گفت و گو
تعداد بازدید : 136
دستبرد به خمره خانه مادربزرگ
سارق یا سارقان به خمره خانه یک پیرزن روستایی دستبرد زدند و حاصل دسترنج یک عمر وی را به یغما بردند. وقتی پیرزن تنها مثل همیشه شب را در خانه یکی از نوه هایش سپری می کرد سارق یا سارقان با سوء استفاده از این ماجرا به انباری وی دستبرد زدند و دیگ و مجمعه های مسی وی را به غارت بردند. پسر بانوی مال باخته در این باره گفت: مادرم چون تنها بود هر شب در خانه یکی از نوه هایش می ماند. این ماجرا ادامه داشت تا این که یک شب سارق یا سارقان از طریق پشت بام وارد حیاط و با شکستن قفل در، وارد خمره خانه وی شدند و دیگ و مجمعه های مسی و همچنین سماور برنجی قدیمی گران قیمت او را سرقت کردند. حتی سارق یا سارقان وارد خانه نشیمن مادرم هم شده و آن جا را زیر و رو کرده بودند اما چیز با ارزشی نصیب شان نشده بود.
چون خمره خانه در زیرزمین بود و مادرم به آن جا خیلی کم رفت و آمد داشت، روز بعد اصلاً متوجه سرقت وسایل با ارزشش نشد. چند روز از سرقت گذشته بود تا این که یک روز من برای برداشتن چند کپسول گاز سراغ خمره خانه رفتم و در کمال تعجب دیدم قفل در چوبی از جا کنده شده و همه چیز به هم ریخته است. بعد از بررسی با مادرم متوجه شدیم که چندین دیگ و مجمعه بزرگ مسی به همراه سماور قدیمی و چندین کپسول گاز از سوی سارق یا سارقان به سرقت رفته است و به نوعی خمره خانه را جارو کرده اند.