زیر باران
تو خوابیده ای آرام
و من پشت پلک تو آن قدر می بارم
تا پنجره را باز کنی...
دست هایت را زیر باران بگیری و
بخندی ...
عباس معروفی
خیال آسوده
کلام محو و خیال آسوده است
برای شعر نوشتن دو مصرعی زود است
خدا کند که نگاهم به لب بینجامد
درست عین مسیری که اشک پیموده است
قفس همان که به چشم پریده ها قفس است
همیشه لانه امن پرندگان بوده است
به لکه دارترین حال رخت می مانم
چقدر آبی روحم پرنده آلود است
تو را خوشم که کشاندم به غزنه طبعم
ایاز، اصل فتوحات شاه محمود است
حسین پورقلی