دیرگاهی است که دیگر انگشتانم آغشته به شعر نمی شود و نسیمی خوشه اندیشه هایم را بر کاغذ نمی راند و من سال هاست رویاهایم را در دهان بسته کلمات می پیچم و میان خطوط موازی دفتر شعرم دست به عصا راه می روم. سال هاست زیر باران کلمات، رد پای بغضی را دنبال می کنم که می خواست از عطر پنهان کلمات عبور کند و به شعر برسد؛ شعری که عطر آوازش را باید از دهان کتاب شنید و سطرهای سفید کاغذ را با واژگانی از جنس آن پر کرد.حالا درست در روزهای منتهی به تو، می خواهم کلمات را تکه تکه کنم و به تو برسم؛ به جهانی روشن با سطرهایی سپید، شاید واژه ها دوباره برایم دست تکان دهند و سطری نو برایم بسرایند.
هر چند هستند دست های پنهانی که می خواهند یاریگر شعر باشند و همراه شاعران، اما هنوز هستند شاعرانی که از بی سرانجامی جریان شعری سخن می گویند که با برخی گونه های شعری بیگانه اند؛ گونه هایی که اگر صاحب کرسی شوند، حرف های زیادی برای گفتن دارند و می توانند قطبی در جریان شعر کشور باشند. «الماسی» که خود از نمایندگان شعر پست مدرن است از انزوای ادبی شاعران در این گونه ادبی می گوید که به واسطه در اختیار نداشتن کرسی نصیب شان شده و آن ها را از دنبال کردن جشنواره ها و انجمن های ادبی دور کرده است. هر چند از نگاه این شاعر جوان به لطف برخی از دوستان در جشنواره اخیر شعر استان اشعار برخی شاعران پست مدرن به جشنواره رسید اما به واسطه سیاست های پشت صحنه هیچ یک از فعالان این گونه شعری نتوانستند فرصتی برای عرض اندام پیدا کنند و باز هم شعر کلاسیک به عنوان جریانی که سال هاست در عرصه شعر کشور، وجود دارد، حضور پررنگی داشت.با این که از نظر «الماسی» این وضعیت در شعر کشور هم محسوس است و شاعرانی که در این وادی درخشیدند به واسطه همت و تلاش فردی شان بوده، اما او از دردی میگوید که سال هاست سینه شاعران پیشروی استان را میفشارد؛ دردی از جنس دیده نشدن و نادیده گرفتن اساتید این حوزه، در حالی که اگر فرصتی برای ظهور و بروز پیدا کنند نه تنها در بجنورد بلکه در استان میتوانند حرف اول را به واسطه وجود استعدادهای ناب بزنند.او این اتفاق را یک معضل برای جریان شعر استان میداند و بر این باور است که اگر قرار است جریان شعر استان رشد کند، نمی توان آن را با شعر نو و کلاسیک سنجید و باید همه گونه های شعری را در نظر گرفت و فرصت را در اختیار گونه های مختلف شعری قرار داد تا عرض اندام کنند.
روزمرگی در جریان شعر استان
«الماسی» شعر مدرن را شعری اندیشمند می داند که مسائل فلسفی را مد نظر قرار می دهد اما به واسطه این که امروزه اشعار مردم پسند؛ اشعاری بازاری است که بلافاصله مصرف می شود و از آن جایی که مردم نمی خواهند اندیشه ای را صرف درک شعر کنند و به سراغ اشعار راحت می روند، به نا آشنایی با این گونه شعری دامن زده است، از طرف دیگر دست های پشت پرده سبب شده است تا کرسی برای حمایت از این گونه شعری ایجاد نشود.
هر چند این شاعران به ادبیات کلاسیک ایران احترام می گذارند و باور دارند که با مطالعه این آثار می توان رشد کرد، اما معتقدند اگر بستر برای شنیدن این گونه اشعار فراهم شود، مخاطب به این سمت کشیده می شود و در این وادی حرکت می کند، پس یادمان نرود که برپایی محافل مختلف موجب می شود تا مخاطبان حق انتخاب داشته باشند.البته این شاعران در روند شعر استان جای خالی گونه شعری پست مدرن و فعالیت علاقه مندان به این حوزه را خالی می بینند و معتقدند این گسستگی بین فعالان گونه های مختلف ادبی، به این جریان دامن زده و سبب شده است تا جریان شعری استان را نوپا و به روز نبینیم.«الماسی» به تفسیر جریان شعری استان می پردازد و با نگاهی به آن در چند سال پیش، از این که شعر در دهه 80 حرکت خوبی داشت و تعداد طرفداران شعر مدرن بسیار بالا بود به گونه ای که نشست های خوبی هم برگزار می شد، سخن می گوید و می افزاید: اما در دهه 90 هیچ اتفاق تازه ای را در حوزه شعر نو، کلاسیک و پست مدرن شاهد نیستیم و به نظر می رسد جریان شعر استان در سکوت به سر می برد و دچار روزمرگی شده است. شاید از نگاه این شاعر اگر جریان شعر پست مدرن همپای دیگر جریان ها فرصت ظهور و بروز داشته باشد می توانیم شعر کلاسیک را از روزمرگی خارج کنیم و قطبی باشیم در جریان شعری کشور و خود را در ادبیات جهان با این گونه شعری معرفی کنیم.اما با همه این اتفاق ها و نقطه نظرات و فارغ از فعالیت جریان های شعری «حسین پور قلی» که دستی در شعر طنز دارد، از غفلت در پرداختن به شعر طنز سخن می گوید و با دیگر شاعران هم عقیده است که باید در بررسی شعر استان همه گونه شعری در نظر گرفته شود، در حالی که جای پرداختن به برخی از گونه های شعری خالی است.
جای خالی گونه های شعری
از نگاه او در زمینه شعر کلاسیک همیشه روند قابل قبولی را طی کردیم و در شعر آزاد به جز شیروان در بقیه شهرستان ها از سطح کشور پایین تر هستیم، اما مسئله ای که وجود دارد، نپرداختن به شعر طنز در استان است که لازمه رونق گرفتن آن برپایی کارگاه های شعری است.
وی روند شعر استان را با این تعاریف رو به تکامل و رشد نمی داند، زیرا معتقد است: اگر قرار باشد برای جریان شعری روندی را در نظر بگیریم باید تمام گونه های شعری را مد نظر قرار دهیم در حالی که در بخش کلاسیک خوب عمل کردیم، اما در حوزه شعر نو، طنز و پست مدرن جریان سازی نکردیم.
«پور قلی» بخشی از جریان سازی را منوط به فعالیت شاعران در قالب کارگاه ها و جلسات شعری می داند اما در مراحل بعدی از نقش دستگاه هایی هم چون اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی و حوزه هنری در قالب برپایی کارگاه های درست و حرفه ای با بهره گیری از افراد کاربلد در حوزه های مختلف شعری و میزبانی جشنواره های ملی غافل نمی شود و یکی از دلایل موفق عمل نکردن خراسان شمالی را در برگزاری جشنواره ها عنوان می کند و می گوید: یا رویکرد استان در برگزاری جشنواره ها، جشنواره شعر نبوده و یا با رویکرد استانی برای برگزاری جشنواره بدون توجه به جریان های نوی شعری اقدام شده است.این شاعر جوان با این که دستی در حوزه طنز دارد اما خود را شاعر طنز پرداز نمیداند و معتقد است: اگر در حوزه شعر کلاسیک می درخشیم و قوی عمل می شود به خاطر وجود افراد صاحب سبک در این حوزه است که نسبت به تربیت افراد اقدام می کنند اما در زمینه شعر طنز، خلأ افراد با تجربه به چشم می خورد و از طرف دیگر، مسئولان به فکر نیفتادند تا با بهره گیری از افراد صاحب سبک این حوزه را تقویت کنند.
صدایی شنیده نمی شود
هر چند از محافل شعری استان به دور است و از نزدیک در محافل شعری ننشسته، اما رصدهای دورادورش این تصور را در ذهنش ایجاد کرده است که نسل جدیدی با رویکرد جدید به خصوص در شعر سپید ندیده و صدایی از جریان شعر سپید به گوشش نرسیده است.
« نرگس برهمند» که سال هاست در عرصه شعر حضوری فعال دارد، از روند جریان شعری استان چندان راضی نیست زیرا محافل بحث برانگیزی نظر او را به خود جلب نکرده است تا در آن به شعرخوانی بپردازد، البته او این را هم می گوید که شاید چنین محافلی وجود داشته باشد که به سبب حضور نیافتن در آن و از طرف دیگر به واسطه این که به این محافل دعوت نشدم از آن بی اطلاعم.
هر چند از نگاه نامزد جایزه کتاب سال شعر«خبرنگاران» جلسات شعری و محافل عمومی در استان وجود دارد اما آن چه که توقع می رود سواد شعری در بین عموم شاعران استان است که متاسفانه دیده نمی شود که انگیزه و پشتکار شاعران و مطالعه را می توان در زمره دلایل آن به حساب آورد. او البته از خاموش بودن افراد در زمینه شعر سپید سخن می گوید که نیازمند آسیب شناسی دارد و البته این نکته هم قابل تامل است که آیا تشکیل جلسات شعری آن ها موجب ارتقای جلسات شعری استان نمی شود. هر چند این شاعر جوان مدتی است در محفل شعر سپید استان حضور دارد اما از این که هنوز، این محفل حضور شاعران خوب سپید سرا را در خود ندیده است، سخن به میان می آورد و می گوید: حس می کنم نوعی سرخوردگی خاصی در شعر بجنورد به چشم می خورد و افرادی هستند که به سمت انجمن ها نمی آیند و گوشه عزلت گزیده اند و این اتفاق نیازمند بررسی است.
او البته بر این باور است که شورای شعر استان باید خیلی تلاش کند، زیرا از این شورا بیشتر از برگزاری روز قلم و جشنواره های شعر انتظار میرود و باید بستری فراهم شود تا از آن به یک جشنواره رسید.
سراینده مجموعه «رشته کوه عزیز» بر شکل گیری این بستر در استان قبل از جشنواره تاکید میکند تا شعر استان در جشنواره گل کند. با این همه هر چند «برهمند» بر شناخت کافی نداشتن از جلسات شعری سخن می گوید اما نبوغ شعری در استان را بسیار کم و بلوغ شعری را دیررس می داند و اضافه می کند: بویی که از فضای شعری استان به من می رسد خوب نیست و برایند آن این است که احساس می کنم اتفاق آن چنانی در شعر استان نیفتاده است.