مادری صبر را مشق می کند
تعداد بازدید : 452
«امیرحسین» در آرزوی زندگی
نویسنده : نازلی حیدرزاده
اینجا فقط صدای تیک تاک عقربه های ساعت شنیده می شود و انگار زمان کش دارتر از همیشه است؛ امان از درد، امان از روزگار بد، امان از روزهای پر از درد...
اینجا «امیرحسین» است و دستان خسته مادری جوان که دستگاه دیالیز را برای سومین بار به راه می اندازد تا همراه با پسر 9 ساله اش به جنگ درد و مرگ برود. پا به پای او رنج می کشد و دردناکتر از همه این ها شاید دهان کجی فقر باشد که هر لحظه در گوشه ای از چاردیواری کوچکشان می نشیند و به آن ها زل می زند تا صبح.صبح خروس خوان که می شود این دستان پدر است که به جای این که عطر نان تازه دهد بوی دستان کارگران زحمتکشی را می دهد که برای فراهم کردن هزینه های درمان فرزندش به آب و آتیش می زند البته تنها می تواند بخش کوچکی از آن را فراهم کند. انگار درد فرزندش، آتش زده است به این خانه و این خانه صدای خنده ها و شیطنت «امیرحسین» را تمنا می کند.
هنگام صحبت از کمک نهادهای حمایتی مادر، دلش دردمندتر از همیشه می شود چرا که بعد از دوندگی های زیاد موفق شده اند از طریق امام جمعه شهر، نامه ای بگیرند و از کمیته امداد حدود 300 هزار تومان کمک دریافت کنند. اما به گفته او هزینه گاز استریل و ضدعفونی زخم فرزندش هر ماه حداقل 400 هزار تومان می شود که باید به تمام این ها هزینه های دارو و درمان، رفت و آمد به مشهد و ... را هم اضافه کرد.
یک سال است که راه های پر پیچ و خم راز و جرگلان را برای رسیدن به بجنورد یا مشهد طی می کنند تا کودکی را که با یک کلیه متولد شده و از یک سال قبل همان یک کلیه اش هم از کار افتاده است از این بیماری مهلک نجات دهند. اما ای کاش حداقل از پس هزینه های درمان این بیماری پرهزینه برمی آمدند و شرمنده نفس های گرم و خسته پسربچه شان نمی شدند و چه سخت است شرمنده نبودن و با جیب خالی به جنگ تن به تن رفتن.
فصل خزان رسیده و قرار است در این برگ ریزان پاییز با جراحی مثانه این کودک، پرونده پیوند کلیه اش نیز تشکیل شود و در نوبت این پیوند حیات بخش قرار گیرد.
دیگر بدن نحیف اش تحمل روزی 6 بار دیالیز را ندارد و تنها راه رهایی از این بیماری، پیوند کلیه است تا به روزهای خوب زندگی پیوند بخورد و مردی شود برای مادر و پدرش که در این سال ها برایش خون دل خورده اند. مادر این واژه قریب؛ یاد گرفته است پاره تنش را در خانه دیالیز کند و بغض هایش را فرو بخورد، خم به ابرو نیاورد و شبانه روز پروانه وار، گرد فرزندش بچرخد به امید شفای جگر گوشه اش.اگر چه خودش به دلیل مشکل تیروئید، دوبار تحت عمل جراحی قرار گرفته است و به نوعی با بیماری اش دست و پنجه نرم می کند اما با غول بیماری فرزندش نیز می جنگد و به آمدن روزهای روشن امید دارد. این روزهای «امیرحسین» در مشهد طی می شود تا تحت عمل جراحی مثانه قرار بگیرد و به امید پیوند کلیه بماند و روزی از همین روزها یک بار دیگر بین دوستان و همکلاسی هایش برود، از اول الفبا را بخواند و با دستانی توانمند بنویسد: «بر بیماری ام پیروز شدم.» مادر اما با خود فکر می کند نکند این ها تمامش رویا باشد و خسته تر از همیشه دست به سوی درگاه خداوند دراز و با دلی پر از اندوه او را صدا می کند تا روزنه ای امید برایشان باز شود و زمزمه کنان در حالی که برای پسرش لالایی می خواند، خود نیز در کنار او به خواب کوتاهی فرو می رود. این بار هم خانه کوچکشان را که در حاشیه شهر راز قرار دارد ترک کرده اند برای درمان فرزندشان و جاده از آن ها خسته تر است که مبادا پیگیری ها و زحمات شبانه روزی شان به نتیجه نرسد. مادر برایمان از رنج و درد «امیرحسین» و چشمان معصوم او می گوید؛ از فرزندی که 8 سال با یک کلیه زندگی کرد و حالا باید به امید پیوند کلیه باشد اما وقتی به هزینه این جراحی می رسد سکوت بین من و او حاکم می شود ولی یکباره امیدش را قطع نمی کند و قاطعانه می گوید: «دشمن ناامید است.» او برای همسرش نیز نگران است، مردی که تمام دار و ندارش را خرج داروهای زن و فرزندش می کند و در این میان قرض های زیادی گرفته و کمرش برای این هزینه ها و فشار زندگی خم شده است. اما باز هم کارگری می کند و به هزار راه می زند تا بتواند حداقل هایی را فراهم کند.
حالا «امیرحسین» که از سرزمین رنگ ها و آداب و رسوم کهن آمده، منتظر است با درمان خود به زندگی کودکانه اش رنگ شادی بپاشد و با پیوند کلیه دوباره به زندگی پیوند بخورد.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 1530
طلب امداد برای زلزله زدگان در ستاد ۱۳ آبان
نشست ستاد هماهنگی مراسم 13 آبان ، در حالی روز گذشته برگزار شد که در آن ضمن اشاره به برنامه های روز ملی مبارزه با استکبار جهانی در استان، برای تسریع درکمک به زلزله زدگان خراسان شمالی نیز طلب امداد صورت گرفت. رئیس شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی استان در این جلسه گفت: سرما در راه است، مسئولان به مشکلات زلزله زدگان رسیدگی کنند و آن ها را دریابند. حجت الاسلام «سالاری» همچنین اظهارکرد: برای مراسم 13 آبان امسال علاوه بر مرکز استان که سردار «سنایی راد» سخنران اصلی است در همه مراکز شهرستان ها سخنران تعیین کرده ایم. وی با اشاره به سخنان ترامپ و موضع گیری های استکباری او و همچنین پاسخ هایی که مسئولان ارشد کشور و رئیس جمهور به این سخنان داده اند بر حساسیت راهپیمایی روز مبارزه با استکبار تاکید کرد و افزود: امسال نگاه ویژه ای به کشور و حساسیت کار بیشتر از همیشه است و بازخورد این موارد را باید با حضور پرشور مردم در این روز ببینیم.وی با تاکید بر این که روز 13 آبان را مجلس طی مصوبه ای روز ملی مبارزه با استکبار جهانی نامیده است اظهارکرد: این روز، روز مبارزه با استکبار است و مربوط به همه می شود.
وی بیان کرد: همه تمهیدات لازم برای آماده سازی جایگاه و مسیر راهپیمایی باید روز جمعه اندیشیده شود. حجت الاسلام «سالاری» از این که نماینده شهرداری باز هم مانند جلسات قبل در این جلسه حضور نداشت انتقاد کرد.
به گزارش خبرنگار ما راهپیمایی 13 آبان در بجنورد از ساعت 9 با اجرای مراسمی از جمله سرود 860 نفری دانش آموزان از میدان شهید آغاز می شود و تا میدان قائم(عج) ادامه خواهد داشت.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
مرور هفتگی بازار
تعداد بازدید : 494
گوی سبقت حبوبات خارجی از تولیدات داخلی
شیری- پس از گرانی برخی از اقلام و کالاها، این بار صدای پای حبوبات خارجی بیشتر از تولیدات داخلی به گوش می رسد. در حالی که روزهای پس از برداشت حبوبات داخلی را سپری می کنیم اما این روزها بازار حبوبات داخلی با سردی مواجه و در عوض بازار حبوبات خارجی داغ است.یک عمده فروش حبوبات در این باره به خبرنگار ما گفت: این روزها بازار حبوبات داخلی بسیار ضعیف و خرید و فروش به ندرت انجام می شود با این شرایط اجناس خارجی به وفور در بازار وجود دارد و اجناس داخلی کمیاب است.
«مهام» افزود: در حالی که هر کیلو عدس محلی 3 هزار و 500 تا 4 هزار و 500 تومان است، عدس های خارجی از 4 هزار و 500 تا 5 هزار و 800 تومان در بازار عرضه می شود.
وی خاطرنشان کرد: با این که حبوبات داخلی کیفیت و قیمت بهتری دارد اما محصولات خارجی جایگزین محصولات ایرانی شده است.
وی قیمت هر کیلو نخود خارجی در خردهفروشیها را 7 هزار و 500 و لوبیا قرمز با کیفیت را 5 هزار تومان ذکر کرد و ادامه داد: این در حالی است که قیمت نخود و لوبیا قرمز با کیفیت داخلی 8 هزار تومان است.وی با بیان این که حبوبات خارجی به وفور در بازار وجود دارد، اظهار کرد: به دلیل خشک سالی های اخیر امسال میزان تولید حبوبات داخلی کاهش یافته و همین باعث کمبود محصول در بازار شده است.وی افزود: میزان خرید و فروش نسبت به سال گذشته کمتر شده است و شرایط برای کشاورزان و بازاریان نیز مقرون به صرفه نیست.وی اظهارکرد: در حالی که سال گذشته بازار حبوبات وضعیت مناسبی نداشت امسال نسبت به سال گذشته هم وضعیت نامناسب تر شده است و اگر این شرایط ادامه یابد بلبشویی در بازار حبوبات ایجاد خواهد شد.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
خاطرات «کاشت، داشت و برداشت» آن سال ها
تعداد بازدید : 1487
اول بسم ا... بعد خرمن
نویسنده : علوی
یادش به خیر قدیم ها، هوای پاک روستا و خروسی که هنوز هوا گرگ و میش بود، با صدایش اهالی خفته را از خواب ناز بیدار می کرد.
بوی سادگی آن روزها، سختی و مشقت کار و زندگی مردم در روستا را از خاطر همه می برد و آرامش را بر سفره های ساده آن ها می نشاند. همان هایی که دستان مردان شان از زور کارهای سخت زمخت شده و چین و چروک بر پیشانی آن ها نقش بسته بود.آن هایی که از روزگاران قدیم یاد گرفته بودند نان بازوی خود را بخورند و با ریختن مداوم عرق جبین خستگی بر بدنشان نمی نشست، مرد روزهای سخت هستند.
آن ها دل سخت زمین را می شکافتند و با عشق در آن بذر می کاشتند و قوت و رزق خود را از دل زمین سرد بیرون می کشیدند. وقتی زمان کاشت و داشت محصولات شان فرا می رسید، از خروس خوان راه مزرعه و زمین کشاورزی را در پیش می گرفتند تا فصل برداشت فرا برسد.
برای کار کردن در مزرعه پیر و جوان، زن و کودک نمی شناختند و همه باید با هم دست به کار می شدند و امور زمین های کشاورزی شان را به دست می گرفتند چنان که یکی از افرادی که در گذشته های دور ساکن یکی از روستاهای بجنورد بود، بیان می کند: پاییز فصل شخم زدن زمین بود و در زمان قدیم با 2 گاو و به کمک یک چوب به نام «جوخ» چیزی شبیه به، به علاوه درست و به گردن گاوها آویزان می کردیم و به کمک چوب دیگری به نام «خیشه» زمین را شخم می زدیم به طوری که شخم زدن یک زمین با وسعت 300 تا 400 متر مربع یک روز کامل به طول می انجامید.
خیشه
«عبدالعلی پرهیزکار» که اکنون دهه 60 عمر خود را پشت سر می گذراند، به سختی و مرارت های آب دادن زمین های کشاورزی در زمان قدیم اشاره می کند و می گوید: آبیاری در زمان قدیم به دشواری انجام می شد به گونه ای که ناچار بودیم جوی های آب مختلفی در اطراف زمین های کشاورزی ایجاد و آب را به سمت آن ها هدایت کنیم.
وی می افزاید: مردم بعد از کشت زمین هایشان همگی با هم بیل و کلنگ برمی داشتند و خاک را درون کیسه هایی می ریختند و آن ها را پر و به وسیله آن ها بند خاکی درست و سپس جوی ها را لایروبی می کردند و آب را به این وسیله به سمت زمین های شان جاری می ساختند. به گفته وی، مردم روستا به یکدیگر برای ایجاد بند خاکی برای زمین های شان و لایروبی جوی های آب کمک می کردند. این شهروند سالخورده که هنوز خاطرات خوب کشاورزی در زمان قدیم در ذهنش باقی مانده است، بیان می کند: به طور معمول لایروبی جوی های آب اول بهار انجام می شد البته در برخی مکان ها مردم ناچار بودند برای هدایت آب از کانال کشی استفاده کنند به همین منظور چندین کانال نزدیک بندها حفر میکردند، حتی به خاطر دارم یک روز حین کانال کشی، دیواره کانال فرو ریخت و یک نفر در میانه دیوار گیر افتاد و در دم فوت کرد.
وی آبیاری مزارع را در زمان قدیم نوبتی بیان می کند و می افزاید: در زمان قدیم از ساعت خبری نبود که مردم بتوانند به درستی زمان را تشخیص بدهند از این رو آبیاری زمین ها نوبتی بود به طوری که پس از آن که آبیاری زمین یکی از اهالی تمام می شد نوبت نفر بعدی فرا می رسید اما در بسیاری از موارد این نوبت ها از طرف اهالی رعایت نمی شد و دعوا و درگیری پیش می آمد و افرادی که زمین های شان در بالادست بند بود کمتر اجازه می دادند آب به زمین های پایین برسد. وی با بیان این که اکنون افرادی به نام «میراب» آب را برای زمین های کشاورزی توزیع می کنند، می افزاید: در زمان قدیم هر فردی برای خودش میراب بود و نوبت را به نفر بعد از خود می داد.وی با بیان این که در زمان قدیم کشاورزان هیچ گونه ابزاری برای کار کردن نداشتند، اظهارمی کند: آن زمان کشاورزان ابزار مورد نیاز را خودشان درست می کردند، حتی برای تهیه کود پِهِن حیوانات را خشک می کردند و «بارجمه» را که نوعی خرجین بود روی چهار پایان می گذاشتند، سپس درون آن کود می ریختند و سر زمین می بردند.
«پرهیزکار» بیان می کند: تابستان فصل برداشت بود. مردم روستای «ایزمان علیا» منطقه گیفان که در آن جا زندگی می کردیم بیشتر گندم، جو و عدس می کاشتند و به کمک داس که در زبان محلی به آن «خده» و در گویشی دیگر «اوراق» می گویند کار برداشت محصول را انجام می دادند البته برخی از اهالی بودند که توانایی برداشت محصول شان را نداشتند که رسمی بین اهالی مرسوم بود و در چنین مواقعی «یاور» می کردند یعنی همه مردم به کمک وی می رفتند و یک روز تمام برای او کار و محصولش را درو می کردند و در پایان روز محصول را دسته و بار چهارپایان می کردند و به خرمنگاه می بردند.
وی «خرمنگاه» را مکانی از روستا می داند که در بلندترین نقطه قرار داشت و در معرض جریان باد و نزدیک ترین محل به روستا بود.
آوجین
وی خاطرنشان می کند: در زمان قدیم با مشقت بسیار دسته ها را بار می زدند و به خرمنگاه می بردند سپس دسته ها را باز می کردند و «آوجین» را پشت دو گاو قوی هیکل می بستند تا بتوانند آن را بکشند سپس کیسه ای به دهان و پشت گاوها می بستند که آن ها نتوانند چیزی بخورند. این ارابه را به مدت 5 تا 6 روز روی دسته های بازشده گندم یا جو می چرخاندند تا گندم و کاه «نرمه» را از هم جدا کند.
چهارشاخ
به گفته وی پس از این اقدامات مردم روستا منتظر می ماندند تا باد شمال بوزد و به کمک چهارشاخ که از چوب برای جا به جا کردن دسته های گندم می ساختند گندم ها را باد می دادند و چون گندم سنگین بود در همان جا می ماند و به این شکل کاه و گندم را از هم جدا می کردند.
این شهروند کهنسال که خاطرات گذشته را مو به مو مرور می کند، ادامه می دهد: بیشتر روستاییان حدود 20 کیسه گندم یا بیشتر محصول برداشت می کردند و این گندم ها را به جایی به نام «آش» که همان آسیاب های قدیمی بود می بردند، آسیاب ها از دو سنگ بزرگ سنگین تشکیل شده بودند سنگ روی آسیاب به تنه درختی وصل و اگر آسیاب بادی بود به پشت بام و اگر آبی بود به مجرای آبی هدایت می شد و با جاری شدن آب سنگ شروع به حرکت می کرد پس از آن گندم را با یک وسیله بشقاب مانند از سوراخی روی سنگ آسیاب درون آن می ریختند و به آرد تبدیل می کردند اما امروزه بیشتر وسایل و مواد مورد نیاز کشاورزان در دسترس است و می توانند راحت تر از گذشته کار کنند و نان درآورند ولی در زمان قدیم به معنای واقعی دشوار بود.
«حصاری» شهروند بجنوردی 76 ساله ای است که او هم خاطراتی از کشاورزی در زمان قدیم دارد. وی بیان می کند: آن زمان از روش های نوین آبیاری مزارع و زمین های کشاورزی خبری نبود و بیشترین دغدغه کشاورزان تامین آب بود. البته آن زمان بارندگی نسبت به اکنون خیلی بیشتر بود اما باز هم زمین به آب احتیاج داشت بنابراین زمین هایی که نزدیک به رودخانه قرار داشت زودتر آبیاری می شد و ارزش بیشتری داشت. وی ادامه می دهد: آن زمان جوی آب می ساختیم و آب را به سوی زمین ها روانه می کردیم و اکثر اوقات بر سر هدایت آب دعوا و اختلاف پیش می آمد. وی سختی های کار کشاورزان را منوط به این مسئله نمی داند و می گوید: آن سال ها با مشکلات بسیاری مانند خشکسالی ها و سرمازدگی رو به رو می شدیم و گاهی دسترنج یک ساله مان به فنا می رفت اما باز هم امیدمان را از دست نمی دادیم و تلاش می کردیم. کشاورزی دیگر هم با یادآوری گذشته اظهارمی کند: آن زمان بیشتر از چهارپایان برای حمل بار و محصولات کشاورزی استفاده می کردیم و پس از آن ناچار بودیم محصولات مان را به یک نفر از اهالی بسپاریم یا خودمان آن را با سختی به شهر ببریم و بفروشیم. وی که خود را «نعیمی» معرفی می کند، می افزاید: در زمان قدیم زمین ها را با گاوآهن شخم می زدیم و معمولاً دو نفر با کمک هم شخم می زدند. یکی گاوآهن را می برد و دیگری با وسیله ای شبیه به تیشه کلوخ ها را خرد می کرد و اگر احیاناً سنگ هایی سر راه گاوآهن بود آن ها را کنار می کشید.
به گفته وی، گاوآهن توسط دو گاو نر کشیده می شد. وی خاطرنشان می کند: کشاورزی زحمت بسیاری داشت و کشاورزان همراه با خانواده های خود سر زمین تلاش می کردند و اکنون به مدد ابزارهای مختلف کمی کار راحت تر شده است اما باز هم سختی های خود را دارد و همیشه چشم امید کشاورزان به آسمان است.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
دیدگاه شما | 1 نظر
تعداد بازدید : 195
کاهش 8درجه ای دما تا پایان هفته
صدیقی- بررسی آخرین نقشه های هواشناسی بیانگر جوی نسبتاً ناپایدار و کاهش 8 درجه ای دمای هوای استان تا پایان هفته است. رئیس اداره پیش بینی اداره کل هواشناسی خراسان شمالی با بیان این خبر افزود: بر این اساس برای امروز پدیده غالب، وزش باد است که در برخی مناطق باد نسبتا شدید خواهد بود اما از اواخر وقت تا جمعه شب با عبور امواج ناپایدار به تدریج افزایش ابر و بارش پراکنده پیش بینی می شود. « هاشمی» افزود: طی 24ساعت منتهی به صبح روز گذشته، بجنورد دارای کمینه دمای 13 و بیشینه دمای 29 درجه سانتی گراد بود که طی همین مدت کوسه با کمینه دمای 7 درجه سانتی گراد، سردترین و آشخانه با بیشینه دمای 35 درجه سانتی گراد، گرم ترین نقطه استان بود. به گزارش خبرنگار ما، بر اساس اطلاعات مرکز پایش اداره کل حفاظت محیط زیست خراسان شمالی شاخص کیفی هوای بجنورد طی همین مدت در وضعیت 93و در مرز بین سالم و ناسالم برای گروه های حساس قرار گرفت. شایان ذکر است طی روزهای یک شنبه و دوشنبه هفته جاری شاخص کیفیت هوای بجنورد به صورت پیاپی در وضعیت ناسالم برای گروه های حساس قرار داشت.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 164
کپیبرداری در بازار قطعات خودرو
نویسنده : شیری
فروش قطعات چینی و بی کیفیت خودرو در بازار این روزها به دغدغه ای جدی بین مردم تبدیل شده است.
یکی از فروشندگان لوازم یدکی که از فراوانی لوازم یدکی چینی در بازار به امان آمده است در این باره می گوید: در حالی که توان فنی برای تولید قطعات مختلف خودرو در کشور بسیار بالاست و تولیدات خوبی هم در کشور و حتی در خراسان شمالی داریم اما باز هم لوازم یدکی چینی در بازار حرف اول را می زند.
وی اظهارمی کند: زمانی که برای تأمین لوازم یدکی مورد نیاز فروشگاه اقدام می کنم، پیشنهادهای زیادی در رابطه با استفاده از قطعات چینی و تقلبی داده می شود که برچسب هایی روی آن ها نصب شده است.
وی مشکل اصلی در این بخش را واردات کالاهای کم کیفیت و ارزان مطرح و خاطرنشان می کند: از آن جایی که قیمت تمام شده تولیدات ایرانی بیشتر است، برخی از بازاریان به منظور جذب بیشتر مشتری قطعات بی کیفیت و ارزان را تهیه می کنند که این مسئله باعث ایجاد مسائل اقتصادی رانندگان دیگری برای شهروندان می شود.
یک شهروند که به گفته خودش به دلیل وجود قطعات تقلبی و بی کیفیت در بازار، برای تعویض هر قطعه ای از خودرو ناگزیر باید هزینه های بسیار زیادی را متقبل شود می گوید: مشتری هیچ سهم و نقشی در این بازارها ندارد و تنها قطعاتی را که در دسترس دارد باید خریداری کند و اعتراض هایش هم راه به جایی نمی برد.
وی می افزاید: با این که قطعه دیاگ جدیدی را با قیمت بسیار زیادی برای تعمیر خودرو خریداری کردم اما تنها یک ماه مورد استفاده قرار گرفت و دوباره مجبور به مراجعه به تعمیرگاه خودرو شدم که باز هم قطعه ای که خریداری کردم چینی بود و در مدت بسیار کوتاهی دوباره از کار افتاد.
وی اظهار می کند: در حالی که بهترین تولیدات قطعات خودرو را در کشور داریم اما به غیر از قطعات چینی و بی کیفیت که فقط کپی برداری شده است، قطعه ای وجود ندارد.
وی می افزاید: در شرایط اقتصادی موجود که برای کوچک ترین تعمیرات باید حداقل 100 تا 200 هزار تومان پرداخت کنیم، وجود این گونه قطعات در بازار که به عنوان قطعات با کیفیت و گران فروخته می شود، ضربه سنگینی به اقتصاد خانوارها وارد می کند.
به گفته وی، کپی برداری این قطعات به قدری دقیق است که تشخیص قطعه اصل از غیراصل بسیار سخت است و تنها متخصصان در این بخش قادر به تشخیص هستند.
یکی از تعمیرکاران خودرو نیز می گوید: مشتریانی که برای رفع مشکل خودرو به تعمیرگاه ها مراجعه می کنند، گاهی از ایجاد دوباره همان نقص و ضرورت تعویض پی در پی قطعات بی کیفیت ناراضی هستند و اغلب آن ها تعمیرکاران را متقلب تصور می کنند.
وی اضافه می کند: گاهی قطعات به قدری بی کیفیت و با عمر مفید بسیار پایین است که به محض استفاده از این قطعات، به تعبیری خودروها به خرج می افتند و باید رانندگان هر روز یک قطعه جدید را خریداری و هزینه دیگری را پرداخت کنند.
وی همچنین به روغن های بی کیفیت و سوخت نامرغوب و غیراستاندارد نیز اشاره می کند.
یکی از فعالان اقتصادی در بازار لوازم یدکی نیز می گوید: از آن جایی که گاهی برخی از مکانیک ها، از قطعات بی کیفیت برای تعمیر خودروها استفاده می کنند، بهتر است شهروندان قطعه مورد نیاز را خودشان از فروشگاه های معتبر یا نمایندگی ها تهیه کنند و در اختیار مکانیک ها قرار دهند تا با مشکل مواجه نشوند.
وی می افزاید: قطعاتی که برخی مکانیک ها روی خودروها سوار می کنند مشخص نیست با کیفیت و نو هست یا نه، بنابراین مشتریان برای اطمینان بیشتر خودشان قطعه را خریداری کنند و در اختیارشان قرار دهند.
یکی دیگر از فعالان در این باره می گوید: برخی افراد سودجو برای سودآوری بیشتر قطعات بی کیفیت چینی را به صورت زیرپله ای و با برچسب های برند خارجی در بازار به فروش می رسانند که این وضعیت بی اعتمادی را در بازار لوازم یدکی خودرو ایجاد کرده است.
وی ادامه می دهد: این کالاها به عنوان کالاهای اصلی و با قیمت های بالایی به فروش می رسد.
رئیس اتحادیه لوازم یدکی خودرو در بجنورد نیز با بیان این که همه رقم قطعه خودروی با کیفیت و بی کیفیت در بازار وجود دارد، می افزاید: با این شرایط مردم باید آگاهی داشته باشند و قطعات مورد نظر را از فروشگاه های معتبر یا نمایندگی ها خریداری کنند.
«شرکا» می افزاید: وجود کالا در بازار به عرضه و تقاضا بستگی دارد؛ وقتی مشتری ارزان ترین قطعه را درخواست می کند، برخی از مکانیک ها هم براساس وجود تقاضا اقدام به فروش قطعه های چینی و ارزان قیمت می کنند.
وی اظهارمی کند: از آن جایی که مبادی ورودی در استان نداریم، قاچاق کالا در استان وجود ندارد بلکه در میان کالاهایی که از بنکداران خریداری می کنیم احتمال این که کالایی قاچاق باشد وجود دارد.
به گفته وی تا زمانی که مشتری به دنبال کالای ارزان قیمت باشد، فروشنده هم به دنبال تهیه کالاهای ارزان و بی کیفیت خواهد بود.رئیس اداره نظارت و بازرسی سازمان صنعت، معدن و تجارت خراسان شمالی نیز در این باره می گوید: نظارت ها در بازار لوازم یدکی خودرو به نوع برنامه ریزی ها بستگی دارد و عمده تخلف ها در این بخش وجود کالاهای قاچاق است.
«ابراهیمی» می افزاید: قطعات موجود در بازار اگر سند و برگ سبز نداشته باشد به عنوان کالای قاچاق صورت جلسه و مطابق با قانون با متخلفان برخورد می شود.
وی اظهار می کند: طی نظارتی که در ابتدای سال در این بازار انجام شد، عمده کالاهای موجود در بازار مربوط به سال های گذشته بودند که برگ سبز نداشتند و تذکر دادیم تا کالاهای خارجی را که برگ سبز دارند و رسمی هستند خریداری کنند.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 141
ملکش؛ جغرافیای بلاتکلیف
نویسنده : زهرا اسدی
بوی روستا می دهد با باغ ها و دیوارهای کاهگلی به جا مانده از گذشته های دور. هنوز ردی از صبح های دل انگیز پاییزی در روستا را دارد، تلالوی نور خورشید بر برگ ها پاشیده شده و پاییز دست خود را روی آن ها کشیده است، حاصل این نوازش، برگ هایی به رنگ زرد است که زیر نور آفتاب می درخشد.
بخش هایی از این محله در تونل زمان مانده است.
در اینجا بیش از چیزی که انتظار داری درخت های قدیمی و باغ های مشجر می بینی. شاید این تصویر باید دلخوشت کند اما برگ های زرد در کف کوچه های نیمه آسفالت و گاهی آسفالت های تیره را که می بینی، دلخوشی ات تمام می شود چرا که این جا سال هاست ردای شهری بر تن خود کرده و امروز به یکی از محله های شهر بجنورد تبدیل شده است.
گسترش شتابان شهر بجنورد قلب روستای ملکش را هدف گرفته و تنها چیزی که از آن باقی مانده کالبدی نیمه جان از روستایی آباد است که روزی باغ هایش زبانزد خاص و عام بود اما اینک به عنوان یک محله شهری که 4 خیابان اصلی دارد و جمعیتی را در خود جای داده است، نمی توان گفت که حال خوشی دارد. جغرافیای بلاتکلیفی است برای خودش. از یک سو با ساختمان های الغدیر و حلقه سنگ همسایه است و جاده ای عریض و طویل دارد و از سویی به زمین های بایر و پستی و بلندی های جنوب شهر متصل است. در یک سو ساختمان ها برافراشته شده اند و در یک سو خانه ها تلاش می کنند شمایل شهری داشته باشند اما تمام تلاششان را در کوچه های غم زده شهری خود بالا می آورند و امیدشان برای رسیدن به آرمان های شهری کور می شود. احتمالاً در ترددهای داخل شهر بجنورد گاهی مسیرتان به دوراهی ملکش خورده است جایی که هنوز مکانی برای مشاغل مزاحم است و ترافیکش غوغا می کند، خیابانی برای بساطی های سیار که گاهی در لباس میوه فروش ظاهر می شوند و گاهی بساطشان پر از کفش های ارزان قیمتی است که این روزها طالبان زیادی هم پیدا کرده است.
از هر سوی این محله که وارد شوی تصاویر یکسانی را می بینی؛ زمین های رها شده پر از علف و گیاهان هرزی که گاهی دیگر خاک زیر ساقه هایشان دیده نمی شود، همانند باتلاقی هستند از گیاهان وحشی که برای خود قلمرویی کوچک در بطن محله ساخته اند.
درد اهالی محله اما بزرگ تر از درد زمین های کشاورزی است که اینک بایر شده اند و نگرانی هایشان بیش از درختان خشک شده قدیمی است که حالا در سکوت مرده اند.
یکی از اهالی این چنین می گوید: خودتان بگردید و ببینید که سهم ما از نام محله شهری چیست. بیشتر خانه ها فرسوده و ویران هستند و کوچه ها به حال خود رها شده اند. به تازگی بخشی از کوچه ها آسفالت شده اما هنوز تکلیف عقب نشینی ها مشخص نشده است و هر از چند گاهی شاهد تصادف های مرگبار در بخش هایی از محله هستیم.
وی ادامه می دهد: در بخش هایی در این محله کانال کشی شده است تا آب های سطحی از محله دور شوند اما کانال ها پیچ در پیچ در پای درخت ها بدون نظم خاصی کشیده شده و در گود ترین قسمت آب بدبویی جمع شده است.
این مسیر یکی از اصلی ترین مسیرهای عبور و مرور اهالی محله است.گویا از جمع آوری زباله هم خبر چندانی نیست چرا که زباله ها در تمام زمین ها خودنمایی می کنند و پاکت های پلاستیکی از پشت دیوارها و بوته ها سرک می کشند و انگار دستی تکان می دهند؛ بازی قایم باشک به راه انداخته اند، یک بار این سویند و بار دیگر از سویی دیگر پیدا می شوند!
یکی دیگر از اهالی که غبار زمان روی موهایش نشسته است، می گوید: خیابان ها و کوچه ها کم عرض است و برای عبور خودروها مناسب نیست اما تا دلت بخواهد این جا خودروها می روند و می آیند و سهم ما فقط دود و غبار و ویراژ های گاه و بیگاه است.
وی ادامه می دهد: تاکسی ها در این مسیر تردد نمی کنند و تنها وسیله رفت و آمد ما یک اتوبوس شهری است و خودروهای شخصی که برخی رانندگانشان انصاف ندارند و هر چقدر می خواهند از مسافران کرایه می گیرند.
برخی محله ها فرزندان ناتنی شهر هستند، قدمتی دیرینه دارند و حاصل پوست اندازی روستاها هستند اما عجیب مورد بی مهری مسئولان شهری قرار دارند.
با این که زمان زیادی از تولد همسایه این محله نمی گذرد اما شهرک ناوک به یکی از بهترین ها تبدیل شده و هنوز کمی آن سوتر محله ملکش در دوراهی توسعه مانده است. شیب کوچه های داخل شهر در مقابل شیب کوچه های این محله سوء تفاهمی بیش نیست، شیب هایی بسیار تند که بیشتر شبیه پرتگاه است و عبور و مرور در آن ها در روزهای بارانی و برفی همراه با کابوس است. کوچه ها در ارتفاع بسیار بالاتری از خانه ها قرار دارند و کاملا مشرف به خانه ها هستند به قولی در خانه ات آب بخوری رهگذران می بینند و متوجه می شوند. نه از بافت شهری خبری است و نه از علاقه ای برای توجه به این محله، هدف گویا فقط گسترش شهر بجنورد به بدقواره ترین شکل ممکن است.
یکی دیگر از اهالی اما درددل های دیگری دارد، از اراذل و اوباش می گوید و کارتن خواب هایی که در باغ های ویران و خانه های در هم شکسته ساکن هستند و دل اهالی را پر از آشوب می کنند.
کودکان را در میان باغ های در هم کوبیده که می بینی با خودت می گویی شاید بهترین راه برای بازی کودکان باشد در روزگاری که تکنولوژی به بن بستی برای تحرک و بازی های خلاقانه تبدیل شده است، اما دلت بی تاب می شود وقتی کودکان را در آغوش زباله و کیسه های گچ و سیمانی می بینی که همه جا دیده می شوند.
پاییز در میان کوچه باغ هایش گام برداشته است و درخت ها برگ های خود را تقدیم کف خیابان کرده اند. در میان دغدغه های مردم پاییز همچنان مهربان است حتی در ملکشی که فقط نام محله شهری را دارد.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 23
نقره «ناوی» در رینگ سنندج
شیرازی - «پویا ناوی» در رقابت های قهرمانی بوکس کشور که به میزبانی سنندج برگزار شد توانست گردن آویز برنز را به دست آورد.دبیر هیئت بوکس استان به خبرنگار ما گفت: «پویا ناوی» نماینده استان با شکست رقیب آذربایجانی خود در نیمه نهایی به مصاف نماینده استان میزبان رفت و با شکست در مقابل «یوزی» از کردستان، صاحب گردن آویز برنز شد.مهدی عباس آبادی افزود: ناوی قهرمان سال 94 ارومیه و عضو سابق تیم ملی به عنوان نفر اول در وزن 52 کیلو صاحب گردن آویز برنز این مسابقات شد و دیگر نمایندگان خراسان شمالی از کسب مدال بازماندند.وی بیان کرد: علاوه بر پویا ناوی، اشکان گرمابی در وزن 60 کیلو، حسین داور پناه قهرمان استان و نفر اول دانشجویان کشور در وزن 96 کیلو و میثم قشلاقی کاپیتان جوانان سال 94 بوکسورهای اعزامی خراسان شمالی به این مسابقات بودند.
وی افزود: بیست و هفتمین دوره رقابت های بوکس قهرمانی بزرگ سالان کشور یادواره ۵۴۰۰ شهید، در مجموعه ورزشی آزادی شهر سنندج برگزار شد.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
رئیس سازمان برنامه و بودجه خبر داد:
تعداد بازدید : 351
ابلاغ اعتبار 41.3 میلیارد تومانی برای پروژه های آموزشی استان
شیری- 41 میلیارد و 300 میلیون تومان از اعتبارات دفتر رهبری برای پروژه های آموزشی شامل بازسازی مدارس تخریبی و استخر های دانش آموزی استان ابلاغ شد.رئیس سازمان برنامه و بودجه خراسان شمالی با بیان این مطلب به خبرنگار ما افزود: با ابلاغ این اعتبار، میزان اعتبارات امسال از محل دفتر مقام معظم رهبری به 102 میلیارد تومان رسید.«مجید پورعیسی» اضافه کرد: با این ابلاغ، اعتبارات از محل دفتر رهبری برای امسال به طور کامل انجام شده است و سال آینده اعتبارات جدیدی ابلاغ خواهد شد.وی اظهارکرد: علاوه بر این، یک و نیم میلیارد تومان هم برای پروژه سرمایهگذاری لاستیک سازی اسفراین در نظر گرفته شده و سرمایه گذار خارجی هم در راه است.وی خاطرنشان کرد: تعهدات انرژی های خورشیدی هم به تدریج در حال انجام است و امیدواریم با تلاش هایی که در این رابطه انجام می شود، تحولی در بخش اقتصادی استان ایجاد شود.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.