سلام دوستان خوب و مهربونم. صبح دومین روز زمستونی تون به خیر و شادی. شب یلدا گذشت و پاییز برگ ریز، دامن رنگارنگش رو جمع کرد، کوله بارش رو روی دوش انداخت و قدم زنان دور شدو ننه سرمای چاق و چله با روسری و چارقد سپیدش از راه رسید. پاییز که خیلی نبارید، خدا کنه ننه سرمای مهربون، دونه های ریز و سپید پنبه های برف رو بر سر شهر بباره تا همه مون، یه زمستونِ قشنگ و برف بازی و ساختن آدم برفی و سُر خوردن روی برف ها رو تجربه کنیم. من خیلی مراقب خودم هستم که یه وقت مریض نشم. لباس های گرم می پوشم، میوه هایی پر از ویتامین «ث» میخورم و توی فضای گرم خونه بازی می کنم. مثل همیشه، از شما هم می خوام خیلی مراقب باشید تا سرما نخورید و از بازی و نقاشی و درس و مدرسه، عقب نمونید. دوستتون دارم.