اما این ماه...
تو ماه را
بیشتر از همه دوست می داشتی
و حالا ماه هر شب
تو را به یاد من می آورد
می خواهم فراموشت کنم
اما این ماه
با هیچ دستمالی
از پنجره ها پاک نمی شود!
رسول یونان
هر آنچه عشق
میان این همه آدم، همیشه بهتر من
فدای چشم سیاهت شود سراسر من
فقط برای تو این گونه زنده می مانم
برای اینکه تویی سایه سایه بر سر من
تو از کدام تباری؟ کدام قبله سبز؟!
که ذکر توست فقط در نماز باور من
فرشته های نگاهت دریچه غم را
چگونه باز نکردند بر کبوتر من؟
تو مهربان تر از آنی که گفتنی باشی
چه عاجز است ز درک تو، شعر دفتر من
هر آنچه عشق، خدا آفریده در دل ها
نثار مادر او، مادر تو، مادر من
نجمه زارع