای درآمدساز است و اگر مسئولان می خواهند ورزش استان توسعه یابد باید از نسل های جدید، طرح های جدید و هیئت های ورزشی پر تلاش حمایت کنند.
یکی دیگر از والدین هم علاقه فرزند خود برای حضور در طرح استعداد یابی را دلیل حضورش در این همایش ذکر و عنوان می کند: با این که مدت زمان زیادی از آشنایی ما با این ورزش نمی گذرد اما به واسطه علاقه فرزندمان احساس می کنیم که می تواند در این ورزش موفق شود و حرفی برای گفتن داشته باشد.
وی خواهان ادامه فعالیت های همگانی مانند این طرح است و اظهار می کند: در استان ما کمتر به همگانی کردن ورزش های خاص اهمیت می دهند و این جای خوشحالی است که این اقدام از سوی هیئت تنیس برای خانواده ها انجام شد.
حضور سرپرست اداره کل ورزش و جوانان در این همایش اما امید دیگری است که این بار در کنار مردم، مسئولان هم گامی برای توسعه این ورزش برداشته اند و در این میان نمی توان از حمایت های شهرداری بجنورد هم غافل بود که به نوعی حامی اصلی ورزش تنیس شهرستان بجنورد بوده است.
در همین رابطه سرپرست هیئت تنیس خراسان شمالی با بیان این که هدف از برگزاری کارگاه ها و همایش های آموزشی، آشنایی خانواده ها با ورزش تنیس است، می گوید: زمینه و بستر توسعه تنیس تا به حال فراهم نبوده است بنابراین هیئت تنیس استان تصمیم بر آن دارد تا استعدادها و ظرفیت ها را خود کشف کند.«امین معماریانی» با بیان این که این ورزش در استان ناشناخته مانده است، اظهار می کند: تنیس، ورزشی انفرادی و قهرمانی است و ظرفیت هایی دارد که می تواند برای ورزش استان مفید باشد.
وی ارزیابی خود از برگزاری کارگاه را مثبت عنوان می کند و این ارزیابی را هم ناشی از حضور پر شور خانواده ها در این مراسم می داند. او در بخشی از توضیحات خود به ادامه دار بودن شناسایی استعدادهای تنیس استان می پردازد و ادامه می دهد: هیئت تنیس استان شامل کمیته هایی از جمله کمیته آموزش است که تقویم آموزشی تنیس استان را تدوین می کنند و در این برنامه برگزاری کارگاه ها و همایش ها را در نظر دارند.
وی اما وضعیت تنیس استان را مثبت نمی داند زیرا در استان تنها 2 شهرستان جاجرم و بجنورد در این رشته فعال هستند اما به این نکته هم اشاره می کند که به دنبال تأمین مالی برای راه اندازی رشته تنیس در دیگر شهرستان های استان هم هستند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.