کلاهبرداری دزد از دزد سابقه دار
تعداد بازدید : 187
غرامت ۶۰ میلیونی به خاطر ۶۰ هزار تومان
محمد آگاهی
9 سال پیش برای ارتکاب قتل به زندان افتاد، هر چند از پای چوبه دار نجات یافت اما دوباره پایش به زندان باز شد. خودش مدعی است برای گرفتن چند دود بیشتر گول کلاهبرداری حرفه ای را خورده است آن هم از نوع تلفنی و آن کلاهبردار ده ها میلیون تومان را از حساب افراد ساده لوح به جیب زده است.
هر چند برای مدتی از چنگ قانون فرار کرده بود اما حالا که برای مبلغی اندک به مرد کلاهبردار برای سرکیسه کردن مردم خواسته یا ناخواسته کمک کرده و گیر افتاده است باید تاوان آن را پس بدهد. درماندگی محض را می شود از چشمانش خواند. با التماس می گوید: من بلد نیستم یک کامپیوتر را روشن کنم چگونه می توانم سیستم بانکی را هک کنم؟
او که خود را اسیر بی چون و چرای اعتیاد می داند به 9 سال قبل بر می گردد و تعریف می کند: با آن که در خانواده سالم و خوش نامی به دنیا آمدم اما در نوجوانی پسر سر به راهی نبودم و با وجود آن که اعتیاد در خانواده ما بسیار ناپسند بود اما رفاقت با افراد ناباب من را به ورطه اعتیاد کشاند.
خانواده با آبرویی داشتم و اعتیاد من آن ها را آزار می داد. هر روز اعتیادم بیشتر می شد اما دیگر پولی برای خرید مواد نداشتم. کم کم من و دوستانم برای تأمین مواد شروع به زورگیری کردیم تا این که روزی حین این کار جوانی بیچاره مقاومت کرد و با ضربه چاقوی من از پا در آمد.
خیلی زود گیر افتادم و راهی زندان شدم. با افتادن من به زندان خانواده ام بیش از گذشته در محله بدنام شدند اما باز هم دوست نداشتند بالای چوبه دار بروم. با پیگیری های آنان بالاخره خانواده مقتول به بخشش همراه با پرداخت دیه رضایت دادند اما تأمین دیه کار سختی بود و 9 سال طول کشید خانواده ام با فروش سرپناه شان پول دیه را پرداخت کردند و از زندان آزاد شدم. با آن که خانواده ام با از دست دادن خانه و اجاره ای نشینی سوختند و ساختند اما وسوسه اعتیاد باز هم دست از سر من بر نمی داشت. پدرم بعد از مدتی فوت کرد و مادرم دچار بیماری کلیوی شد. شغلی نداشتم و بیکاری و غصه های خانواده باعث شد دوباره به سمت اعتیاد بروم. برادرم با آن که درآمد خوبی نداشت ولی در این مدت خرج من و مادرم را می داد و من به جای کمک به او هر روز بیشتر در منجلاب اعتیاد فرو می رفتم.
مرد معتاد که با کمک خانواده اش از پای چوبه دار نجات یافته است نه تنها سربار آن ها می شود بلکه با بی فکری و طمع برای به دست آوردن مبلغ ناچیزی شروع به همکاری با مرد کلاهبردار می کند تا مشکل جدیدی برای خود و خانواده اش بتراشد.
او ماجرای آشنایی اش با مرد کلاهبردار را این گونه روایت می کند: روزی برای برداشتن پول یارانه پای عابر بانک رفتم. بعد از برداشتن پول مردی بر شانه ام زد و شروع به احوال پرسی کرد.
گویی مرا می شناخت اما من او را به یاد نمی آوردم. می گفت با من در زندان آشنا شده است اما هر چه به مغزم فشار می آوردم او را به یاد نمی آوردم.
پس از کمی گفت و گو از من خواست کارت یارانه خانواده ام را به او بفروشم و بروم کارت دیگری بگیرم. او گفت به ازای آن کارت 60 هزار تومان به من می دهد و اگر کارت های دیگری برایش ببرم همین مقدار از من می خرد. مرد معتاد به شیشه که به گفته خودش هنگام نشئه نبودن عقل اش از کار می افتد برای تأمین پول موادش هر بار یک راست سراغ مرد کلاهبردار می رود تا کارت بانکی اش را به مبلغ 60 هزار تومان بفروشد غافل از این که مرد کلاهبردار با هر کارت بانکی به نام او میلیون ها تومان از حساب مردم سهل انگار به جیب می زد.
او تعریف می کند: پس از مدتی وقتی خانواده ام متوجه شدند من چه کاری می کنم با عصبانیت به من گفتند پشت این ماجرا ترفند کلاهبرداری وجود دارد اما من تا آن زمان 6 کارت به او فروخته بودم. تصمیم گرفتم دیگر به او کارت بانکی نفروشم اما کار از کار گذشته بود و یک روز مأموران وارد خانه ما شدند و من را با دست بسته تحویل قانون دادند و تازه آن موقع بود که فهمیدم به نام من 60 میلیون تومان از مردم کلاهبرداری کرده است و من با گرفتن مبلغ ناچیزی کارت هایم را به او می فروختم.
گزارش خبرنگار ما حاکی است کلاهبرداری تلفنی یکی از رایج ترین کلاهبرداری های سال های اخیر در کشور و استان بوده است که فرد کلاهبردار با عنوان «شما برنده شده اید» طعمه اش را پای عابر بانک می کشاند.