سنگ، خاک و کاهگل تنها داشته های مردم برای خانه سازی بود که در سالیان دور زندگی می کردند. آن ها مردمانی بی غل و غش بودند که ظاهر زندگی برای شان چندان مهم نبود.
اصلا آن ها وقتی برای فکر کردن به این ریزه کاری ها نداشتند. آن قدر کار داشتند و سرشان گرم بود که فرصتی پیدا نمی کردند به چنین مواردی فکر کنند. زنان باید صبح خروس خوان از خواب بیدار می شدند و امور مختلف خانه را به دوش می کشیدند و مردان که نان بازوی شان را می خوردند، صبح زود از خانه به امید به دست آوردن قوت بیرون می رفتند و با کار و زحمت فراوان و عرق جبین، روزگار شان را می گذراندند.
البته در بین آن ها تعدادی خانواده هم ثروتمند بودند که به دلیل داشتن اوقات فراغت بیشتر به تجملات اهمیت می دادند و ظاهر خانه های شان با بقیه خانه ها تفاوت چشمگیری داشت.
آن هایی که در خانه های ساده و محقر زندگی می کردند اگر در و دیوار خانه کثیف می شد یا مراسم جشنی در پیش بود خودشان دست به کار می شدند و با اندک وسایل و امکاناتی که در اختیار داشتند، به جان در و دیوار خانه می افتادند و آن ها را نو نوار می کردند.
یکی از آن هایی که گرد سپیدی روزگار بر گیسوانش نشسته و با شیرین زبانی خاطرات خودش را بیان می کند، می افزاید: در زمان قدیم از نوعی خاک که به آن «ساروج» می گفتند برای سفید کردن در و دیوار خانه ها استفاده و برای تهیه آن خاک رس و آهک را با هم مخلوط میکردند و گلی سفت میساختند و دو روز آن را ورز میدادند.
«حسین چی» ادامه می دهد: بعد از این که این مواد خوب با هم مخلوط شدند، مقداری خاکستر کوره حمام و پرز یا موادی که مانند الیاف بودند به آن اضافه میکردند و آن ها را خوب با هم مخلوط و برای سفید کردن دیوارها از آن استفاده می کردند. وی با بیان این که در زمان قدیم مردم وسایل و امکانات اندکی برای تزیین منازل شان داشتند، اظهارمی کند: در آن زمان مانند اکنون امکان انتخاب مصالح مختلف وجود نداشت و مردم از همان وسایلی که ساخته دست شان بود برای تزیین خانه های شان استفاده می کردند.
وی ادامه می دهد: اکنون هر یک از ساختمان های شهر را که نگاه می کنیم می بینیم با مصالح خاصی مانند سنگ، چوب و آجر ساخته شده اند و داخل آن ها انواع کف پوش، کاغذ دیواری، دیوار کوب، سقف های کاذب با نورپردازی های جدید و مدرن به کار رفته و آن قدر تنوع کار بالاست که هر خانه با خانه دیگر زمین تا آسمان فرق دارد اما در زمان قدیم مردم به سادگی زندگی می کردند و نهایت کاری که می توانستند برای خانه های شان کنند استفاده از ساروج برای سفید کردن در و دیوار بود و چیزی به عنوان نما برای آن ها معنایی نداشت و نمای بیشتر خانه ها خشت خام و کاهگل بود.
شهروند سالخورده دیگری هم از زمان قدیم یاد می کند، می افزاید: در آن زمان آن هایی که دارایی بیشتری داشتند نمای خانه های شان را آجر می کردند اما با این وجود دیوار و نمای همه خانه ها کاهگل بود، بعدها به تدریج مصالحی مانند گچ، آجر و خشت خام به بازار آمد و آن هایی که می خواستند دیوار خانه های شان سفید شود آن را گچ می کردند.
«فریده لطفی» یکی از بانوانی که خاطراتی از دوران جوانی اش دارد، بیان می کند: حدود 30 سال پیش در روستاهای مناطق مختلف جاجرم معلم بودم و از نزدیک شاهد آن بودم که مردم زندگی ساده ای داشتند و امکاناتی در اختیار نداشتند. خانواده های ثروتمندی که تعدادشان اندک بود، برای تزیین خانه های شان از گچ استفاده می کردند اما آن دسته که درآمد ناچیزی داشتند از خاکی سفید رنگ که آن موقع در بیشتر روستاها وجود داشت، استفاده می کردند.
به گونه ای که ابتدا آن را رقیق می کردند و سپس به در و دیوار خانه می کشیدند و دیوارهایی را که می خواستند سفید می کردند. بانو «فریده لطفی» ادامه می دهد: بیشتر مردم روستاهایی که آن زمان در آن جا ها مانند «کتلی»، «حصار عیسی» و «چهاربید» خدمت می کردم، قالی باف بودند وبعد از آن که این خاک سفید رنگ را رقیق می کردند و به در و دیوار خانه می مالیدند و می گذاشتند خشک شود، بانوان خانه انواع رنگ های قالی را تهیه می کردند و با انگشت شان روی دیوارها و درها نقش و نگارهای مختلفی می کشیدند. آن هایی که به طبیعت علاقه داشتند، روی دیوارها ابتدا با انگشت شان گلدان می کشیدند و سپس داخل آن گل های رنگی زیادی نقاشی می کردند و این گونه به در و دیوارهای خانه های شان جان می بخشیدند و محیطی شاد و دلنشین را برای خود و اعضای خانواده شان فراهم می کردند. وی اظهارمی کند: از آن جایی که حیاط بیشتر خانه ها در آن زمان خاکی بود و از موزاییک خبری نبود، برای آن که در زمستان رفت و آمد شان با مشکل مواجه نشود و بچه ها بتوانند به راحتی رفت و آمد کنند قلوه سنگ هایی را در اندازه های بزرگ و کوچک از مناطق مختلف جمع آوری و حیاط را با آن سنگ فرش می کردند.
وی به تفاوت های فراوان دکوراسیون در زمان کنونی و قدیم اشاره می کند و می گوید: امروزه بیشتر خانواده ها در خانه های نوساز زندگی می کنند که دارای کف پوش هایی مانند پارکت و سرامیک هستند و فقط به پهن کردن یک قالی یا فرش نفیس در وسط اتاق بسنده می کنند در حالی که در زمان قدیم اتاق هایی که در اختیار خانواده ها بود بسیار کوچک و محقر بود و مردم به ویژه آن هایی که در روستاها زندگی می کردند، دست باف های شان را که بیشتر نمد یا قالی بود در وسط اتاق پهن می کردند و چون به جز آن چیز دیگری نداشتند گوشه و کنار خانه را با روفرشی های نخ نما شده می پوشاندند.
وی می افزاید: اکنون خانه ها دارای اتاق خواب های مجزایی هستند که هر یک به طور جداگانه تزیین می شوند در حالی که در زمان قدیم بیشتر خانواده هایی که دور هم زندگی می کردند یک یا در نهایت 2 اتاق در اختیار داشتند و چون تعداد فرزندان شان زیاد بود هر کدام از آن ها برای خودشان گوشه ای مخصوص داشتند که در آن جا وسایل و لباس های شان را می گذاشتند یا هر یک در گوشه مخصوص به خود درس می خواندند.
«سلیمان بهروز» یکی دیگر از شهروندان کهنسال هم بیان می کند: آن روزها همه آن هایی که دست شان به دهن شان می رسید اتاقی به عنوان مهمان خانه داشتند؛ اتاقی که مهمانان در آن جا احساس راحتی کنند و صاحب خانه بتواند از آن ها به خوبی پذیرایی کند.
مهمان خانه معمولا رف و طاقچه داشت و روی طاقچه دستمال های گلدوزی شده انداخته می شد و بیشتر افراد لاله ها و چراغ های زیبا، ظروف تزیینی و پذیرایی شان را در این رف ها و طاقچه ها می گذاشتند. گلاب پاش های گل مرغی و سینی نقره با استکان های لب طلایی که درون جا استکانی بود، قندان و شکلات خوری از جنس های مختلف روی طاقچه به نمایش گذاشته می شد.
به گفته وی در آن زمان عده کمی مبل و صندلی یا تابلو و قاب عکس داشتند اما در خانه بزرگان مبلمان بود که لبه های چوبی آن ها منبت کاری شده بود.
این شهروند اضافه می کند: در خانه مردم عادی از مبل خبری نبود و وسایل تزیینی به چند قطعه ظروف چینی که در طاقچه ها می گذاشتند محدود بود و در سینی های ورشو و زیر دستی های کوچکی که داخل آن برای مهمان هایی که برای میزبان بسیار عزیز بودند استکان، قندان کوچک و قاشق چای خوری برنجی قرار می دادند.