کیست این زن، این که بر بالای منبر ایستاده
در میان این همه شمشیر و خنجر ایستاده
کیست این زن، این که با تیغ زبان آتشین اش
روبهروی صاحبان سبحه و زر ایستاده
گرچه از دشمن فراوان زخم خورده، داغ دیده
مثل کوهی باز هم، ا... اکبر، ایستاده
گاه بالای سر، سرهای بیتن گریه کرده
گاه بالای سرِ تنهای بیسر ایستاده
در کلامش خشم و آرامش تو گویی توامان اند
آری آری آن طرف انگار حیدر ایستاده
کیست این زن، زینب کبراست(س) یا زهرای ثانی (س)
اینکه در این مسجد بیبام و بیدر ایستاده
زن مگو، بنتالجلال اُختالوقاری آسمانی
مثل کوه محکمی پشت برادر ایستاده
با وجود آن همه زخم زبان از اهل کوفه
راستقامت مثل عباس دلاور ایستاده
خم به ابرویش نیامد از ملامتهای دشمن
بر سر حکم الهی چون پیمبر(ص) ایستاده
کیست این زن، اینکه چون سروی میان آتش و دود
با وجود آن همه داغ مکرر ایستاده
شام، تاریک است و خیل کوفیان در شب شناور
زینب(س) اما مثل ماهی روی منبر ایستاده
زینب(س) است این دختر حیدر که از مردان عالم
آری آری، یک سر و گردن فراتر ایستاده
پرچم شاه شهیدان تا ابد بالاست بالا
بر سر پیمان خود تا صبح محشر ایستاده
سعید بیابانکی