آرزوهای بزرگ کودکان طلاق
تعداد بازدید : 565
بغض های فرو خورده جگر گوشه ها
نویسنده : علوی
درگوشه اتاقش با چشمانی گریان نشسته است. عروسکی را که مادربزرگ تازه برایش خریده، در آغوش گرفته و محکم به خود چسبانده است. آرام و بی صدا گریه می کند. هر چه مادربزرگ او را صدا می زند تا بیاید و غذا بخورد، از او خبری نیست. او در دنیای کودکی خود غرق است و دلش آغوش مادرانه می خواهد و مادربزرگ در دنیای خود است. همه هم و غم او این است که یک بار دیگر مادر او را محکم بغل کند، ببوسد و او نیز خود را به آغوش مادر محکم بچسباند تا غرق در بوسه شود و مادربزرگ در دنیای خودش است که بتواند امروز هم غذای او را به موقع بدهد و از سیر بودن او مطمئن شود. اما باز هم تلاش های مادربزرگ بی نتیجه می ماند و دخترک جوابی نمی دهد. دیگر دلش نمی خواهد که با فردی حرف بزند. او دنیای کودکی اش را می خواهد که شاد و سرزنده با بچه های هم سن و سالش بدون دغدغه بازی کند اما غم های دل او بزرگ تر از سنش است و خیال کودکانه اش او را لحظه ای آرام نمی گذارد.
رویاهایی دست نیافتنی
«رامین» 5 ساله با نامادری اش به اسباب بازی فروشی آمده است تا خودش بتواند هر چه می خواهد انتخاب کند. دست مادر را محکم گرفته و در پشت او ایستاده است. با بی میلی به سمت اسباب بازی های مختلف می رود برخی از آن ها را بر می دارد ورانداز می کند اما دوباره بر سر جایش می گذارد و انگار دلش نمی خواهد که چیزی بخرد. نامادری را به آرامی «مامان» صدا می کند، او نمی شنود این بار به خانمی که همراهشان است می گوید: «خاله» من این اسباب بازی ها را نمی خواهم، نامادری چندین بار سوال می کند که چرا نمی خواهد اما هر بار کودک سرش را پایین می اندازد و هیچی نمی گوید، این پا و آن پا می کند تا زودتر از مغازه بیرون بروند. با این که سن و سالی ندارد، سعی می کند بغضش را فرو بخورد، اما این بغض فروخورده آخر می شکند و گریه امانش نمی دهد و می گوید: «می خوام مامانم رو ببینم.»
شادی کوتاه
تازه سر و سامان گرفته اند با این که همه چیز اوایل خوب پیش می رفت اما کم کم دردسرهای زندگی تازه و مشترک آغاز شده، بگو مگوهای بی مورد، و قهر و آشتی های بی پایان دیگر داد خانواده های هر دو طرف را در آورده بود. یکی به جدایی راهنمایی می کرد و دیگری به بچه دار شدن که آخر راه دوم را برگزیدند. بالاخره پس از انتظاری شیرین پای کودک هم به زندگی آن ها باز شد اما این شادی فقط مدت کوتاهی دوام داشت و دوباره همان کشمکش ها آغاز شد اما این بار با شدتی بیشتر و این سوال مهم که کودک باید نزد چه فردی بماند؟
قصه ای تلخ
قصه تلخ جدایی والدین این روزها شاید بیشتر از روزهای دیگر بر سر زبان ها افتاده است و به چشم می خورد. همسرانی که دیگر راهی به جز جدایی در زندگی نمی یابند و به هر دلیلی این راه را بر می گزینند، کودکان خود را گویی در این دنیای بزرگ رها می کنند. کودکان طلاق تصور می کنند با جدا شدن والدینشان همه دنیا به پایان رسیده است و بیشتر از همه خود را در این جدایی مقصر می دانند.یکی از افرادی که حدود 2 سال است که از همسرش جدا شده است، می گوید: هنگام جدایی با همسرم قید کردم که فرزندمان نزد من بماند اما او زیر بار نرفت و فقط وعده داد که در هفته می توانم چندین بار او را ببینم اما پس از گذشت مدتی وعده خود را زیر پا گذاشت. وی که نامش را ذکر نمی کند، ادامه می دهد: هر بار باید پسرم را با استرس و نگرانی ببینم آن هم در حالی که می گوید پدرش از من نزد او بسیار بدگویی می کند و این کار اعصاب و روان کودک 4 ساله ام را به هم ریخته است. یکی دیگر از مردانی که از همسرش جداشده است هم بیان می کند: با این که فرزندم نزد من نگهداری می شود و تلاش می کنم تا کمتر جای خالی مادرش را حس کند اما باز هم احساس می کنم دچار افسردگی شده و شادابی گذشته را ندارد. وی عنوان می کند: تاکنون به خاطر فرزندم ازدواج نکرده ام و از عهده نگهداری از دخترم به تنهایی بر نمی آیم و باید هر روز او را به خانه این فامیل و آن فامیل ببرم.
بر سر دو راهی
یک کارشناس ارشد روان شناسی در این باره عقیده دارد: فرزندان در صورت فقدان محبتهای خانوادگی و ناقص بودن بافت خانواده، دچار آسیبهای روحی، روانی و اجتماعی متنوعی خواهند شد که شاید تا پایان عمر بر شیوه زندگی خصوصی و جمعی آنان نیز تاثیر بگذارد.
«علیزاده» اظهارمی دارد: جدایی والدین، کودکان را بر سر دو راهی انتخاب می گذارد که کدام یک ازآن ها بهتر هستند و نزد کدام یک بمانند؛ اگر چه نزد هر یک که بمانند کمبود دیگری را حس میکنند و در جمع همسالانشان از این که همیشه فقط با یکی از والدینشان دیده شوند، رنج میبرند.وی کودکان را قربانیان جدایی والدین عنوان می کند و می افزاید: والدین با جدایی خود بذر ناامنی را در سینه فرزندانشان می نشانند و هر قدر سن کودک کمتر باشد این آسیب ها بیشتر خواهد بود. وی بیان می کند: هیچ گاه نباید یکی از والدین که کودک نزد او نگهداری می شود از دیگری بدگویی کند بلکه باید بتواند وظایف والد دیگر را نیز بر عهده بگیرد تا فرزند هر چند کم اما بتواند با نقش های والد دیگر که نزد او نیست آشنا شود و رشد تکاملی داشته باشد و شخصیتش دچار خسران نشود.وی آسیب های فرزندان طلاق را بسیار جدی تلقی می کند و می گوید: فرزندان طلاق اگر در دوران نوجوانی باشند به مراقبت بیشتری نیاز دارند و ممکن است دچار آسیب های اجتماعی مختلفی شوند. به گفته وی، برای کاهش آسیب های اجتماعی فرزندان طلاق باید هر دو والد با همم همفکری داشته باشند و زمانی که فرزند فقط نزد یکی از آن ها نگهداری می شود، سعی نکنند با بدگویی از والد دیگر ذهنیت فرزند را به هم بریزند و آن ها را از هم دور کنند.
آموزش های تخصصی
معاون توسعه پیشگیری اداره کل بهزیستی خراسان شمالی که در زمینه پیشگیری از طلاق فعالیت دارد، از وجود 13 مرکز مشاوره در استان خبر می دهد و می گوید: کلاس های مختلفی برای زوجینی که قصد جدایی دارند برگزار و آسیب های طلاق برای خودشان و فرزندانشان توسط تیم متخصصی بازگو می شود که تعدادی از آن ها پس از گرفتن مشاوره از تصمیم خود منصرف می شوند. «پاک دین» البته به اجباری شدن شرکت در کلاس های آموزشی قبل از ازدواج هم در استان اشاره می کند و اظهار می دارد: این اجبار با هماهنگی معاونت پیشگیری از جرم دادگستری و اداره کل ثبت احوال انجام شده است تا زوجین با اطلاعات و آگاهی لازم وارد زندگی مشترک شوند.