صدیقی
شگردش کلاهبرداری به روش ارائه رسید واریزی تقلبی بود. می گوید روزی با همین روش کلاه سرش رفت و بعد از آن تصمیم گرفت با این روش کلاه دیگران را بردارد. روزی خوانندگی می کرد اما گویا فقط مال باختگان صدایش را می شنیدند تا کلاه سرشان برود. در رشته کامپیوتر تخصص داشت اما از این حرفه برای سرکیسه کردن مردم استفاده می کرد و عاقبت کارش بی اعتباری و از دست دادن نامزدش بود و روانه زندان شد. در ادامه گفت و گوی خبرنگار ما را با یک کلاهبردار 32 ساله زندانی می خوانید.
به چه جرمی دستگیر شدی؟
به جرم کلاهبرداری از مردم با روش ارائه رسید واریزی تقلبی دستگیر و زندانی شدم.
آیا متاهل هستی و فرزند داری؟
متاهل هستم. 6 ماه بیشتر نبود که نامزد کرده بودم اما همسرم مرا رها کرد.
تحصیلاتت چقدر است؟ شغل ات چه بود؟
فوق دیپلم کامپیوتر دارم و در کار فروش لباس، موسیقی و خوانندگی بودم اما هیچ کدام جواب نداد.
چطور شد به سمت کلاهبرداری از مردم رفتی؟
بعد از این که نامزد کردم، با وام ازدواج یک مغازه لباس فروشی باز کردم اما بعد از مدت کوتاهی به خاطر شیوع کرونا کار و کاسبی ام کساد شد. بعد از آن چون درآمدی نداشتم چک هایم برگشت خورد و طولی نکشید که ورشکست شدم و دار و ندارم را از دست دادم. بعد از آن چون موسیقی بلد بودم مدتی به دنبال خوانندگی رفتم که جواب نگرفتم. حتی در جاهای مختلف کار کردم اما یا حقوقم را نمی دادند یا تعدیل نیرو می کردند و دوباره بیکار می شدم. بعد از ورشکستگی نامزدم مرا رها کرد چون امیدی به من نداشت. مدتی اعصابم به هم ریخت تا این که روزی خواستم یکی از وسایل کامپیوترم را در یک سایت آگهی بفروشم که خریدار با روش ارائه رسید تقلبی کلاه سرم گذاشت. بعد از این ماجرا جرقه ای در ذهنم زده شد تا از این طریق کلاه دیگران را بردارم.
روش کلاهبرداری ات چگونه بود؟
با دوستم از طریق یک سایت آگهی های فروش لوازم خانگی و پرنده های گران قیمت را شناسایی می کردیم.
بعد از آن برای این که شناسایی نشویم از تاکسی اینترنتی استفاده می کردیم و سر قرار حاضر می شدیم. بعد از توافق با فروشنده چون در عرصه کامپیوتر تخصص داشتم با یک نرم افزار خاص با استفاده از گوشی ام یک رسید تقلبی واریزی درست می کردم که مثل رسید اصلی تمام مشخصات فروشنده، مبلغ و حتی مبدأ و مقصد بانک در آن درج می شد اما پولی به حساب طرف واریز نمی شد. زمانی که رسید واریزی تقلبی را به فروشنده نشان می دادم همزمان یک پیامک برداشت از حسابم که از قبل به عنوان پیش فرض داشتم، برایم می آمد و آن را به فروشنده نشان می دادم. فروشنده با دیدن رسید تقلبی و پیامک کسر از حسابم اعتماد می کرد و ما با برداشتن جنس خریداری شده سریع از محل دور می شدیم و دیگر به تلفن او جواب نمی دادیم. روزی در حین خرید یک طوطی گران قیمت که بالای 13 میلیون تومان بود سر نیامدن پیامک واریز به حساب فروشنده مدتی با هم کلنجار رفتیم. برای این که موضوع را طبیعی جلوه دهم گفتم چون پول را از طریق «ساتنا» واریز کرده ام تا صبح روز بعد طول می کشد تا به حسابش واریز شود. از طرفی رسید واریزی تقلبی و پیامک کسر از حساب خودم را به او نشان دادم و بعد از چند ساعت کشمکش بالاخره راضی شد و به ما اعتماد کرد و توانستیم پرنده گران قیمت اش را از چنگ اش درآوریم و کلاه سرش بگذاریم. اغلب از مال باختگان تلویزیون و پرنده کلاهبرداری می کردیم. قبل از خرید جنس مورد نظرمان ابتدا به تعداد خریدار و فروشنده آن نگاه می کردیم، اگر خریدار یک کالا زیاد بود سراغ همان جنس می رفتیم تا راحت تر آن را بفروشیم.
چگونه دستگیر شدید؟
بالاخره هر چقدر فرد خلافکار زرنگ باشد، روزی در دام قانون گرفتار خواهد شد. روزی در حین معامله یک پرنده که به نوعی تله بود، گیر افتادیم و زندانی شدیم.
نامزدت از کلاهبرداری هایت خبر دارد؟
نه، چون بعد از این که ورشکست شدم مرا رها کرد و رفت و از آن به بعد یکدیگر را ندیدیم. خانواده ام باخبر هستند اما کاری از دست شان بر نمی آید چون پدرم بعد از سال ها کار هنوز مستاجر و محتاج کمک است و نمی تواند به من کمک کند. فقط عذاب وجدان دارم چون با روح و روان مال باختگان بازی کردم.
با مال باختگان رو به رو شدی؟
بله، یک بار رو به رو شدم اما از خجالت نتوانستم به چهره شان نگاه کنم. مال باختگان اصلاً باورشان نمی شد، با چهره موجهی که داشتم کلاهبردار باشم.
حرف آخر؟
توصیه من به همه فروشندگان و مردم این است که خیلی راحت به افراد غریبه اعتماد نکنند. تا زمانی که پیامک واریز برای شان نیامده از انجام معامله خودداری کنند و از درگاه های اینترنتی مطمئن که قابلیت چک کردن حساب را دارند استفاده کنند تا در دام کلاهبرداران نیفتند و علاوه بر از دست دادن مال، روح و روان شان آزرده نشود.