چاه کنی که ته چاه فراموش شد
چاه کنی یک شب به خاطر حواس پرتی شاگردش ته چاه مانده بود اما با پی گیری هایش از خطر مرگ نجات یافت و زنده از چاه بیرون آمد. به گزارش خبرنگار ما یک چاه کن وقتی ته چاه مشغول کار بود شاگرد حواس پرتش فکر کرد که چاه کن از چاه خارج شده و به همین خاطر در چاه را بست و به خانه رفت و شب بدی را برای استاد چاه کنش رقم زد. شاگرد چاه کن درباره چگونگی رخ دادن این اتفاق عجیب اما دلهره آور گفت: سال های زیادی است که با استاد چاه کنم کار می کنم اما تا حالا چنین اتفاق ترسناکی رخ نداده بود. طبق روال روز حادثه مشغول کار شدیم. استادم بعد از اتمام حفر عمودی چاه این بار حفر افقی چاه را شروع کرد و تا پایان روز نیز چند متر چاه را به صورت افقی حفر کرد. دم دمای غروب بود که چند دقیقه ای چاه کن را تنها گذاشتم و تا جایی رفتم و برگشتم. وقتی به سر چاه برگشتم داخل چاه را نگاه کردم اما چاه کن را ندیدم (به دلیل اینکه چاه کن داخل تونل افقی مشغول کندن چاه بود). فکر کردم چاه کن کار را تعطیل کرده و به خانه رفته است به همین خاطر من هم سریع نردبان داخل چاه را بیرون کشیدم و در چاه را محکم بستم و به خانه رفتم. پاسی از شب گذشته بود که همسر چاه کن با خانه ما تماس گرفت و سراغ چاه کن را گرفت و دلیل غیبتش را از من پرسید من هم به او گفتم که خیلی وقت است که کار را تعطیل کرده ایم حتما استاد چاه کن به خانه یکی از دوستان و آشنایان رفته است و نگران نباشد. یک ساعتی از تلفن همسر چاه کن گذشت تا این که دوباره همسر چاه کن با من تماس گرفت وگفت از همه فامیل و دوستان شوهرش سراغ همسرش را گرفته است اما هیچکس خبری از او ندارد. بعد از این تلفن کمی به فکر فرو رفتم و به ماجرا مشکوک شدم و برای اطمینان خاطر به اتفاق همسر و فرزند چاه کن سرچاه رفتیم تا چاه را بررسی کنیم. وقتی در چاه را باز کردم در کمال تعجب صدای آه و نالهای را از ته چاه شنیدم که سریع دست به کار شدیم و مرد چاه کن را که به شدت ترسیده و بی رمق شده بود از ته چاه بیرون آوردیم . مرد چاه کن به خاطر این سهل انگاری من از شدت ترس مدتی زبانش بند آمد و فقط شانس آوردم که به خاطر پا درمیانی بزرگان فامیل خانواده چاه کن از سر تقصیر من گذشتند و از من شکایت نکردند.