مریم ضیغمی- «محمد فیلی» تاکنون رنگین کمانی از نقش های سیاه، سفید و خاکستری، طنز و شیرین و تلخ را در کارنامه خود ثبت کرده است؛ از «بسیم بیک» و «نسیم بیک» سریال «روزی روزگاری» گرفته تا شمر «مختارنامه» و تلخک «پشت کوه های بلند». در این شماره به بهانه بازی اش در سریال «گسل» با او حرف زدیم. محمد فیلی خوش صحبت است و در این گفت و گو درباره مسائل مختلف با وی سخن گفتیم.
در سریال «گسل» هم در نقشی متفاوت ظاهر شدید.
معمولاً آن هایی که در شهرها و روستاهای کوچک زندگی می کنند تقریباً همین ویژگی ها را دارا هستند. البته روستای سریال کاملا خیالی است و نامی هم ندارد. این شخصیت بیشتر به مسائل سنتی پایبند است.
چگونه نقش پدر آقای «اعتبار» را بازی کردید با توجه به این که یک آدم سیاست مدار بود؟
به تنهایی نمی توانستم این کار را انجام بدهم و به کمک فیلم نامه و کارگردان انجام شد. البته برای خودم این شخصیت تازگی داشت و به نوعی چالش برانگیز بود و به همین دلیل دوست داشتم این نقش را ایفا کنم. البته تازگی نقش نیز برای خودم بسیار مهم است و همیشه دوست دارم نقش هایم با هم فرق کند.
با توجه به ترکیب خوب بازیگران با سابقه و جوان و البته کارگردانی آقای بذرافشان، کار با بازیگران دیگر چطور بود؟
البته او کارگردان بسیار خوبی است. از ابتدای شروع کار تا انتهای آن انرژی بسیار خوبی داشت و این نشان می دهد که با علاقه مندی کارگردانی می کند و دکوپاژ بسیار روان و خوبی نیز داشت و این باعث می شود که همه عوامل با کار احساس راحتی کنند و با آن کنار بیایند.
با شرایط اقتصادی کنونی گذران زندگی به عنوان یک بازیگر سخت نیست؟
من سه فرزند دانشجو داشتم و هر کدام هم در یک شهر تحصیل می کردند. با این شرایط چگونه باید از پس هزینه آن ها بر می آمدم؟
البته به این هم بستگی دارد که حقوق شما را به موقع پرداخت کنند یا نه؛ درست است؟
بله درست است. البته در مقطعی به شخصه حدود سه کار هم زمان انجام دادم که نمی دانم چه شد عوامل کار دستمزدم را پرداخت نکردند. چند سریال هم کار کردم که پول کافی نگرفتم و طلبکار هستم. البته عوامل آن سریال ها نیز تلاش خود را کرده اند تا تسویه حساب کنند.
گفته می شود در حال حاضر نقش فروشی سبب شده است تا خیلی از بازیگران کاربلد و پیش کسوت بیکار باشند؛ موافق این موضوع هستید؟
باید در این جا نکته ای را گوشزد کنم. در گذشته اشخاصی بودند که ثروتمند بودند و سال ها تلاش کردند و آن را به دست آوردند و از آن استفاده درست کردند ولی ثروت باد آورده ای را نیز داده اند دست تعدادی جوان گمنام که با همان ثروت هم می روند نقش می خرند و بازیگر می شوند بعد وقتی ما با هم سن و سال های مان جمع می شویم و حرف می زنیم می بینیم همه آن ها بیکار هستند و هیچ کدام سرکار نیستند.
البته اکنون سریال هایی در دست ساخت و تولید است و برخی مشغول به کار هستند.
سال گذشته در بازدیدی که مسئولان رسانه ملی از سریال «گسل» داشتند گفتند برای ایام نوروز 200 سریال را کلید می زنند و صد در صد دیگر فردی بیکار نمی ماند ولی حالا می بینیم که خبری نیست. گفتند و فراموش کردند. اکنون می بینیم که همه کهنه کارهای این حرفه بیکار هستند.
در گفت و گوهای پیشین گفته بودید که به کتاب و کتابخوانی علاقه بسیاری دارید و کتابخانه بزرگی نیز در منزل دارید، آیا هنوز هم مطالعه می کنید؟
اکنون نه، چون حدود چهار تا پنج ماه است که گرفتار انجام کار هستم.
آخرین کتابی که خواندید به خاطر دارید؟
تاریخ ایران از آغاز تا اسلام. وقتی وارد تاریخ می شوم و گذشته ها را با تمام سختی هایش می بینم به عنوان یک ایرانی واقعاً به خودم می بالم.
وقتی به کارنامه هنری شما نگاه می کنیم با توجه به علاقه ای که به تاریخ دارید می بینیم که در کارهای تاریخی زیادی ایفای نقش کرده اید.
بله، به تازگی هم قرارداد کاری به کارگردانی آقای «بیژن میرباقری» بسته ام که آن هم تاریخی و مربوط به وقایع دوران پیش از انقلاب است.
از ابراز محبت مردم نسبت به خودتان خاطرهای دارید؟
اگر مهر و محبت مردم نباشد ما بازیگران نمی دانیم باید چه کنیم! آن قدر که مردم به ما لطف دارند دولتمردان ما را تحویل نمی گیرند.
خیلی از هنرمندان، رابطه خوبی با اهالی رسانه دارند اما برعکس برخی این گونه نیستند؛ در این مورد چه نظری دارید؟
آن ها در واقع از مردم نیستند و درون این جامعه رشد نکرده اند. بنده بچه جنوب شهر هستم و با سختی ها و مشکلات بسیاری بزرگ شده ام یعنی درد مردم را می فهمم.
اگر بازیگر نمیشدید سراغ چه شغلی میرفتید؟
به نقشه کشی خیلی علاقه داشتم و اگر بازیگر نمی شدم رشته ساختمان را ادامه می دادم چون در دبیرستان هم در همین رشته تحصیل کردم اما مسیر زندگی ام تغییر کرد. بعد از سربازی مشغول کار در تئاتر شدم. قبل از انقلاب 7 سال از زمانم را صرف کار در تئاتر در خانه فرهنگ شماره 3 شیراز و ژیمناستیک کردم. من و «محمود پاک نیت» در یک گروه تئاتر همکاری می کردیم. من در تمام آن 7 سال با محمود بودم.
بزرگ ترین دغدغه و کار ناتمام تان در زندگی چیست؟
دوست دارم خاطراتم را بنویسم تا بعضی ها بدانند که چه سختیهایی کشیدم.