بعد از سریال «زیرخاکی» در شرایط کرونایی چه می کنید؟
سر کار سعید نعمت ا... (زمین گرم) هستم که در حال فیلم برداری است و به تازگی به این گروه ملحق شده ام. سریال «جشن سر برون» هم به کارگردانی مجتبی راعی در حال فیلم برداری است.
هر نقشی که ایفا می کنید متفاوت با دیگر کاراکترهایی است که تا حالا ایفا کرده اید. ابتدا از اسکندر «زیرخاکی» بگویید که شخصیتی پیچیده و دارای ویژگی های منحصر به فردی است. چه شد با توجه به گزیده کاری تان راضی به بازی در این نقش شدید؟
همیشه نقش ها را بر اساس ویژگی هایی انتخاب می کنم، این که چقدر از نظر دراماتیک به کاراکتر پرداخته شده و در قصه موثر است.
چقدر لایه های متعددی دارد و این که کاراکتر تخت و یک دست نباشد. اسکندر شخصیتی است که در ابتدا ما او را کاراکتری خیلی ساده می بینیم تا زمانی که متوجه می شویم نوع سخن گفتن او کلک و بازی برای جاسوسی کردن و نفوذ در بین زندانی هاست و اجرای این بخش از شخصیت برایم جذاب بود. وقتی وارد فاز بعدی می شویم می فهمیم او نفوذی است و رنگ عوض می کند. اسکندر مدام در حال تغییر چهره است و این شخصیت برای من جذاب بود و پذیرفتم آن را ایفا کنم.
چگونه به شخصیت اسکندر رسیدید؟ به فیلم نامه رجوع کردید؟ راهنمایی های کارگردان و دانشی که در این سال ها از تئاتر، سینما و تلویزیون کسب کردید چقدر کمک کننده بود؟
چگونه حرف زدنش را به کارگردان پیشنهاد دادم و آقای سامان پذیرفت و گفتم چون اسکندر جاسوس است اگر از ابتدا متفاوت حرف بزند کسی به او شک نمی کند. در طراحی شخصیت ها، بازیگران مهندس هستند و باید ببینند نمای بیرونی و ظاهری شخصیت و لحظه های تخیلی را چگونه بسازند و حرف بزنند. معماری و طراحی ویژگی های یک انسان، کار بازیگر است. من همه نقش ها را این گونه طراحی می کنم. در بخش حرف زدن، آن شخصیت چگونه حرف می زند؟ لهجه دارد یا خیر؟ مشکلی در بیانش هست یا نه و این که آرام یا تند حرف می زند؟ در بخش فیزیک، شخصیت را این گونه طراحی می کنم که خمیده است یا پرقدرت. بعد به چیزهای درونی می پردازم که در آن موقعیت به چه چیزی فکر می کند. با طراحی قطعه به قطعه آن شخصیت به یک نقش متفاوت می رسم.
کار در شرایط شیوع کرونا و رعایت پروتکل های بهداشتی به طور حتم سخت بود زیرا هم باید مراقب سلامت خود باشید و هم برای رساندن اثر به آنتن بازی کنید.
ما بازیگران واقعاً سپری نداریم. عوامل دیگر می توانند ماسک و دستکش داشته باشند و فاصله اجتماعی را تا حدی رعایت کنند ولی وقتی فاصله من با بازیگر نقش مقابلم 10 سانتی متر است و باید دیالوگ بگوییم دیگر کاری از دست مان بر نمی آید و هیچ راهی نیست. وقتی کات می دهند می توانیم ماسک بزنیم که فایده ای ندارد و آن چه اتفاق می افتد این است که دست مان با همه جای صحنه و اشیا برخورد می کند. مگر تا چه اندازه می توانیم حساسیت نشان دهیم و همه چیز را ضدعفونی کنیم؟ در خطر هستیم اما به خدا توکل می کنیم و کارمان را انجام می دهیم.
به دلیل شیوع ویروس کرونا برخی سریال ها همچون «نون. خ » و «پایتخت» ناقص ماند و متوقف شد و مخاطب باید منتظر ساخت و ادامه سریال باشد؛ سریال شما هم درگیر همین مسئله شد؟
متاسفانه در همه جای دنیا ویروس کرونا تاثیر گذاشته و بخشی از سریال ما قرار بود در خارج از کشور فیلم برداری شود که شرایط فراهم نشد و فعلاً بخش دوم سریال متوقف شده است. قرار بود شخصیت اسکندر با چهره ای متفاوت دوباره ظاهر شود ولی شرایط فعلاً این گونه است.
فلاش بکی به گذشته بزنیم. از زمان ورودتان تاکنون چقدر تلاش کردید و طول کشید خودتان را ثابت کنید و دیده شوید؟
من در سال 68 با تئاتر کارم را در زادگاهم کرمان شروع کردم و در سال73 به تهران رفتم و وارد دانشگاه شدم و حدود 25 سال است که مدام کار می کنم. در سال های اخیر پرکارتر شده ام و چاره ای جز زیاد کار کردن نداشته ام. ناامید نشدم و صبر و تحمل کردم. 11 سال پیش سریال «ششمین نفر» را بازی کردم. من و کامران تفتی هم سن و سال هستیم و در این سریال نقش هم سن را هم بازی کردیم. الان در سریال نقش پدر کامران را بازی می کنم، سختی این سال ها سبب شد من پیرتر از هم سن و سالانم باشم.
قبول دارید نقش های سخت که جای کار بیشتری دارند و گاهی خاکستری هستند به شما پیشنهاد داده می شوند و نقش مثبت کمتری در کارنامه تان دارید؟
دقیقاً این گونه است، خودم راضی نیستم. خیلی از بازیگران نقش منفی قبول نمی کنند چون می خواهند در ذهن مردم یک چهره مثبت از آن ها تداعی شود و محبوبیت را مساوی می دانند با نقش خوب بازی کردن. نقش های منفی خیلی پیچیده و سخت هستند و اغلب در قصه کار منفی انجام می دهند، تخریب می کنند، شخصیت ها را به جان هم می اندازند،عملگرا هستند و لایه های مختلفی دارند. البته در سینما هم وقتی یکی، دو بار نقش منفی را خوب بازی کنی از آن به بعد این گونه نقش ها به تو پیشنهاد داده می شود. خودم هم بدم نمی آید که در نقش های مثبت تر بازی کنم اما فعلاً پیشنهادها به آن سمت است.
چقدر کوتاهی و بلندی نقش برای تان اهمیت دارد؟ یعنی چقدر تاثیرگذاری و تعیین کنندگی یک نقش به جای این که یک نقش اصلی را بازی کنید برای تان اهمیت دارد؟
در گذشته خیلی بلند بودن نقش برایم اهمیت نداشت و پیچیدگی و تاثیرگذاری آن برایم مهم بود اما اکنون برایم بلند بودن نقش اهمیت دارد و دلیل اش هم واضح است؛ من نقش های کوتاه خوب را در سینما زیاد بازی کرده ام ولی متاسفانه در ذهن نمی ماند و کاراکتری در ذهن مخاطب می ماند که بیشتر حضور دارد و جلوی چشم اش است. برای بازیگری مثل من که25 سال بازی می کنم، این به ضررم تمام شده و تمام عمرم را گذاشتم و نقش کوتاه بازی کردم و هنوز خیلی ها من را نمی شناسند. مخاطب اگر ما را نشناسد بخشی از کار ما بی نتیجه می ماند.
به نکته خوبی اشاره کردید؛ با توجه به رزومه کاری تان چرا دیرتر دیده شدید؟
دلایل زیادی دارد، بخشی از آن، این است که این جا بازار کار است و مثل همه بازار کارها ضوابط و مناسبات پشت پرده خود را دارد و این مناسبات به سختی اجازه می دهد یک آدم تازه کار بیاید و جان بگیرد مگر این که این آدم بخواهد مناسبات یا روابط تازه ای پیدا کند و برود توی بازی هایی که وجود دارد و همه از آن خبر دارند. بخشی از ماجرای دیر دیده شدنم این بود و بخش دیگر هم این بود که نقش کوتاه را به من می دهند و بارها با تهیه کنندگان و کارگردان ها صحبت کرده ام که این نقش را نمی خواهم و چقدر باید ثابت کنم می توانم در نقش های اصلی تر بازی کنم اما این اتفاق نیفتاده است. بارها نقش های خوبی به من داده اند اما یک مسئول بالاتر یا مدیری گفته که این بازیگر نباید نقش را بازی کند یا بازیگر معروف تری را جایگزین من کرده اند. خیلی از آدم ها تصمیم گیرنده هستند؛ از سرمایه گذار و تهیه کننده گرفته تا بازیگر نقش اول و سوپر استار. طول می کشد آدم خودش را با همه جماعت هماهنگ کند و حقش را بگیرد.
الان به حق خود رسیده اید؟
به نظر شما رسیده ام؟!
خیر! حتی با وجود بازی های خوب تان یک بار در جشنواره فیلم فجر نامزد نشده اید.
همین طور است. من تا آخر عمرم این سوال را از هیئت داوران آن سال دارم که برای بازی ام در فیلم «چند مترمکعب عشق» چرا مرا نامزد نکردند؟! من یکی از بهترین نقش های سینما را در این فیلم بازی کردم. درست است در جشن خانه سینما جایزه دادند اما چرا در جشنواره فجر ندادند؟ اگر یک بار یک بازیگر یک جایزه بگیرد سرنوشتش عوض می شود و در سینما می تواند نقش های خوبی را ایفا کند.
حال و احوال تان بعد از 3 دهه فعالیت در صحنه تئاتر و جلوی دوربین چگونه است؟
از حرف زدنم مشخص است، از وضعیت ام راضی نیستم. ناراحتی ام برای این است که عمرم را سر این کار گذاشتم. من هم سن حامد بهداد هستم، چرا باید در سینما این قدر پیر شوم ولی به حقم نرسم.
توقع دارم بی انصافی را کنار بگذارند و اجازه دهند من که این همه سال زحمت کشیده ام به حقم برسم. اگر10، 12سال پیش به من جایزه می دادند سرنوشتم در سینمای ایران عوض می شد.
در بین نقش های متفاوت کارنامه تان آیا باز هم بهترین شخصیت کارنامه هنری تان را بازی در «چند مترمکعب عشق» می دانید؟
الان خیر. «چند مترمکعب عشق» یکی از فیلم های خوبی است که در آن بازی کرده ام. شخصیتی که در «سد معبر» بازی کردم هم خوب بود. نقش ام در «درخونگاه» هم ارزش این را دارد که به عنوان کاراکتر اصلی معرفی شود. من سالی در یکی، دو تئاتر کار می کنم اما حتی یک بار هم در جشن خانه تئاتر از من اسم نمی برند! نمی دانم چه ماجرایی در خانه تئاتر و سینماست که این گونه با من برخورد می کنند.
حرفی اگر باقی مانده است بفرمایید.
گلایه کوچکی از رسانه ها دارم. خیلی از رسانه ها جدی نمی گیرند و توجه شان روی بدنه است. یک نگاه به حاشیه هم بیندازند چون در حاشیه ها خیلی بازیگران هستند که می توانند حضور خوبی داشته باشند. بخشی از این ماجرا که من نتوانستم به حقم برسم به رسانه ها برمی گردد و واقعیتی است که باید در نظر گرفت.