ماجرای مردی که از همسرش کتک می خورد
صدیقی- باور کردن ماجرای زندگی اش کمی سخت است اما واقعیت دارد. مردی که به گفته خودش تنها به خاطر آینده فرزندانش زندگی تلخ وکتک خوردن های گاه و بی گاه از سوی همسرش را تحمل کرده و تاب آورده است. مردی که خود روزگاری شاهد زورگویی های پدرش نسبت به مادرش بوده و می دید که مدام او را مورد ضرب وشتم قرار می داد، از همان لحظه تصمیم می گیرد که بعد از ازدواج مرد مهربانی برای همسرش باشد اما هیچ وقت خودش چنین روزی را تصور نمی کرد که از همسرش مدام کتک بخورد.
این مرد ماجرای آزار و اذیت های همسرش را برایمان بازگو می کند.عقربه های ساعت عدد 6 و 30 دقیقه را نشان می داد. به سختی چشمهایم را باز کردم. سردرد عجیبی داشتم که تاکنون سابقه نداشت. برای چند ثانیه صدایی نمی شنیدم و فقط با سرگیجه و بهت زده به اطرافم نگاه می کردم. همسرم را دیدم که با چهره ای پر از خشم به من نگاه می کرد.
تازه به خاطر آوردم که ساعتی پیش چه اتفاقی برایم افتاد. من پدری داشتم که مدام مادرم را تحقیر می کرد و در مقابل چشمان مان مادرم را کتک می زد. به همین دلیل من هیچ علاقه ای به پدرم نداشتم و همیشه با خودم می گفتم بعد از ازدواج در آینده پدری مهربان برای فرزندانم باشم تا فرزندانم نسبت به من چنین حسی نداشته باشند و هیچ گاه نمی خواستم مثل پدرم باشم.
نزدیک به 30سال است که با همسرم ازدواج کرده ایم و دو فرزند پسر داریم. اوایل زندگی خوب و حداقل بدون تنشی داشتیم اما رفته رفته اخلاق و رفتار همسرم تند شد و گاهی هم به خشونت کشیده می شد و با کتک خوردنم پایان می یافت.
با خودم می گفتم شاید با بچه دار شدن همسرم مهر مادری اش به جوش آید و من هم در پناه فرزندانم یک زندگی آسوده ای را تجربه کنم اما افسوس که همسرم از همان دوران مجردی اش مشکل روانی داشت. این را بعدا از خانواده اش شنیدم که گاهی اوقات مادرش راهم کتک می زد.
بعد از گذشت مدتی از زندگی مشترکمان تنش بین ما بیشتر شد و همسرم نسبت به من سوء ظن شدیدی پیدا کرد و بحث های کوچک را بزرگ می کرد و سریع حرف های رد و بدل شده بین ما را به خانواده اش می گفت که با وساطت بزرگترها و کوتاه آمدن های من مشکل حل می شد. وی با دلی از اندوه و با حسرت از ادامه زندگی پرتنش خود و همسرش چنین تعریف می کند: بعد از گذشت مدتی از زندگی مشترکمان صاحب فرزند شدیم اما برخلاف انتظارم رفتارهای زننده همسرم تندتر شد تا جایی که روزی همسرم چنان من را کتک زد که دنیا تا مدتی دور سرم می چرخید اما به دلیل جلوگیری از آبروریزی بین فامیل سکوت کردم و بعد از این ماجرا تا مدتی هرکس برای خودش زندگی می کرد. مرد تنها و درد کشیده بعد از این ماجرا مدتی تنها به زندگی خود ادامه داد .
وی درباره ادامه ماجرا می گوید: بعد از این اتفاق همسرم به تنهایی به سفر می رفت و حتی شغل خود را هم تغییر می داد و من هم جرات هیچ اظهار نظری را نداشتم و زمانی هم که اعتراض می کردم همسرم به شدت عصبی می شد و پرخاشگری می کرد. مشکلات ما زمانی شدت گرفت که فرزندانم بزرگتر شدند .
من که فقط به دلیل آینده فرزندانم تمام مشکلات را تحمل کرده بودم حالا آنها هم با همسرم همراه شده بودند و من را امر و نهی می کردند. در گذشته بحث های ما نهایتا فحاشی و بی احترامی و پرت کردن اشیای منزل به سوی همسرم بود اما بعد از این ماجرا فرزندانم هم در بحث های ما مداخله می کردند تا جایی که همسرم را در کتک زدن من همراهی می کردند و از این بابت دچار آسیب های جسمی جدی شدم . حالا به اندازه ای عرصه برایم تنگ شده که مجبور شدم به مرکز حمایتی برای حل مشکلم پناه بیاورم .
نظریه کارشناس
شوهرآزاری : رفتاری آزاردهنده از طرف زن علیه شوهر است که در محیط خانواده به وقوع می پیوندد و حقوق او را پایمال می کند که ممکن است جنبه جسمی ، روانی ، جنسی و اقتصادی داشته باشد.
علل شوهرآزاری :
الف ) علل روانشناختی : تنهایی، افسردگی، توهم، اضطراب.
ب ) علل فرهنگی : عدم شناخت وظایف و مسئولیت ها و سستی باورهای مذهبی.
ج ) علل اجتماعی: دخالت اطرافیان، نارضایتی اجتماعی
د) نارضایتی خانوادگی: ازدواج اجباری، خشونت خانوادگی؛ مشاهده رفتارهای خشن پدر.
اصولا عکس العمل مردان در مقابل همسرآزاری به دو صورت خواهد بود:
1 – انزواطلبی ( تاخیر در بازگشت به خانه و اعتیاد)
2 – طغیانگری (طلاق، ازدواج مجدد، در مضیقه اقتصادی قرار دادن و تخریب حیثیتی)